به روشنی آفتاب - ازدواج امیرالمومنین عمر با ام کلثوم رضی الله عنهما

فهرست کتاب

شبهه: کلام عالمان شیعه در تأیید این که فاطمه (ع) دختری به نام ام کلثوم نداشته!:

شبهه: کلام عالمان شیعه در تأیید این که فاطمه (ع) دختری به نام ام کلثوم نداشته!:

رضى الدین حلى از عالمان بزرگ شیعه در قرن هشتم هجرى در باره فرزندان امیر مؤمنان ÷مى‌نویسد: تعداد فرزندان علی ÷از دختر و پسر بیست و هفت نفر است. حسن، حسین و زینب کبرى که کنیه وى امّ‌کلثوم است، همگى از فرزندان دخت گرامى رسول خدا جبوده‌اند.

جواب:

۱- رضی الدین حلی متوفی ۷۰۵ می‌‌باشند که به هیچ وجه نمی‌توان این ادعا را از ایشان قبول کرد مگر اینکه دلایل خود را ذکر کنند!.

۲- ایشان درست یک صفحه قبل از ذکر نام‌های فرزندان حضرت علی ÷و بعد از ذکر ماجرای ضربت خوردن حضرت علی سبه دست ابن ملجم می‌نویسد:

«فصاحت ام كلثوم بنت أمير الـمؤمنين ÷يا عدو الله لا بأس على أبي والله يجزيك وبكت، فقال لها ابن ملجم: فعلام تبكين، فوالله لقد ضربته بسيف اشتريته بألف وسممته بألف درهم، فان خاننى فأبعده الله، ........ ثم قال لبنیه: يا بني ان هلكت فالنفس بالنفس، اقتلوه كما قتلني،..... وصاحت زينب بنت أمير الـمؤمنين يا ملعون قتلت أمير الـمؤمنين، فقال: انما قتلت أباك، ثم حبسوه...» [۴۰].

در اول روایت می‌گوید: ام کلثوم دختر امیرالمومنین علی ÷فرمود.!!! و بعد از آن به فرزند ایشان که منظور،سیدنا حسن ÷می‌‌باشند اشاره می‌‌کند و بعد از آن نیز می‌‌گوید: و زینب دختر امیر فرمود!!!!!.

می‌بینیم که در اینجا از دو دختر حضرت علی سنام برده و همه تصریح کرده‌اند که ام کلثوم فرزند علی و فاطمه بوده که در آن زمان با پدرش در یک خانه بوده.(که به وقتش ذکر خواهد شد).

این به چه معناست؟؟ یا جناب حلی نادانسته این اشتباه را انجام داده‌اند!! و یا اینکه کتاب مذکور دستخوش تحریف شده و تحریف کنندگان این قسمت را از قلم انداخته‌اند!!.

و اگر این دو احتمال مقبول حضرات نیافتاد.. می‌‌گوییم: به فرض که هیچ اشتباهی رخ نداده و آقای حلی بر این عقیده بوده که سیده فاطمه فقط یک دختر داشته!! این سخن هیچ ارزش علمی نخواهد داشت چون ایشان هر چه نوشته‌اند از کتاب‌های نویسندگان ما قبل خود استفاده کرده‌اند و ما باید ببینیم علمایی که مستقیماً با راویان در ارتباط بوده‌اند چه می‌‌گویند!! و از جمله آنها شیخ مفید و طبرسی هستند، که ایشان زینب صغری(همسر حضرت عمر ب) را مکنی به ام کلثوم می‌دانند نه زینب کبری را! [۴۱].

«البته در یک صورت می‌توان به سخن ایشان استناد کرد آن هم در مقام تایید یک سخن از علمای قدیم و یا در صورتی که متقدمین در آن مورد سخنی نگفته باشند».

*****

ادامه شبهه: و آیت الله مرعشى در شرح احقاق الحق به نقل از فضل بن روزبهان از عالمان قرن دهم هجرى مى‌نویسد:

و حضرت امیر المؤمنین على را هفده فرزند بوده و به روایتى بیست فرزند، امام حسن، دیگر امام حسین، دیگر محسن - در طفلى وفات کرده - دیگر ام کلثوم و این هر چهار از فاطمه بوده‌اند.

