شبهه: ام کلثوم در کربلا حضور داشت:
افرادى که امّکلثوم را غیر از حضرت زینب سلام الله علیها مىدانند، معتقدند که امّکلثوم در زمان امام حسن ÷در مدینه از دنیا رفته و در بقیع به خاک سپرده شده است، اما طبق برخى از مدارک موجود در کتابهاى اهل سنت، امّکلثوم در قضیه کربلا نیز حضور داشته است.
چنانچه از خطبه امّکلثوم در کوفه به نقل از بلاغات النساء آمده بود:
«قالت أبدأ بحمد الله والصلاة والسلام على جدي أما بعد يا أهل الكوفة...».
چنین گفت که: با ستایش خدا آغاز به سخن مىکنم و درود و سلام بر جدّ خویش مىفرستم. اى اهل کوفه!...
و جمال الدین بغدادى از عالمان قرن ششم اهل سنت در بستان الواعظین مىنویسد:
«فظللن ورأس الحسين بينهن مصلوب تسع ساعات من النهار وإن أم كلثوم رفعت رأسها فرأت رأس الحسين فبكت وقالت يا جداه تريد رسول الله جهذا رأس حبيبك الحسين مصلوب» «سر مبارک امام حسین ÷را حدود ۹ ساعت در برابر اسیران بالاى نیزه قرار دادند، امّکلثوم به بالا نگاه کرد، سر پدر را در برابر آفتاب بالاى نى مشاهده کرد عرضه داشت: اى جد بزرگوار و اى رسول خدا جاین سر محبوبت حسین است که بالاى نى قرار دارد».
در این روایات، امّکلثوم، رسول خدا ج را جد خویش معرفى مىکند، و اگر قبول کنیم که طبق نظر مشهور اهل سنت، امّکلثوم در زمان حیات امام حسن و امام حسین إ، از دنیا رفته است، این روایات هیچگونه توجیهى جز حمل امّکلثوم، بر حضرت زینب علیها السلام ندارد.
جواب:
۱- وقتی از روایات شیعه وسنی در منابع حدیثی، [۱۲۸]فقهی [۱۲۹]و تاریخی [۱۳۰]و فتوای علما [۱۳۱] خبر دادهاند که امکلثوم و پسرش زید در یک روز و قبل از واقعه کربلا از دنیا رفتهاند.دیگر همه این روایات ارزش خود را از دست میدهند مانند روایت بلاغات النسا که پوچ بودنش قبلاً آشکار شد.
شما دقت کنید به متن ترجمه آقای قزوینی آنجا که مینویسند: «امّکلثوم به بالا نگاه کرد، سر پدر را در برابر آفتاب بالاى نى مشاهده کرد.»
اگر نفهمیدید دوباره بخوانید! آقای قزوینی میگویند: «ام کلثوم سر پدر خود را بالای نی مشاهده کرد» یعنی این ام کلثوم دختر امام حسین ÷است که سر امام حسین ÷را آنجا مشاهده کردند پس واضح است که حضرت رسول ججد دختران سیدنا حسین ÷محسوب میشوند.
در روایت تصریح نشده که این ام کلثوم کدام ام کلثوم است ولی آقای قزوینی خودشان تصریح کردند که این ام کلثوم دختر سیدنا حسین ÷هستند.
به این میگویند چوب خدا که انصافاً صدا ندارد! اما...!.
اما ما دختری به نام ام کلثوم برای سیدنا حسین ÷نمیشناسیم که در کربلا نیز حضور داشته باشند و نمیدانم آقای قزوینی چگونه اینگونه ترجمه کردهاند. ولی بین اسرای زنان از بنیهاشم در واقعه کربلا ام کلثوم دیگری نیز وجود دارد که او ام کلثوم دختر عبدالله بن جعفر از زینب کبری میباشد که همراه همسرش قاسم بن محمد بن جعفر آنجا حضور داشت و شوهرش نیز جزو شهدای کربلا هستند. پس در اینجا دو احتمال وجود دارد.
۱- این ام کلثوم دختر سیدنا حسین ÷است به تصریح جناب قزوینی!!.
۲- این ام کلثوم دختر زینب کبری (ع) هستند که ایشان نیز میتوانند حضرت رسول جرا، جد خود بخوانند.
که در صورت صحت این روایت بیسند، گزینه دو بر حقیقت نزدیکتر خواهد بود... والله اعلم
نتیجهگیری قزوینی!:
با توجه به شواهدى که ذکر شد، دخترى به نام امّکلثوم از حضرت زهرا سلام الله علیها، جاى تردید دارد، بلکه مىتوان گفت که امّکلثوم همان حضرت زینب سلام الله علیها است. هنگامى که امّکلثوم و حضرت زینب یک نفر شدند، اصل ازدواج با عمر منتفى مىشود، زیرا همه مىدانند که عبد الله بن جعفر همسر آن حضرت بوده است و نه کسى دیگر.
جواب:
طبق شواهدی که ما ذکر کردیم حضرت فاطمه (ع) دو دختر داشتهاند و همینطور در کربلا نیز دختری به نام زینب و دختری به نام ام کلثوم حضور داشتهاند، پس اگر روایتی خلاف این حقایق تاریخی باشد آن روایات مردود میشوند نه اینکه بر حقایق تاریخی خللی وارد شود.
﴿وَقُلۡ جَآءَ ٱلۡحَقُّ وَزَهَقَ ٱلۡبَٰطِلُۚ إِنَّ ٱلۡبَٰطِلَ كَانَ زَهُوقٗا ٨١﴾[الإسراء: ۸۱].
«و بگو حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است».
[۱۲۸] تهذیب الاحکام الطوسی: ج۹، ص۳۶۲، وسائل الشیعة الحر العاملی: ج۲۶، ص۳۱۴، سنن الدارمی: ج۲، ص۳۷۹، مستدرک الحاکم: ج۴، ص۳۴۶ (هذا حدیث اسناده صحیح وفیه فوائد منها)، السنن الدار قطني: ج۴، ص۴۰ دارالکتب اسلامیه، سنن الکبری بیهقی: ج۶، ص۲۲۲ و المصنف ابن ابی شیب:ه ج۴ ص ۱۳۳. [۱۲۹] مسالک الافهام الشهید الثانی: ج۱۳، ص۲۷۰، جواهر الکلام،جواهری: ج۳۹، ص۳۰۸، کشف اللثام الفاضل الهندی: ج۲، ص۳۱۲, مکتبة المرعشی, قم، المدونة الکبری الامام مالک: ج۳، ص۳۸۵، مطبعة السعادة مصر، المغنی ابنقدامه, عبدللهبن محمد الحنبلی: ج۷، ص۱۸۷, دارالکتاب العربی, بیروت،الشرح الکبیر ابنقدامه, عبدالرحمن ج۷، ص۱۵۶،دارالکتاب العربی, بیروت. [۱۳۰] المنمق، البغدادی: ص۳۱۰. [۱۳۱] منابع فقهی شماره قبل، ریاض المسائل (ط ق حجریه) الطباطبایی: ج۲، ص۳۸۰، مستند الشیعة: (ط ج)، النراقی ج۱۹، ص۴۵۲, موسسه آل البیت, قم, ۱۴۱۹ق, و منابع دیگر...