به روشنی آفتاب - ازدواج امیرالمومنین عمر با ام کلثوم رضی الله عنهما

فهرست کتاب

شبهه: عمر همسرش را کتک مى‌زد:

شبهه: عمر همسرش را کتک مى‌زد:

یکى از ویژگی‌هاى اخلاقى خلیفه دوم این بود که همواره زنانش را کتک مى‌زد. ابن ماجه قزوینى در سنن خود که یکى از صحاح سته اهل سنت است مى‌نویسد:

از اشعث بن قیس نقل شده است که گفت:

شبى مهمان عمر بودم نیمه‌هاى شب دیدم همسرش را کتک مى‌زند، برخاستم و او را از کتک زدن همسرش منع کردم. هنگامى که به بسترش برگشت گفت:

اى اشعث! جمله‌اى از رسول خدا شنیده‌ام، آن را به خاطرت بسپار (آن جمله این است): کسى حق ندارد از مرد بپرسید که چرا همسرت را کتک مى‌زنى.

شبیه همین روایت در مسند احمد بن حنبل نیز موجود است.

آیا هیچ عاقلى حاضر مى‌شود دخترش را به کسى بدهد که مى‌داند او دخترش را کتک خواهد زد؟

با این وضعیت اخلاقى عمر، چگونه ممکن است امیرمؤمنان ÷دخترش را به چنین فرد خشن و بد اخلاق بدهد و با تن دادن به این ازدواج اسباب آزار و اذیت روح رسول خدا و حضرت زهرا سلام الله علیهما را فراهم کند؟

جواب:

آلبانی در کتاب صحیح وضعیف سنن ابن ماجه و در زیر همین روایت می‌نویسد: ضعیف، الإرواء (۲۰۳۴)، الضعیفه (۴۷۷۶) ضعیف الجامع (۶۲۱۸) و همچنین در سنن ابن ماجه که آقای قزوینی آدرس داده‌اند نیز، محقق نوشته‌اند: قال الشیخ الألبانی: ضعیف [۳۶۸]و نیز به مسند امام احمد بن حنبل آدرس داده‌اند که در آن، از قول محقق این چنین نوشته شده: تعلیق شعیب الأرنؤوط: إسناده ضعیف [۳۶۹]و همینطور به کتاب احادیث المختاره مقدسی آدرس داده‌اند که ایشان نیز نوشته: «إسناده ضعیف».

برای تفصیل بیشتر مراجعه کنید به کتاب النافلة في الأحادیث الضعیفة والباطلة [۳۷۰].

و شاید شیعه بگوید: این روایت در کتاب شما موجود است به ما چه!!! در جواب می‌گویم: اگر بنا به این است ما می‌توانیم از کتب شیعه چنین روایاتی و بدتر از این را استخراج کنیم. مثلاً:

در الامالی شیخ طوسی و.... از قول حضرت فاطمه لخطاب به سیدنا علی ÷آمده:

«يا ابن أبي طالب! اشتملت مشيمة الجنين وقعدت حجرة الظنين» [۳۷۱]. «ای فرزند ابو طالب! خلق خوی انسان در تو نیست! و اینک متهم وغیر قابل اعتماد هستی!».

حال مانند شیعه‌ها نتیجه بگیریم که: حضرت علی ÷تا آن حد فاطمه را ناراحت کرده بود که او علی ÷را آدم نمی‌داند!!!!.

و روایت دیگری که آقای کلینی در فروع آورده است که:

«حضرت زهراء- سلام الله علیها- از ازدواجش با علی راضی نبود! چون پدرش داخل خانه گردید دید که گریه می‌کند فرمود: «ما يبكيك؟ فوالله لو كان في أهلي خير منه ما زوجتكه، وما أنا زوجتك ولكن الله زوجك» «چرا گریه می‌کنی بخدا قسم اگر در فامیل من بهتر از او کسی را پیدا می‌‌کردم او را دامادم می‌‌کردم، من ترا به زنی او نداده‌ام خداوند ترا به زنی او داده‌است» [۳۷۲].

اربلی: پس از ازدواج که حضرتشج با بریده نزد حضرت زهراء (س) رفتند تا پدرش را دید چشمانش اشک آلود شد حضرت فرمودند: «ما يبكيك يا بنية؟ قالت: قلة الطعام وكثرة الهم وشدة السقم» [۳۷۳]. «دخترم !چرا گریه می‌‌کنی؟ فرمود: بدلیل قلّت طعام، و کثرت ناراحتی‌ها و شدت غمها».

و در روایت دیگری هست که فرمود: «والله لقد اشتد حزنی اشتدت فاقتی وطال سقمی». «بخدا قسم ناراحتی‌ام شدت گرفته ،تنگدستی‌ام زیاد شده،وبیماری‌ام طولانی گردیده است» [۳۷۴].

که البته در کذب بودنشان شکی نیست.

[۳۶۸] سنن ابن ماجه: ج ۱، ص ۶۳۹ ح۱۹۸۶، بَاب ضَرْبِ النِّسَاءِ، دار الفکر، بیروت. [۳۶۹] مسند إمام احمد: ج ۱، ص ۲۰ و همینطور در کتاب مختصر کتاب الوتر المقریزی ص۵۰، مکتبة المنار، الأردن،الزرقاء. [۳۷۰] النافلة في الأحادیث الضعیفة والباطلة أبو إسحاق الحوینی: ص ۶، دار الصحابة للتراث. [۳۷۱] مستدرک سفینة البحار: ج ۶ ص ۵۷، الامالی طوسی: ج ۱ ص ۶۸۳، الاحتجاج طبرسی: ج ۱، ص ۱۴۵، مناقب ابن شهر آشوب: ج ۲، ص ۵۰، بحار الانوار: ج ۴۳، ص ۱۴۸، الدر النظیم ابن حاتم عاملی: ص ۴۷۸، بیت الأحزان عباس قمی ص ۱۵۰. [۳۷۲] الکافی: ج ۵ ص ۳۷۸، وسائل الشیعة: ج ۲۱، ص ۲۴۱ و بحار الأنوار مجلسی: ج ۴۳، ص ۱۴۴. [۳۷۳] کشف الغمة: ج ۱، ص ۱۴۸، شرح إحقاق الحق مرعشی: ج ۱۵، ص ۳۳۸، مختصر تاریخ دمشق ابن منظور ج ۵، ص ۳۸۶ و فضائل الصحابة احمد بن حنبل: ح ۱۳۰۴. [۳۷۴] کشف الغمة الإربلی: ج ۱ ص۱۴۸،فضائل أمیر المؤمنین ÷ابن عقده کوفی پاورقی(۱) ص ۲۴، و مسند امام احمد: ج ۵، ص ۲۶، مجمع الزوائد هیثمی: ج ۹، ص ۱۰۱، تاریح دمشق ابن عساکر: ج ۴۲، ص ۱۲۶، فتح الملک، المغربی: ص ۶۶ _ مکتبة الإمام أمیر المؤمنین علی ÷العامة – اصفهان .