به روشنی آفتاب - ازدواج امیرالمومنین عمر با ام کلثوم رضی الله عنهما

فهرست کتاب

شبهه: عمر در مقابل اهانت مغیره به ام کلثوم، سکوت کرد:

شبهه: عمر در مقابل اهانت مغیره به ام کلثوم، سکوت کرد:

اهل سنت ادعا مى‌کنند که عمر با امّ‌کلثوم ازدواج کرده است، اگر چنین مطلبى صحت دارد، چرا هنگامى که مغیرة بن شعبه به امّ‌کلثوم توهین مى‌کند، غیرتش به جوش نمى‌آید و از همسرش دفاع نمى‌کند.

ابن خلکان در وفیات الأعیان مى‌نویسد:

ام جمیل (کسى که سه نفر شهادت دادند مغیره با او زنا کرده است، و به خاطر امتناع شاهد چهارم از شهادت، از حد رهایى یافت) در حج، با عمر همراه شده و مغیره نیز در آن زمان در مکه بود. عمر به مغیره گفت: آیا این زن را مى‌شناسی؟

مغیره در پاسخ گفت: آرى این امّ‌کلثوم دختر علی است!.

عمر گفت: آیا خودت را به بى خبرى مى‌زنى؟ قسم به خدا من گمان مى‌کنم که ابوبکره‌ د باره تو دروغ نگفته است، و هر زمان که تو را مى‌بینم مى‌ترسم که از آسمان سنگى بر سر من فرود آید!.

و ابوالفرج اصفهانى مى‌نویسد:

مجالد از شعبی نقل می‌کند که او گفت:ام جمیل همان کسى است که مغیره را به زناى با او متهم کردند و در کوفه به نزد مغیره رفته و کارهاى او را انجام مى‌داد! این زن در زمان حج با مغیره و عمر همراه شد. عمر به مغیره گفت: آیا این زن را می‌‌شناسى؟ پاسخ داد: آرى این امّ‌کلثوم دختر علی است!.

عمر گفت‌: آیا در مقابل من خود را به بی‌خبرى مى‌زنی؟ قسم به خدا من گمان ندارم که ابوبکره در باره تو دروغ گفته باشد! و تو را نمى‌بینم، مگر آنکه مى‌ترسم از آسمان سنگى بر سر من فرود آید!.

-------------

زنا کردن مغیره با امّ‌جمیل، مشهور و معروف و امّ‌جمیل به بدکاره بودن شهره شهر و انگشت نماى عام و خاص بود. چرا هنگامى که مغیرة بن شعبه، ام کلثوم را که دختر دختر رسول خدا بود، با چنین زن زناکارى مقایسه مى‌کند،و خلیفه دوم او را مجازات نمى‌کند؟

اگر همسر او بود، باید غیرتش به جوش مى‌آمد و از همسرش دفاع مى‌کرد.

جواب:

باید بگویم که: روایتی که آقای قزوینی به آن متوسل شده‌اند سندش مجروح است! [۲۹۸].

در آن مجالد بن سعید بن عمیر بن بسطام موجود است که:

قال البخارى: «كان يحيى بن سعيد يضعفه، وكان عبد الرحمن بن مهدى لا يروى عنه شيئا. و كان ابن حنبل لا يراه شيئا يقول: ليس بشىء».

و قال على ابن الـمدينى: «قلت ليحيى بن سعيد: مجالد؟ قال: في نفسى منه شىء .....».

وقال عمرو بن على: «سمعت يحيى بن سعيد يقول لعبيد الله: أين تذهب؟ قال: أذهب إلى وهب بن جرير أكتب السيرة، يعنى عن أبيه، عن مجالد . قال: تكتب كذبا كثيرا، لو شئت أن يجعلها لى مجالد كلها عن الشعبى، عن مسروق، عن عبد الله فعل».

يحيى بن معين: «لا يحتج بحديثه .قال ابن سعد: كان ضعيفا فى الحديث».

اگر هم روایت صحیح باشد عمر نمی‌تواند او را مجازات کند، چون در آن زمان همه زنان با نقابی صورت خود را می‌پوشیدند و مغیره هم صورت شخص را ندیده از کجا دقیقاً بشناسد؟ مغیره با خود گفته همسر محبوب حضرت فاروق سام کلثوم است و حتماً اوست که با او همراه است!.

