بررسی شبهات
دست اندرکاران سایت ولیعصر در ابتدای بحث میگویند: تاریخ بشر، همیشه در معرض تحریف سردمداران و سیاستمداران بوده است...... یکی از افسانههایی که دودمان بنیامیه به تاریخ افزودهاند، ازدواج ام کلثوم با عمر بن خطاب است.
جواب:
اگر بنی امیه این روایت را جعل کردهاند.. پس باید به آنها آفرینها گفت!.. چرا که میبنیم ایشان تا به آن حد در کار خود مهارت داشتهاند که حتی ائمه (به زعم شیعه) معصوم و عالم الغیب هم گول خورده و گمان بر صحت این ماجرا بردهاند!.
کلینی با سند صحیح ۴ روایت را از آنها نقل میکند که ملا باقر مجلسی دو روایت را حسن [۳]و یکی را موثق [۴]و دیگری را صحیح میداند! [۵]و در مورد این روایات میگوید: «و یدل على تزویج أم كلثوم بنت، أمیر المؤمنین ÷من عمر» [۶]یعنی: «و این روایت دلالت دارند بر ازدواج ام کلثوم دختر امیر المؤمنین با حضرت عمر» [۷].
گذشته از این بنی امیه به چه علت باید این ماجرا را جعل میکردند؟؟ مگر شما نمیگویید که امویها از سیدنا علی ÷بدگویی و او را لعن و نفرین میکردند و میخواستند علی ÷را از چشم مردم بیاندازند؟حالا چه لزومی داشته روایتی جعل کنند به این خاطر که ثابت شود علی سبا حضرت عمر سخوب بوده است؟؟!!.
مگر شما نمیگویید: هر وقت معاویه در نامههایش از سیرت و روش خلفا صحبت میکرد حضرت علی سحرفش را تایید میکردند تا بهانه دستش نیاید که فردا بگوید: میبینید! علی با خلفای قبل از خودش هم مشکل داشته، چه برسد به من!! حالا چرا باید چنین اشخاصی بر خلاف نیت خودشان( که به قول شیعه قصد داشتند علی رو دشمن خلفای ثلاثه جلوه بدن تا از این راه خود رو تثبیت کنند) روایتی جعل کنند که نشانه محبت بین علی ÷و عمر ÷است؟؟!.
دکتر!سید جعفر شهیدی شیعی در کتاب خودش «علی از زبان علی» میگوید: «معاویه اشخاص مزدوری را مزد میداد تا در فضیلت خلفای ثلاثه و در قدح حضرت علی ÷روایت جعل کنند!!».
حال چرا معاویه و بنی امیه روایتی جعل میکنند که هم فضیلتی برای حضرت عمر سو هم فضیلتی برای حضرت علی ساست؟؟!! (شاید شیعه این را فضیلت نداند ولی بنی امیه که میدانسته!).
آقای قزوینی در ادامه میگوید: برخى دیگر، وقوع تعارض در روایات ازدواج را دلیلى واضح براى بطلان مدعاى اهل سنت در باره این ازدواج مىدانند، از جمله شیخ مفید رضوان الله تعالى علیه در دو رساله مجزا به نامهاى المسائل العُکبریة و المسائل السرویة چنین میگوید [۸].
جواب:این دروغی بیش نیست! چون شیخ مفید، هر چند در کتاب مسائل السرویة (و نه مسائل العکبریة) وقوع ازدواج را مردود میداند ولی بعد از این کتاب به اشتباه و واهی بودن دلایل خود پی برده و بعد از نوشتن کتاب مسائل العکبریة [۹]وقوع ازدواج را معترف میشود. و آن را به دلیل تهدید و حفظ اسلام دانسته [۱۰]ولی مدعی به دروغ نام این رساله را هم ذکر کرده!!.
پس دیگر از علمای قدیم اهل تشیع(بخوانید اهل تشنج!) هیچ منکری باقی نمیماند و بدون شک گردانندگان سایت ولیعصر و دیگر مدعیان، از تغییر عقیده شیخ مفید با خبر بودند ولی چون به نفعشان نبوده خود را به نادانی زده و بیش از پیش خود را رسوا کردهاند!.
*اینجا جا دارد نظر محمد باقر مجلسی را در مورد ادعای شیخ مفید ببینیم:
مجلسی:«إنكار الـمفيد /أصل الواقعة إنما هو لبيان أنه لم يثبت ذلك من طرقهم وإلا فبعد ورود ما مر من الأخبار إنكار ذلك عجيب. وَقَدْ رَوَى الْكُلَيْنِيُّ عَنْ حُمَيْدِ بْنِ زِيَادٍ عَنِ ابْنِ سَمَاعَةَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ وَ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ÷قَالَ: إِنَّ عَلِيّاً لَـمَّا تُوُفِّيَ عُمَرُ أَتَى أُمَّ كُلْثُومٍ فَانْطَلَقَ بِهَا إِلَى بَيْتِهِ.وَرُوِيَ نَحْوُ ذَلِكَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى وَغَيْرِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ÷» [۱۱]. یعنی: «انکار شیخ مفید – که خدای رحمتش کند – درباره اصل واقعه (ازدواج خلیفه با ام کلثوم) تنها مربوط به آنست که این حادثه از طریق آنان (اهل سنّت) ثابت نمیشود و گرنه، پس از ورود اخباری که (از طریق امامیّه) گذشت انکار این امر، شگفت است! و کلینی به سند خود (سلسله سند) از ابو عبدالله صادق -÷- گزارش نموده که گفت: چون عمر وفات یافت علی -÷- نزد امّ کلثوم رفت و او را به خانه خود برد. و همانند این روایت با سند دیگر (سند را ذکر میکند) از ابو عبدالله صادق -÷- نیز گزارش شده است».
