شبهه: عزاداری و نوحه خوانی ام کلثوم برای حضرت زهرا سلام الله علیها:
فتال نیشابورى در روضة الواعظین مىنویسد:
هنگامى که فاطمه از دنیا رفت، مردم مدینه یکپارچه صداى ناله سر دادند، زنان بنىهاشم در خانه آن حضرت گردآمدند و صداى شیون آنان در همه جا پیچید، آن چنان که مدینه از فریاد و ناله آنان به لرزه درآمد و مىگفتند: اى سید و سرور ما و اى دختر رسول خدا ج.
مردم دسته دسته به نزد علی آمده در حالى که حسن و حسین در جلوى آنحضرت نشسته و گریه مىکردند و مردم نیز از گریه آن دو گریان مىشدند.
امّکلثوم در حالى که روبند بر چهره داشت و چادر عربى برسرش افکنده بود، از خانه بیرون آمد و فریاد مىزد: اى جد بزرگوار! و اى رسول خدا! اکنون به حق تو را از دست دادم که هیچگاه دیگر تو را نخواهیم دید، مردم مدینه همه جمع شده بودند و منتظر بودند تا جنازه فاطمه را بیرون بیاورند تا بر وى نماز بخوانند، ابوذر از خانه بیرون آمد و گفت: همه برگردید و متفرق شوید، زیرا امشب بدن زهرا دفن نمىشود و به تأخیر افتاد، مردم همه متفرق شدند.
در این روایت چند نکته قابل توجه است:
۱- تنها نام حسن، حسین و امّکلثوم به عنوان فرزندان و داغدیدگان حضرت زهرا سلام الله علیها ذکر شده و نامى از حضرت زینب سلام الله علیها که به اتفاق همه بزرگتر از امّکلثوم بوده برده نشده است.
۲- امّکلثوم در زمان شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، طبق نظر مدعیان وجود امّکلثوم که گفتهاند در واپسین سالهاى عمر پیامبر به دنیا آمده، در خوشیبنانهترین حالت، دو سال داشته است. با توجه به این نکته چگونه مىتوانیم تفاصیل ذکر شده در روایت (از جمله نوحهسرائى و پوشیدن برقع و...) را بر امّکلثوم حمل نماییم. بنابراین تردیدى وجود ندارد که این امّکلثوم همان حضرت زینب سلام الله علیها است.
جواب:
قزوینی میگوید: اتفاق همه بر این است که زینب از ام کلثوم بزرگتر بوده است که یاوهای بیش نیست.زیرا در مورد تولد ام کلثوم تنها یک قول دقیق نقل شده و آن هم اینکه وی در سال ششم هجری تولد یافت [۸۱].
ذهبی و ابن کثیر و مولف شیعه موسوعه امام علی با ابیطالب ÷ به نقل از ذهبی مینویسند: «أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب الهاشمية ابن عبد الـمطلب بن هاشم الهاشمية، شقيقة الحسن والحسين.ولدت: في حدود سنة ست من الهجرة، ورأت النبي جولم ترو عنه شيئا. خطبها عمر بن الخطاب» [۸۲].
و ابن حجر عسقلانی نیز مینویسد: «أم كلثوم بنت علي بن أبي طالب الهاشمية أمها فاطمة بنت رسول الله جولدت في أواخر عهد النبي جوتزوجها عمر بن الخطاب ولها عشر سنین او اکثر» [۸۳]. «امّکلثوم دختر علی بن ابى طالب هاشمى، مادرش فاطمه دختر رسول خدا ج، در اواخر زندگانى پیامبر ج به دنیا آمده و عمر با او ازدواج کرد، وى در هنگام ازدواج ده سال یا بیشتر داشت و براى عمر زید را به دنیا آورد و او و فرزندش زید در یک روز از دنیا رفتند».
و مولف شیعی کتاب «بانوان عالمه و آثار آنها» مینویسد:
هنگامى که حضرت زهرا علیها السلام، دار فانى را وداع گفت، ام کلثوم که پنج سال بیش نداشت برقعى به صورت انداخت و چادرى بلند بر سر کرد و... [۸۴].
یعنی در سال ۱۱ هجری ۵ ساله بوده، پس در سال ۱۷ هجری ۱۱ ساله میشود!.
و به جرات میتوان گفت ام کلثوم از زینب بزرگتر بود.که قدیمیترین علما از جمله ابن اسحاق (متوفی۱۵۱) همین قول را ارجح میدانند [۸۵].
ولی در مورد تاریخ ولادت حضرت زینب (س) اقوال زیادی مانند پنجم جمادیالاولی در سال پنجم یا ششم، شعبان سال ششم، سال چهارم و اواخر رمضان سال نهم پس از جنگ تبوک هم هست [۸۶]، که معلوم نیست کدام صحیحتر است ولی طبق قرائن او از ام کلثوم کوچکتر بوده. قرائنی مانند همین روایتی که آقای قزوینی نقل کردهاند! که در آن نامی از زینب نیست و به احتمال او در آن سالها کوچکتر از این بوده که در این ماجراها داخل شود .
و یا روایتی که قبلاً از ابن بابویه نقل کردیم که میگفت:فاطمه (ع) حسن را در آغوش راستش و حسین را در آغوش چپش حمل کرد و دست چپ امکلثوم را با دست راستش گرفت، سپس به حجره پدرش رفت!!! [۸۷](خواستگاری از دخت ابوجهل).. و نامی از زینب به میان نمیآورد!! که احتمالاً در آن سالها نیز او یا به دنیا نیامده بود و یا خیلی کوچک بوده!.
