گروه شیعه از پیروان علیس و دوستداران اهل بیت اند [۱۴۷] [۱۴۸]
مسلمانان در مجموع تکلیفشان حبِّ أهل بیت و اعزاز آنها است، در مورد، نصوص بیشمار وجود دارد، برخی نصوص را تذکر میدهیم:
﴿قُل لَّآ أَسَۡٔلُكُمۡ عَلَيۡهِ أَجۡرًا إِلَّا ٱلۡمَوَدَّةَ فِي ٱلۡقُرۡبَىٰۗ﴾[الشورا: ۲۳].
ترجمه: «بگو من هیچ پاداشی از شما بر دعوتم درخواست نمیکنم جز دوست داشتن نزدیکانم» [۱۴۹].
﴿إِنَّمَا يُرِيدُ ٱللَّهُ لِيُذۡهِبَ عَنكُمُ ٱلرِّجۡسَ أَهۡلَ ٱلۡبَيۡتِ وَيُطَهِّرَكُمۡ تَطۡهِيرٗا٣٣﴾[الأحزاب: ۳۳].
ترجمه: «خداوند میخواهد پلیدی و گناه را ز شما اهلبیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد».
نا آگاه نباشیم که مفسرین راجع به قربی و اهل بیت اختلاف نظر دارند.
«أذکرکم الله في أهل بيتي» [۱۵۰].
ترجمه: «راجع به اهل بیتم خداوند را بیاد تان میآورم».
سه بار این پیام را تکرار نمود.
«إرقبوا محمدا في أهل بيته» [۱۵۱].
ترجمه: محمدصرا در اهلبیتاش حفظ نمائید.
(با تأسف) تعداد از مسلمانان در دوستی با علی و نوادههایش افراط نمودند تا حدی که به ألوهیت علیس باورمند گردیدند [۱۵۲].
گروه دیگری معتقد بودند که اشتباهی در آوردن وحی صورت گرفته و قرار بود که وحی بر علی نازل شود این جبرئیل بود که اشتباهی را مرتکب شد و وحی را بر محمد فرود آورد، دستهء سوم علیس را در مسؤلیتِ وحی، با محمدصشریک میدانند، بدین باورند که امامت علی بعد از وفات پیامبرصبا نصوص قطعی: جلی یا خفی تثبیت شده است، بدون هیچ نوع تردیدی علی جانشین رسول خدا است، نه ابوبکر و عمر و عثمان، امامت مخصوص علی و اولاد اوست، اگر امامت بخانهء دیگری رفته در نتیجه ظلم و یا به اساس تقیه بوده.
[۱۴۷] باید بدانیم که این تعریف به اساس رأی ظاهری تشیُّع است، اما حقیقت چیزی دیگریست. [۱۴۸] «بیان للناس من الأزهر الشریف» (۲ / ۱۲ / - ۱۸). [۱۴۹] تفسیر راجح آیه این طور است: «من پاداش نمیخواهم از شما برین بیان مگر این که با حصول تقرّب محبت خداوند را حاصل نمائید» قال مجاهد: «مودتکم في القربة إلی الله»– حاصل توجیه مجاهد این که خود را به خداوند نزدیک کنید. قرطبی قول مجاهد را با سند ذکر نموده است. ابن عباسبمیگوید: مراعات کنید خویشاوندی را یعنی قرابت من را با خود رعایت کنید و ایمان بیاورید. کلبی و سدی میگویند: دوستی کنید با اهل بیت من، ولی تفسیر سدی ضعیف است زیرا که کلبی و سدّی هر دو ضعیف اند، محبت اهل بیت در ذات خود امر مطلوب در شریعت است، اما تفسیر راجح آیت همان اول میباشد. [۱۵۰] مسلم، کتاب فضائل الصحابة، باب «من فضائل علی» (۲۴۰۸) من حدیث زید بن أرقم. [۱۵۱] بخاری، کتاب المناقب، باب، کتاب المناقب، باب «مناقب قرابة رسول الله ج(۳۷۱۳) من کلام أبی بکر موقوفا علیه. [۱۵۲] این گروه همان گروه سبائیه و همدستان عبد الله بن سبای یهودی اند ، علی را گفتند، که تو تو هستی علیسگفت: من کی هستم؟ گفتند تو «الخالق الباری» هستی، علیسآنها را به توبه فرا خواند ولی توبه نکردند آتش افروخت آنها را در آتش سوزانید، و در رجز خود چنین میگفت: آنگاه که عملکرد ناپسند را دیدم آتش افروختم و قنبر را فرا خواندم.