لازم به ذکر است که آقای مجلسی این ازدواج را بر تقیه گرفته است!! چنان که در شرح اصول و فروع کافی به نام «مِرآت العقول» پیرامون آن مفصلاً بحث کرده و بعد از جواب دادن به منکر ازدواج و با قبول این نکاح مینویسد: «والاصل في الجواب ان ذلك وقع علی سبیل التقیة والاضطرار» [۱۲]. یعنی: «جواب اصلی این است که نکاح ام کلثوم لبا عمر سواقعیت دارد، اما بنا بر اضطرار و تقیه واقع شده است».
و نیز جناب مجلسی معترف است که: «تارة یروی أنه کان عن اختیار وإیثار» یعنی: «گاهی روایت شده که این ازدواج از روی اختیار و ایثار انجام گرفته است»!! [۱۳].
ولی آقای قزوینی فقط از مخالفان صحبت کرده و از موافقان اسمی نیست!!.
پس ثابت شد که از قدمای اهل تشیع هیچ منکری وجود ندارد، و اما منکران معاصر!!.
به منکران معاصر، ابتدا این سخن تستری را تقدیم میکنیم:
«قلت: لم ينكره محقق محققا، فأخبارنا به متواترة في نكاحها وعدتها فضلا عن أخبار العامة واتفاق السير» [۱۴]. یعنی: «یقیناً انسان محقق این را انکار نمىکند و اخبار متواتر به ما درباره ازدواجشان (ازدواج عمر با ام کلثوم) و عده اش رسیده جداى از اخبار عامه (اهل سنت) و اتفاق کتب سیره».
به علاوه آن این سخن سید مرتضی شیعی را نیز تقدیم میکنیم که به نوعی فصل الخطاب است:
سید مرتضی: «فأما من جحد من غفلة أصحابنا وقوع هذا العقد ونقل هذا البيت وأنها ولدت أولاداً من عمر معلوم مشهور. ولا يجوز أن يدفعه إلا جاهل أو معاند، وما الحاجة بنا إلى دفع الضرورات والـمشاهدات في أمر له مخرج من الدين» [۱۵]. یعنی: «اما کسانی از اصحاب غافل ما!، وقوع این عقد را انکار کردهاند. این ازدواج و انتقال امکلثوم به خانه عمر و آوردن فرزندانی برای او معلوم و مشهور است و آن را جز "جاهل یا معاند" انکار نمیکند و ما در مسئلهای از دین که راه خروجی برای آن هست، نیازی نداریم که مسائل ضروری و آشکار را انکار کنیم»! [۱۶].
بعد از این ببینیم و بخندیم،دلایل اصحاب غافل و جاهل و معاند سید مرتضی را!!.
[۳] مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، (بَابُ تَزْوِیجِ أُمِّ كُلْثُوم) ج۲۰، ص: ۴۲، مجلسی، دار الکتب الإسلامیة- تهران، ط۲. [۴] مرآة العقول، ج۲۱، ص: ۱۹۷ (بَابُ الْـمُتَوَفَّى عَنْهَا زَوْجُهَا الْمَدْخُولِ بِهَا أَيْنَ تَعْتَدُّ وَ مَا يَجِبُ عَلَيْهَا). [۵] مرآة العقول، ج۲۱، ص: ۱۹۹، همان باب. [۶] مرآة العقول، ج۲۱، ص: ۱۹۸. [۷] البته بهبودی از این بین دو روایت را ضعیف دانسته است. [۸] در اینجا از ناصر حسین الهندی نیز نام برده که او از معاصرین شیعه است و البته به شبهاتی که آقای قزوینی به تبعیت از ایشان علم کرده اند جواب خواهیم داد. ان شاء الله. [۹] دهکدهای نزدیک بغداد. [۱۰] المسائل العکبریة،شیخ مفید ص۶۱، دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع، بیروت. [۱۱] بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۱۰۹. [۱۲] مرآت العقول ۳، ص ۴۴۹، ۴۴۸، باب «تزویج ام کلثوم»، چاپ قدیم تهران. [۱۳] بحار الأنوار، ج ۴۲، ص ۱۰۷. [۱۴] قاموس الرجال ج۱۲ ص۲۱۶ ، الشیخ محمد تقی التستری، قم، ط۱. [۱۵] السید المرتضی(م۴۳۶ق), رسائل ج۳، ص۱۵۰، تحقیق سیداحمد الحسینی, اعداد سید مهدی الرجایی، دارالقرآن- قم، ۱۴۰۵ق. [۱۶] این جاهل و معاندی که سید مرتضی از آنها حرف میزند، همین قزوینی و مکارم شیرازی و همدستان ایشان هستند .. اصحاب غافل سید مرتضی همین هدایتی و قرائتی و امثالهم هستند که چیزی به این واضحی و به تعبیر سید مرتضی معلوم و مشهور را رد میکنند، دقت کنید که سید مرتضی این سخنان را به منکرین ازدواج میگوید، اگر الان زنده میبود و میشنوید که عدّه ای نه تنها ازدواج ام کلثوم را بلکه وجود ام کلثوم را نیز نفی میکنند به نظرتان به آنها چه میگفت؟ من که گمان میکنم به جای خطاب کردن با: اصحاب غافل و معاند ما ... میگفت: دیوانه های زنجیری و قرص ایکس خورده های ما!!!.