و این روایت را که ملا باقر مجلسی از امام صادق ÷روایت میکند که فرمودند:
فاطمه سلام الله علیها در لحظه احتضار به علی ÷فرمود: وقتی از دنیا رفتم، خودت غسل مرا به عهده بگیر، کفن بر من بپوشان، بر پیکرم نماز بخوان، مرا در قبر قرار ده، سنگ لحد را بگذار، خاک روى بدنم بریز، بالاى سرم بنشین و قرآن و دعا زیاد بخوان، چون در آن لحظه میت به همنشین زندگان بسیار محتاج است. و تو را اى علی به خدا مىسپارم و سفارش مىکنم که به فرزندانم خوبى کن. سپس فاطمه، امّکلثوم را به خودش چسپاند و فرمود: هنگامى که این دخترم به سن رشد و بلوغ رسید، وسائل منزل مال او است و او را به خدا مىسپارم [۸۸].
پس مشخص است که ام کلثوم بزرگتر از زینب بودهاند که سیدة فاطمه، ام کلثوم را بر سیده زینب مقدم میدارند.
و شواهد دیگری مانند خواستگاری حضرت فاروق س، از او، و همنامی او با نام اولین دختر درگذشته رسول خدا ج(به این معنی که حضرت فاطمه نام خواهرش را روی فرزند خود گذاشته باشد) به سال دوم هجری، به نظر میرسد او به سن از حضرت زینب (ع) بزرگتر باشد.
قرینه دیگر این است که حضرت علی ÷در پاسخ به خواستگاری حضرت عمر از ام کلثوم، به کوچک بودن امکلثوم استدلال کرده و سیدنا عمر به این استدلال اعتراض نکرده و نگفته است که پس دختر دیگرت زینب را به من بده! چون:
اولاً، اگر زینب بزرگتر میبود، عمر بایستی از او خواستگاری میکرد نه از امکلثوم. خواستگاری از خواهر کوچکتر با علم به کوچک بودن او، با وجود خواهر بزرگتر، بیمعناست. ضمن اینکه در زمان این خواستگاری هنوز حضرت زینب همسر عبدالله، پسر جعفر، نبوده است .
ثانیاً، اگر زینب (ع) بزرگتر میبود، باید حضرت عمر در رد استدلال سیدنا علی به این مطلب استدلال میکرد.
همچنین قرائنی وجود دارد، مانند «سمتني أمي حیدرة» که حضرت علی ÷در جنگ خیبر فرمود: من همانم که مادمر اسمم را حیدر (شیر) نهاد، که مردان عرب، قبل از اسلام و در صدر اسلام، امر نامگذاری فرزندان را به زنانشان وا میگذاشتند.
نام دو تن از دختران رسول خدا جو خواهران به سن بزرگتر از حضرت فاطمه لامکلثوم و زینب است. گویا آن حضرت برای زنده نگهداشتن یاد و خاطره خواهرش امکلثوم که همسر حضرت عثمان بود و به سال دوم هجری همزمان با جنگ بدر از دنیا رفت، نام نخستین دخترش را امکلثوم گذاشت. نیز ولادت حضرت زینب ل، دختر دوم آن حضرت، همزمان با فوت خواهر دیگرش زینب بود و از اینرو نام او را زینب نهاد [۸۹].
پس ثابت شد که ام کلثوم از حضرت زینب لبزرگتر بوده و یا حداقل اینکه در سال ۱۲ هجری تا به آن حدسن داشتهاند که چادر و برقع بپوشد. (با توجه به اقوال علما میتوان سن ۶ سال را عنوان کرد، که به وقت خواستگاری میشود ۱۱ یا ۱۲ سال).
[۸۱] موسوعة الامام علیبن ابیطالب، ج۱، ص۱۲۶، اعلام النساء ص۲۳۸، سیر اعلام النبلاء الذهبی ج ۳, ص ۵۰۰. [۸۲] سیر اعلام النبلاء الذهبی: ج ۳, ص۵۰۰، بدایه والنهایة ابن کثیر: ج۵، ص ۳۳۰ و سیرة النبویه ابن کثیر. [۸۳] الإیثار بمعرفة رواة الآثار ابن حجر عسقلانی: ج ۱، ص ۲۱۱، دار الکتب العلمیة، بیروت. [۸۴]بانوان عالمه و آثار آنها: ص ۱، نویسنده: معاونت پژوهش مرکز حوزههاى علمیه خواهران. [۸۵] ابناسحاق ج۵، ص۲۳۱،دمشق، سیر اعلام النبلاء: ج۵، ص۵۰۰. [۸۶] فاطمة زهراء شادمانی دل پیامبر ص۹۱۸، احمد الرحمانی الهمدانی، ترجمه سیدحسین افتخارزاده, بی تا, بیجا, ۱۳۷۳ش، فاطمة الزهراء من المهد الی اللحد ص ۱۶۹-۱۷۰، السید محمد کاظم القزوینی، دارالانصار, بیجا, ۱۴۲۲ق. [۸۷] علل الشرایع، إبنبابویه: ص۱۸۶-۱۸۵، چاپ نجف- همین روایت را شیخ مجلسى نیز در کتابش جلاءالعیون آورده است. [۸۸] بحار الأنوار مجلسی: ج ۷۹ ص ۲۷. [۸۹] السیدة زینب في تاریخ الاسلام الغروی, الشیخ محمدهادی شیعی(معاصر)، ص۱۸.