* بالفرض که مغیره می‌دانسته که آن زنی که حضرت عمر سبه آن اشاره می‌کند همان ام جمیل است! و سیدنا عمر سنیز از این موضوع مطلع بود، او چگونه می‌توانست این موضوع را ثابت کند؟ اگر این را ثابت می‌کرد، مغیره را به چه جرمی مجازات می‌کرد؟ به جرم دروغگویی؟؟

شاید اگر خود آقای قزوینی بودند، چنین می‌کردند ولی آن موقع نمیگفتند که امیرالمومنین قانون را برای همه یکسان نمی‌داند؟

گذشته از همه اینها، شما معتقدید که حضرت عمر، سیده فاطمه را جلوی چشم حضرت علی مضروب و بچه اش را سقط کرده، چرا حضرت علی در آن موقع هیچ عکس العملی نداشتند؟ آیا من می‌توانم به پیروی از شما بگویم: اگر سیده فاطمه همسر حضرت علی بود، باید غیرتش به جوش مى‌آمد و از همسرش دفاع کند، پس اینکه از او دفاع نکرده به این معنیست که اصلاً سیده فاطمه همسر حضرت علی نبوده و الا می‌‌بایست غیرتش به جوش می‌‌آمد!!!!.

متن بالا به بی‌ربطیه شبهه آقای قزوینی می‌‌باشد، و نه می‌توان با ادعای خیالی مضروب کردن سیده فاطمه ازدواج حضرت علی را با وی منکر شد و نه می‌توان با استناد به روایتی که آقای قزوینی نقل کردند، ازدواج سیده ام کلثم را با حضرت عمر سمردود دانست.

در ضمن آقای قزوینی گفته‌اند: زنا کردن مغیره با امّ‌جمیل، مشهور و معروف و امّ‌جمیل به بدکاره بودن شهره شهر و انگشت نماى عام و خاص بود.

ولی از این آیه قرآن نا آگاه است که می‌فرماید:

﴿لَّوۡلَا جَآءُو عَلَيۡهِ بِأَرۡبَعَةِ شُهَدَآءَۚ فَإِذۡ لَمۡ يَأۡتُواْ بِٱلشُّهَدَآءِ فَأُوْلَٰٓئِكَ عِندَ ٱللَّهِ هُمُ ٱلۡكَٰذِبُونَ ١٣[النور: ۱۳].

«چرا نمی‌بایست آنان چهار شاهد حاضر را بیاورند تا بر سخن ایشان گواهی دهند؟ اگر چنین گواهانی را حاضر نمی‌آوردند، آنان برابر حکم خدا دروغگو هستند».

می‌فرماید چهار شاهد که در مورد مغیره چهار شاهد حاضر نشدند.

خداوند می‌فرماید:

﴿وَلَوۡلَآ إِذۡ سَمِعۡتُمُوهُ قُلۡتُم مَّا يَكُونُ لَنَآ أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَٰذَا سُبۡحَٰنَكَ هَٰذَا بُهۡتَٰنٌ عَظِيمٞ١٦[النور: ۱۶].

«چرا نمی‌بایستی وقتی که آن را می‌‌شنیدید، می‌‌گفتید: ما را نسزد که زبان بدین تهمت بگشائیم، سبحان‌الله! این بهتان بزرگی است».

و می‌‌فرماید:

﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ ٱلۡفَٰحِشَةُ فِي ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَهُمۡ عَذَابٌ أَلِيمٞ فِي ٱلدُّنۡيَا وَٱلۡأٓخِرَةِۚ وَٱللَّهُ يَعۡلَمُ وَأَنتُمۡ لَا تَعۡلَمُونَ ١٩[النور: ۱۹].

«بی‌گمان کسانی که دوست می‌‌دارند گناهانی بزرگی در میان مومنان پخش گردد، ایشان در دنیا و آخرت، شکنجه و عذاب دردناکی دارند. خداوند می‌داند، و شما نمی‌دانید».

پس آقای قزوینی یا چهار شاهد رو کنید و یا از گفته خود توبه کنید و یا اینکه منتظر عذاب دردناک الهی باشید!.

[۲۹۸] رجوع شود به: مغانى الأخیار في شرح أسامى رجال بدر الدین العینى رقم ۲۲۱۳، و تهذیب التهذیب: ج ۱۰، ص ۳۶-۳۷ و تهذیب الکمال المزی.