بخش دوم از شبهات: ام كلثوم دختر ابوبكر، يا ام كلثوم دختر اميرمؤمنان÷؟
بر خلاف ادعاى اهل سنت که این دختر را فرزند امیر مؤمنان از فاطمه زهرا معرفى کردهاند، در هیچ روایتى از روایات شیعیان به این مطلب اشاره نشده است که این دختر فرزند امیر مؤمنان از فاطمه زهرا (سلام الله علیهما) بوده است، و تنها به این نکته اشاره دارد که دخترى به نام امّکلثوم که در خانه امیر مؤمنان زندگى مىکرده، به ازدواج عمر (آنهم به زور) در آمده و امیر مؤمنان پس از مرگ عمر، او را به خانه خود برگردانده است.
بنابراین مىگوییم: ممکن است که این دختر فرزند امیر مؤمنان ÷باشد، اما از دیگر همسران آن حضرت. در نتیجه این توجیه احساسى که وى فرزند فاطمه زهرا (س) بوده است نیز کارگر نخواهد شد.
یا این که به احتمال زیاد و طبق اعتراف بزرگان اهل سنت، این دختر، ربیبه آن حضرت و دختر ابوبکر باشد.
جواب:
۱- علت خواستگاری حضرت عمر سفامیل شدن دوباره با خاندان نبوی بود و از آن مهمتر داشتن فرزندی از آن خاندان و این منظور محقق نمیشد مگر با ازدواج با دختر حضرت فاطمه (ع).
۲- محمد باقر مجلسی در جواب شیخ مفید میگوید:: «انکار شیخ مفید -که خدای رحمتش کند- درباره اصل واقعه (ازدواج خلیفه با ام کلثوم دختر فاطمه) تنها مربوط به آنست که این حادثه از طریق آنان (اهل سنّت) ثابت نمیشود و گرنه، پس از ورود اخباری که (از طریق امامیّه) گذشت انکار این امر، شگفت است! و کلینی به سند خود (سلسله سند را میآورد) از ابو عبدالله صادق ÷گزارش نموده که گفت: چون عمر وفات یافت علی -÷- نزد امّ کلثوم رفت و او را به خانه خود برد. و همانند این روایت با سند دیگر (سند را ذکر میکند) از ابو عبدالله صادق -÷- نیز گزارش شده است» [۱۳۶].
توجه کنید که بحث سر ازدواج ام کلثوم دختر فاطمه با حضرت عمر ساست و مجلسی نیز روایت فوق را دلیل بر صحت این ازدواج میگیرد!! و حرف آقای قزوینی خود را به خواب زدن است!
۳- تقریباً همه علمای قدیم شیعه به هنگام ذکر این ازدواج تصریح کردهاند که این دختر از حضرت فاطمه است.
۴- اگر دختر حضرت علی ÷از غیر فاطمه بوده، این نیز خود نشانه رابطه نیکو بین فاروق و حیدر است، البته متذکر میشوم که حضرت علی ÷در سال ۱۷ هجری هیچ دختری نداشتهاند و اگر هم داشتهاند آن دختر نمیتواند بیش از ۳ سال سن داشته باشد،که جلوتر به شرح آن میپردازیم. (ان شاء الله)
۵- در روایتی اینچنین آمده است: «أنَّ عُمَرَ قَسَمَ مُرُوطا بين نِساءِ أهل الـمدينَةِ، فَبَقِيَ منها مِرْطٌ جَيِّدٌ، فقال له بعضُ مَنْ عنده: يا أمير الـمؤمنين، أعْطِ هذا ابنةَ رسولِ الله التي عندك- يُريِدَون: أُمَّ كُلْثُوم بنتَ عليَ فقال: أُمُّ سَلِيطٍ أحقُّ به، فإنها ممَّنْ بايعَ رسولَ الله ج، كانت تَزْفِرُ لنا الْقِرَبَ يومَ أُحُدٍ» [۱۳۷]. یعنی: «سیدنا عمر پارچههایی را بین زنان اهل مدینه تقسیم میکرد، پس برخی گفتند: ای امیرالمومنین این قسمت باقی مانده را به دختر رسول خدا جاعطا کن - مراد ام کلثوم دختر علی است-.....».
ملاحظه کردید که میگویند: دختر رسول الله که پدرش حضرت علی ÷بوده است و تا به امروز به هیچکدام از فرزندان حضرت علی ÷فرزند رسول نگفتهاند الا فرزندان حضرت فاطمه را.
و همینطور ماجرای دفاع زیدبن عمر از جدش نیز روایت فوق را تایید میکند:
«بسر بن ارطاه نزد معاویه بود که به على ناسزا میگفت: زید بن عمر در آنجا نشسته بود که مادرش ام کلثوم دختر على بود زید (که از زیباترین مردم بود) عصا را برداشت و سخت بر سر او زد و سر او را شکست، معاویه به زید گفت: تو بزرگ و سالخوردهای از قریش را زدى که او خواجه و سالار اهل شام است. بعد به خود «بسر» گفت: تو به على ناسزا میگوئى و حال اینکه او جد زید است و زید فرزند فاروق است و تو این دشنام را در ملاء عام مىدهى و گمان میکنى که بتواند تحمل کند؟ معاویه هر دو را راضى و آرام کرد. و زید میگوید: «أنا ابن الخلیفتین» «من فرزند دو خلیفه ام» [۱۳۸].
البته روایات اینچنینی زیاد هستند ولی آقای قزوینی قصد بیدار شدن را ندارند و گرنه اشارهای برای ایشان کافی بود، به قول شیخ سعدی:
از این به نصحیت نگوید کست
اگر عاقلی یک اشارت بست
[۱۳۶] بحار الأنوار: ج ۴۲، ص ۱۰۹. [۱۳۷] کنز العمال متقی هندی: ج ۱۳، ص ۶۲۳ ح ۳۷۵۸۴، صحیح البخاری: ج۵ ص ۳۶، سبل الهدی والرشاد: ج۴، ص ۲۲۰ و ابن اثیر در جامع الاصول في احادیث الرسول همچنین المنتظم لابن جوزی و ریاض النضرة محب الطبری و... [۱۳۸] تاریخ دمشق ابنعساکر: ج۱۹، ص۴۸۴، سیر اعلام النبلاء ذهبی،ج۶، ص۲ (شبیه آن)