جواب:

دیدید؟؟ در این سخن نامی از زینب کبری نیست، پس به همین راحتی می‌‌توان زینب کبری را خط زد!! ولی آقای قزوینی با کمال شهامت و حماقت آن را ذکر کرده و به نفع خود به کار می‌بندند!!.

ملخص جواب اینکه آقای مرعشی نیز سخن خود را از فضل بن روزبهان گرفته‌اند که ایشان از علمای قرن ۱۰ هستند و همانطور که گفتیم سخن ایشان هیچ ارزشی ندارد و باید دید مقربین به قرن اول و دوم چه نوشته‌اند! البته پر واضح است که نوشته فضل بن روزبهان هیچ خدشه‌ای بر موجودیت سیده ام کلثوم وارد نمی‌کند.

و لازم به ذکر است که جناب مرعشی در همین کتاب می‌نویسد:

«أحب الإمام على زوجته سيدة النساء، وعاشا عيشة راضية، ورزقت منه خمسة أولاد، ثلاثة ذكور: وهم حسن وحسين ومحسن، وبنتان: أم كلثوم وزينب، وقد مات محسن صغيرا» [۴۲]. «امام علی ÷در میان همسرانش حضرت فاطمه (ع) را بیشتر دوست داشتند... که برای او پنج فرزند به دنیا آورد،سه پسر:حسن و حسین و محسن و دو دختر:ام کلثوم و زینب!! و محسن در کوچکی فوت شد».

آقای قزوینی شما این را ندیده اید که آقای مرعشی در ذکر اولاد حضرت علی ÷نوشته‌اند؟؟یا دیده‌اید و خود را به ندیدن زده‌اید؟

ادامه شبهه: باقر شریف القرشى، محقق معاصر و از مفاخر شیعه ساکن نجف در این باره مى‌گوید:

صدیقه طاهره، دخترى غیر از حضرت زینب نداشته است و همو کنیه‌اش امّ‌کلثوم بوده است، چنانچه برخى از محققین نیز بر این عقیده هستند. به هر حال من بدون تردید عقیده دارم که صدیقه طاهره دخترى به نام امّ‌کلثوم نداشته است.

جواب:

همینطور که خودتان گفتید این آقا از معاصر است و ایشان سعی کرده‌اند که ازدواج مورد بحث را مردود اعلام کنند پس می‌پرسم: آیا دزد می‌تواند شریکش را به نفع خود شاهد بگیرد؟؟ خیر بلکه باید دلایل آنها را دید.( و خندید)

و دوباره به یادتان می‌‌آورم سخن سید مرتضی را که در شأن چنین شخصی می‌گوید:

«اما کسانی از اصحاب غافل ما!، وقوع این عقد را انکار کرده‌اند. این ازدواج و انتقال ام‌کلثوم به خانه عمر و آوردن فرزندانی برای او معلوم و مشهور است و آن را جز "جاهل یا معاند" انکار نمی‌کند و ما در مسئله‌ای از دین که راه خروجی برای آن هست، نیازی نداریم که مسائل ضروری و آشکار را انکار کنیم!» [۴۳].

و به قول عالم معاصر شیعی و یکی از برجسته ترین آنها هیچ اختلافی در مورد وجود ام کلثوم وجود ندارد.

دکتر سید جعفر شهیدی در کتاب زندگانی فاطمه الزاهرا (ع) در باب " فرزندان فاطمه (ع)" می‌نویسد:

«چنانکه مى‏دانیم و هر آشنا بتاریخ اسلام مى‏داند،دختر پیغمبر را از على ÷فرزندانى است. دو پسر بنامهاى حسن و حسین ÷و دو دختر بنام زینب و ام کلثوم هیچیک از نویسندگان سیره و مؤلفان تاریخ در وجود این چهار فرزند تردیدى ندارد.

و می‌نویسد: در اینکه على ÷از فاطمه صاحب دو دختر بوده است،بین مورخان و تذکره نویسان اختلافى دیده نمى‏شود».

پس تنها می‌توانیم تاسف بخوریم بر حال اصحاب جاهل و معاند و غافل جناب سید مرتضی و یاران نا آشنا به تاریخ جناب سید جعفر!!.

