به روشنی آفتاب - ازدواج امیرالمومنین عمر با ام کلثوم رضی الله عنهما

فهرست کتاب

شبهه: ازدواج عمر با حضرت زینب (س)!!!

شبهه: ازدواج عمر با حضرت زینب (س)!!!

برخى از عالمان اهل سنت تصریح کرده‌اند که خلیفه دوم با حضرت زینب سلام الله علیها ازدواج کرده است!!!.

عبد الحى کتانى مى‌نویسد:

مختار کنتى به نقل از دمیرى مى‌نویسد: بزرگترین مهریه‌اى که تاکنون شنیده‌ایم،‌ مهریه‌اى بود که عمر براى ازدواج با زینب دختر علی قرار داد،‌ مبلغ این مهریه عبارت بود از چهل هزار دینار. و هنگامى که از این مهریه سنگین از وى سؤال شد گفت: من میلى به زنان ندارم،‌ ولى از رسول خدا شنیدم که فرمود: تمام نسب‌ها و سبب‌ها در قیامت قطع مى‌شود، مگر سبب و نسبت داشتن با من، بنابراین دوست داشتم تا نسبت بین من و رسول خدا محکم و استوار بماند و لذا با دختر وى همانگونه که با دختر من ازدواج کرد،‌ ازدواج نمودم و این مهریه سنگین را هم به جهت دامادى رسول خدا به عهده گرفتم.

این نیز نشان مى‌دهد که امّ‌کلثوم و حضرت زینب سلام الله علیها یک نفر بوده‌اند و با توجه به این که مى‌دانیم حضرت زینب سلام الله علیها با خلیفه دوم ازدواج نکرده‌است‌، نتیجه مى‌گیریم که اصل ازدواج خلیفه با دختر امیر مؤمنان ÷افسانه‌اى بیش نیست.

جواب:

اولاً شیخ عبدالحی متوفی ۱۳۸۲ و نزدیک به عصر ماست و باید گفت ایشان از کجا چنین سخنی را آورده‌اند؟؟ آیا تا به این حد عاجزید که دنبال اشتباهات و سهوهای علما می‌گردید تا به مقصد خود برسید؟؟ گذشته از آن همانطور که قبلاً نیز گفتم کنیه ام کلثوم زینب صغری بوده است.و منظور شیخ نیز زینب الصغری المکناه بام کلثوم بوده است. چنانکه در نقل شیخ الدمیری که ایشان به آن ارجاع داده‌اند صریحاً ام کلثوم آمده:

«وتزوج عمر أم كلثوم بنت علي س، وأصدقها أربعين ألف درهم» [۱۲۶].

پس اصل مرجع نیز به ازدواج با سیدة ام کلثوم تصریح کرده است و منظور شیخ عبدالحی هم همان زینب الصغری است که گفتیم کنیه ام کلثوم بوده است [۱۲۷].

[۱۲۶] حیاة الحیوان الکبرى: دمیری ص ۴۸۲، دار الکتب العلمیة، بیروت، لبنان، ۲۰۰۳ م. [۱۲۷] الشیخ المفید:ج۱، ص۳۵۴، و العمدة ابن البطریق: ص ۳۰، مستدرک سفینة البحار: ج ۴ ص ۳۱۳، بحار الانوار: ج۴۲ ص۷۴،مستدرکات علم رجال الحدیث: ج۸ ص۵۵۹، قاموس الرجال: ج۱۲ ص ۲۱۶، اعیان الشیعة: ج ۱ ص ۳۲۶،الفصول المهمة في معرفة الائمة ابن صباغ حاشیه: ج ۱ ص ۶۴۷، دار الحدیث للطباعة والنشر،محدث قمی در نفس المهموم: ص ۴۳۱.