مقدمه
إن الحمد لله، نحمده ونستعينه ونستغفره، ونعوذ بالله من شرور أنفسنا وسيئات أعمالنا، من يهده الله فلا مضل له، ومن يضلل فلا هادي له، وأشهد أن لا إله إلا الله وحده لا شريك له، وأشهد أن محمداً عبده ورسوله، صلى الله عليه وعلى آله وأصحابه ومن تبعهم بإحسان إلى يوم الدين وسلم تسليماً كثيراً. أما بعد:
باطل و حق تا که این هستی هست در گیر هم اند، اقتضای حکمت پروردگار همین بوده، قرآن کریم به جریان زد و بندهای فکری اشاره مینماید ﴿۞هَٰذَانِ خَصۡمَانِ ٱخۡتَصَمُواْ فِي رَبِّهِمۡ﴾[الحج: ۱۹]. شک نیست، اگر خداوند بخواهدبندگانش را در راه درست سمت و سو میدهد ولی این دو گروه درگیر همدیگر خواهند ماند.
الله متعال هدایت انسان را همواره از راه ارسال پیامبران انتظام نمود، به آمدن هر پیامبر دین اسلام تجدید میشد، با گذشت زمانه دین تحریف میگردید، جهان بارها چنین تجدید و تحریف را تجربه نمود، بالأخیر محمدصبه عنوان آخرین پیامبر مبعوث گردید، عدم تحریف شریعت وی از طرف خداوند توانا تضمین شد.
اینک که ما در قرن پانزدهم بعثت قرار داریم، با گذشت صدها سال اندک ترین تحریف را در دین اسلام مشاهده نمیکنیم.
ابن سبای یهودی خواست که اسلام عزیز را دستخوش آرزوهای شوم خود قرار دهد ولی نتوانست، آری تودهء محدودی را هم فکر خود ساخت ولی هم فکرسازی دستهء از انسانها به مفهوم دستخوش قرار گرفتن دین نیست، شیعیان تفکر سبائیت را پذیرفتند با حمل لوای ابن سبای یهودی کتلهء بزرگی بشریت را به کام گمراهی کشاندند، دانشمندان تشیّع از آنجای که اهداف خود را در قرآن و حدیث پیدا نکردند به دامن فلسفه چنگ زدند از آدرس فلسفه خواستند که تا حدی بر اوضاع حاکم شوند ولی این اقدام هم بجای نرسید، چگونه ممکن است که سبک فلسفه بر طنین قرآن غالب آید، گرچه تا هنوز فلسفه مداحین خود را دارد، تعداد جوانانی که، آشفتهء خرد سیاسی اند و از نارسایهای قرآن شناسی رنج میبرند عاشق ابروی فلسفه گشتهاند، به فرضیه گفتن های فلسفه خود را قناعت دادهاند، اگر فلسفه ربطی به موضوع میداشت ریشهء کرم خورده و فرضیهها و قیاسات دروغش را به معرفی میگرفتیم ناگزیر دوسیهء سیاهاش را همینجا میبندیم.
شیعیان گرچه هدفشان شیعهسازی سنیها است ولی در هرکشور طبق نبض آن رفتار مینمایند، در افغانستان در سه بعد به شدت فعالیت دارند:
• رجال سیاسی را در کنترول خود گرفتهاند، حالا علتش هرچه باشد.
• رهبران جهادی و ملاّهای متملّق را تطمیع کردهاند.
• در تشکیل نظام سهم فعال دارند.
با تأسف باید عرض کرد که جامعهء ما به خاطر نداشتن آگاهی کامل از دو منبع سرشار قرآن و حدیث نمیتواند حقیقت شیعه را درست درک کند، جامعهء ما با روش های سنّتی (خوب باشد یا خراب) پابندی شدید دارد، حتا قیافهها با روشهای سنّتی شناسای میشوند، ملاّها لباس بخصوص دارند شناخت ملاّ نزد عوام الناس از آدرس لباس ویژهء (دستار سفید، چادر سفید جامهء دراز) اوست، اگر یک فرد بیسواد لباس ملاّ را بتن کند بسیار به سادگی میتواند خود را ملای برجسته معرفی نماید، لباس ویژهء ملا تعداد چشم گیری بیسوادان را ملا ساخته است جهلای کاذب ازین شرکت تولید ملا، بهرهء وافر بردهاند، کاش اینطور نمیبود! همان روش پیامبر در انتخاب لباس تعقب میشد، پیامبر اسلام گاه زره بتن داشت گاه کلاه آهنی بسر میکرد، گاه کلاه میانداخت و گاه گاه هم دستار میزد، ولی دستار هم نه ازین چهل مترهء ملتانی، مسلمانان در لباس باهم هیچ تفاوتی ندارند نباید لباس ملا مجزا از لباس دیگر مسلمانان باشد، آری پاپها و کششها لباس مخصوص دارند این طرز مخصوص گرای شیوهء مسیحیت است نه روش اسلامی.
آخوند زرنگ و با هوش در یک چشم زدن هفتاد تن ازینجور دستار دارانِ سفید پوش را قطار مینشاند و در پردهء «تمدّن» برای گول زدن عوام الناس نمایش میدهد که گویا أهل سنت با شیعه اختلاف ندارد.
تشیّع با این نمایشهای خود میخواهد شیعه زدائی را از مفکورهء جوانان ما بیرون سازد و متعاقبا تفکر شیعیت را در فکر جوانان بذر نماید.
برای همین هدف در کابل شورای بنام «شورای أخوت» تأسیس شده است افراد: با تفاوت معاشاتِ پشت پردهای و پیش پرده درین شورا اشتراک میورزند، گرگ ماهرتر طعمهء چربتر دارد، شورای أخوت به شکل مرموز از پشتیبانی ایران برخودار است هزینه آن را کشور ایران تأمین میکند، برخی رجال سیاسی، و ملاّهای متملّق این أخوت را به أخوتی که پیامبر اسلام در مدینه میان مهاجرین و أنصار براه انداخت تشبیه میکنند و آیت ﴿إِنَّمَا ٱلۡمُؤۡمِنُونَ إِخۡوَةٞ﴾را استشهاد میآورند، متوجه «الف لام»المؤمنون نشدند، أخوت در میان مؤمنین است نه میان آنانی که ابوبکر و عمربرا طاغوت، عائشه و حفصهبرا کافر و مخلّد فی النار و أصحاب پیامبر را مرتد، تمامی اهل سنت را ناصبی، امامان خود را برتر از پیامبران، امامت را از اصول دین، نزول وحی را بر فاطمهل، أئمّه را غیب دان و قرآن را محرَّف میدانند، بدون تردید چنین تشبیه سـازی اقدام به تحریف قرآن عظیم است.
مسلمانان باید بدانند که بروز شیعه در منطقه تهدید بزرگ بحساب میرود، با این برنامههای پلان شدهای که ایران طرّاح اصلی آن میباشد بالآخر فرهنگ اصیل قرآن و سنت را تحت شعاع قرار خواهند داد، اینها حفید و نوادههای ابولؤلؤ مجوسی اند برای قتل عمر آمدهاند.
اللهم إنا نجعلك في نحورهم ونعوذ بك من شرورهم