ادامه شبهه: صالحى شامى در سبل الهدى و الرشاد مى‌نویسد: فرزندان علی ساز فاطمه زهرا، حسن، حسین، محسن و زینب کبرى بود و از دیگر زنانش فرزندان زیادى داشت.

جواب:

اگر قزوینی انصاف داشت و دو خط جلوتر را نیز می‌خواند می‌دید که ایشان ام کلثوم کبری را نیز نقل کرده‌اند. و صالحی شامی این بحث را به ذکر نام فرزندان و مادران آنها که از حضرت علی ÷ هستند،اختصاص نداده و این از آنجا مشخص است که به جز فاطمه از دیگر همسران حضرت علی ÷نام نبرده ولی همینکه نام ام کلثوم الکبری را که همه آن را می‌شناسیم ذکر کرده خود دلیل بر آن است که ادعای قزوینی بی‌اساس است!!.

گذشته از آن جناب صالحی شامی (مانند رضی الدین حلی) ماجرای شهادت حضرت علی ÷را ذکر کرده و از ام کلثوم در آن ماجراها نام برده.. [۴۴]و همچنین ماجرای تقسیم پارچه‌ها، که عمر به روزگار حکومت خود پارچه‌هایی را میان زنان مدینه تقسیم کرد. برخی از حاضران پیشنهاد کردند که مقداری از آن پارچه را به ام‌کلثوم بدهد. عمر گفت: ام‌سلیط که روز جنگ احد برای ما آب می‌آورد، به این پارچه سزاوارتر است [۴۵].

و ماجرا را اینگونه می‌نویسد: «أن عمر بن الخطاب سقسم مروطا بين نساء أهل الـمدينة، فبقي منها مرط جيد، فقال له بعض من عنده: يا أمير الـمؤمنين أعط هذا بنت رسول الله جالتي عندك - يريد أم كلثوم بنت علي - فقال عمر...........».

تا به حال هیچ‌کس به فرزندان حضرت علی ÷نگفته فرزند رسول خدا!! الا به فرزندانی که از فاطمه (ع) متولد شده‌اند! و می‌بینیم که صالحی شامی نیز از آن به عنوان فرزند رسول خدا جیاد کرده که مراد ام کلثوم دختر علی ÷از حضرت فاطمه است!! که به عقد حضرت عمر در آمد و این از روایت فوق کاملاً مشهود است.

و جالب‌تر از همه این متنی است که جناب صالحی شامی نقل می‌کنند:

«عمر بن الخطاب سأنه خطب الى علي أم كلثوم فتزوجها فأتى عمر الـمهاجرين فقال: ألا تهنئوني بأم كلثوم ابنة فاطمة» [۴۶]. یعنی: «حضرت عمر ÷ام کلثوم را از حضرت علی ÷خواستگاری کرد و او ام کلثوم را به ازدواجش در آورد و حضرت عمر پیش مهاجرین رفت و گفت به من تهنیت بگویید به خاطر ام کلثوم دختر فاطمه»!!!!!!.

و در جایی نیز در همین کتاب و در ذکر اولاد حضرت علی ÷می‌نویسد: «قال الليث بن سعد /تزوج علي فاطمة بفولدت حسنا وحسينا ومحسنا شوزينب وأم كلثوم ورقية شمات محسن سقطا، وأن كلثوم كانت عند عمر بن الخطاب سوولدت ولدا قال أبو عمر: ولدت أم كلثوم بنت فاطمة بقبل وفاة سيدنا رسول الله جوتزوجت زينب بنت فاطمة لعبد الله بن جعفر بفماتت عنده وقد ولدت له عليا........» [۴۷]. یعنی: «لیث بن سعد که رحمت خدا بر او باد گفت: حضرت علی سبا فاطمه ازدواج کرد و متولد شد از او حسن و حسین و محسن .... و زینب و ام کلثوم و رقیه!! که محسن سقط شد و همانا ام کلثوم همسر عمر بشد و فرزندانی برایش آورد و ابوعمر نیز گفته ام کلثوم دختر فاطمه قبل از وفات محمد جمتولد شده و زینب دختر فاطمه با عبدالله بن جعفر ازدواج کرد و در نکاح او بود که وفات کرد..» الخ.

خوب است بدانید که صالحی شامی این اقوال را در باب ذکر اولاد حضرت علی ÷نوشته «السادس عشر: في أولادهاش» و متنی که نقل شد تنها سخنی بود که در مورد اولاد فاطمه در این باب ذکر شده بود به جز توضیحاتی که در مورد زینب ذکر کرده بود که ما نقل نکردیم!.

پس شیعیان آگاه باشند که گیر چه آدم‌های کذاب و خدا نترسی افتاده‌اند!.

ادامه شبهه: و شهاب الدین قلیوبى (متوفای ۱۰۶۹ﻫ) در حاشیه‌اى که بر شرح جلال الدین محلى بر منهاج الطالبین دارد، فرزندان امیر مؤمنان ÷را سه نفر ذکر کرده و از جلال الدین سیوطى نیز همین مطلب را نقل مى‌کند:

این سخن که فرزند به پدر نسبت داده مى‌شود، صحیح است، مگر در حق رسول خدا ج، چون فرزندان فاطمه، یعنى حسن و حسین و فرزندان پسر این دو به آن حضرت نسبت داده مى‌شود که در عرف مردم مصر به آنان اشراف مى‌گویند، اگر چه اشراف لقبى است براى هر یک از اهل بیت.

و اما فرزندان زینب دختر فاطمه و همچنین فرزندان دختران حسن و حسین و اولاد این دو که از غیر اهل بیت هستد به پدرانشان نسبت داده مى‌شوند، اگرچه به همه آنان زریه و فرزندان رسول خدا جنیز گفته مى‌شود.

جلال الدین سیوطى گفته است: رسول خدا جفرزندى غیر از فاطمه نداشت،‌ و فاطمه پس از ادواج با علی فرزندانى به نام حسن، حسین و زینب به دنیا آورد،‌ و زینب با پسر عمویش عبد الله ازدواج کرد که از وى فرزندى به نام علی، عون اکبر، عباس، محمد و امّ‌کلثوم داشت. به تمام فرزندان فاطمه، فرزندان رسول خدا جنیز مى‌گویند، ولى فقط فرزندان پسر از اولاد حسن و حسین مى‌گویند به آن حضرت نسبت داده مى‌شود، چون خود پیامبر بر این موضوع تصریح فرموده است.

جواب:

متن فوق در مورد سید و سادات و در همین بحث نقل شده است و منظور جلال الدین سیوطی نیز این نبوده که سیده فاطمه دختری به نام ام کلثوم نداشته بلکه به این منظور است که ذریه ام کلثوم وحضرت عمر بادامه نداشته تا لازم باشد نام آنها را در این بحث ذکر کنند.

همانطور که در متن آمده جناب قلیونی به قول علامه سیوطی استناد کرده‌اند و ما با بررسی کتاب‌های شیخ سیوطی پرده از این دروغ قزوینی نیز بر می‌داریم.

علامه سیوطی در تاریخ الخلفا از فرزندان حضرت علی ÷نامی نبرده ولی مرثیه‌ای را از ابی الاسود نقل کرده‌اند که ماجرای شهادت حضرت علی ÷و گریه کردن ام کلثوم را بیان می‌کند!.

و در تفسیر خود (الدر المنثور) ماجرای ازدواج حضرت عمر سرا با ام کلثوم می‌نویسند.

«لـما تزوج عمر سأم كلثوم لبنت علي اجتمع عليه أصحابه فباركوا له دعوا له، فقال: لقد تزوجتها وما بي حاجة إلى النساء، ولكني سمعت رسول الله جيقول: إن كل نسب وسبب ينقطع يوم القيامة إلا سببي ونسبي، فاحببت أن يكون بيني وبين رسول الله جنسب» [۴۸].

پس جلال الدین سیوطی نه تنها منکر وجود سیدة ام کلثوم نشده بلکه ماجرای ازدواج وی را نیز نقل کرده است و در مورد قلیونی نیز هر چند که ایشان وجود ام کلثوم را نفی نکردند ولی اگر هم چنین باشد می‌گوییم حرف ایشان در این مورد حجت نیست زیرا ایشان متوفی ۱۲۹۸ هستند که غیر ممکن است بهتر از بلاذری و طبری و کلینی! و... از اولاد حضرت علی ÷با خبر باشند.

ادامه شبهه: و شیخ محمد خضرى از دانشمندان اهل سنت مصر نیز فرزندان فاطمه زهرا سلام الله علیها را فقط سه نفر مى‌داند:

در سال دوم پس از هجرت، علی که بیست و یک سال داشت با فاطمه که پانزده سال داشت ازدواج کرد و فرزندان رسول خدا، یعنى حسن، حسین و زینب نتیجه این ازدواج بودند.

جواب:

شیخ محمد خضری متوفی ۱۰۶۹ هستند و سخن ایشان نیز بدون ذکر سند حجت نیست!.

گذشته از این آقای خضری از محسن، فرزند حضرت علی ÷که چندی بعد از تولد (گفته شده ۷ سال) از دنیا رفت. نامی نبرده .

ضمناً،ایشان به غیر از این سه فرزند نام هیچ یک از فرزندان دیگر حضرت علی را نیاورده. و این کتاب که نامش «نور الیقین في سیرة سید المرسلین» است، کتابی است که احوال حضرت محمد جو زندگی ایشان را بررسی کرده است و نه چیز دیگر.

ولی جالب است!، چرا آقای قزوینی در این مورد از سخنان علمای سلف استفاده نمی‌کنند؟؟ آیا علمای هم عصر علم غیب دارند که بدون استفاده از مرجعی خود به خود بگویند فلان شخص فلان تعداد فرزند داشته و فلانی فرزند او نیست؟!! آیا بهتر نیست که در این مورد به کتب انساب مراجعه کنیم؟ کتبی که کمترین فاصله را با قرن ۱ و ۲ هجری دارند؟

آقای قزوینی پریشان حال غافل از کتب انساب.. در اول بحث ضعف خود را با استناد به کتب مولفین معاصر و یا چند قرن قبل، نشان می‌دهد ولی از کتب سلف ثابت است که حضرت فاطمه دو دختر داشته‌اند.. [۴۹].

اما بدبختی قزوینی از این است که حتی علمای معاصر شیعه نیز ام کلثوم را در ردیف فرزندان حضرت فاطمه ذکر کرده‌اند و همه او را در این مورد تنها گذاشته‌اند به جز چندی از همدستان خودش (شرکای دزد) که گفتم: شاهدی شریک دزد، به نفع دزد مقبول نیست.

-------------------------

[۴۰] العدد القویة لدفع المخاوف الیومیة، الحلی ص۲۴۱، مکتبة المرعشى ـ قم، ط۱، ۱۴۰۸ ﻫ. [۴۱] الارشاد شیخ المفید، ج۱، ص۳۵۴، اعلام الوری باعلام الهدی طبرسی ص۲۰۳. [۴۲] شرح إحقاق الحق المرعشی، ج ۲۵ پاورقی ص ۳۶۰. [۴۳] رسائل السیدالمرتضی: ج۳، ص۱۵۰. [۴۴] سبل الهدى والرشاد فی سیرة خیر العباد الصالحی الشامی: ج ۱۱، ص ۳۰۷. [۴۵] سبل الهدی: ج۴، ص ۲۲۰. [۴۶] سبل الهدی: ج ۱۰، ص ۴۵۹. [۴۷] سبل الهدی: ج۱۱، ص۵۰-۵۱ . [۴۸] تفسیر در المنثور ج ۳ ص ۳۳، دار المعرفة للطباعة والنشر، بیروت، لبنان. [۴۹] مثلاً: ابن ‌سعد ج۸، ص۴۶۳، الذریة الطاهرة دولابی, ص۱۱۳-۱۱۸،دار السلفیه، المجدی في انساب الطالبیین العلوی: ص۱۱، بلاذری ج۲، ص۴۱۱، الارشاد الشیخ المفید ج۱، ص۳۵۴، جمهرة انساب العرب ابن‌حزم، ص۳۷، طبری ج۴، ص۱۱۸، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۲۱۳،مروج الذهب المسعودی: ج۳، ص۶۳، المنمق محمدبن حبیب، ص۴۲۶، بخاری، تاریخ دمشق ابن عساکر, ج۳، ص۱۷۹ و مناقب الإمام أمیر المؤمنین ÷، محمد بن سلیمان الکوفی- ج ۲- ص ۴۸ و... منابع دیگر.