دکتور عبدالمنعم نمر/
وزیر أوقاف مصر
عضو مجمع بحوث اسلامیه در «جامعة الأزهر»
دکتور عبدالمنعم نمر- وزیر أوقاف مصر- گفتگوی را که با یکتن از دعوتگران تقریب - آیت الله محمد علی تسخیری - انجام داده است، در کتاب خود «الشیعة، المهدی، الدروز... تاریخ ووثائق» [۲۰۷]ذکر نموده است:
دکتور نمر مرحوم میگوید:
مقدمهء کتاب چاپ چهارم.
«بسم الله الصلاة والسلام علی سيدنا محمد رسول الله وعلی آله وأصحابه الطيبين والطاهرين:
برادران محترم!
خواستم گفتگوی که میان من و دانشمند ایرانی آقای محمد علی تسخیری صورت گرفته بود طور مقدمهء طبع چهارم بنگارم، آقای تسخیری یکتن از علمای نام آور ایران که اکثرا به نمایندگی از حکومت ایران در جلسات و گردهمایهای اسلامی اشتراک میکند، او مرد خوش سیما، فصیح میباشد، به لسان عربی مانند عربها سخن میگوید، بگمان غالب در جوانی بخش أعظمی عمرش را بغرض آموزش در کشور عراق گذرانیده باشد.
حکومت عمان از علمای بزرگ جهان که در رأس آنها شیخ أزهر [۲۰۸]بود پیرامون «الفقه الإسلامی» دعوت به عمل آورد.
این گردهمای از روز شنبه (۲۳ شعبان / ۹ اپریل تا چهار شنبه ۲۶، شعبان سال ۱۴۰۸هـ/ ۱۳، اپریل ۱۹۸۸) در جامعهء سلطان قابوس ۴۰ کیلومتر دور از «مسقط» پایتخت عمان ادامه یافت.
درآغازِ این گردهمای با محمد علی تسخیری سرخوردم باهم سلام و مصافحه نمودیم، برایم یادآور شد که برای بارِ اول در شهر قسطنطنیه «الجزایر» در یکی از جلسات باهم دیدهایم.
در روز دوم جلسه از حسن اتفاق یکجا بیرون شدیم و گفتگو بین من و تسخیری صورت گرفت و آغازگر این گفت و شنود آقای تسخیری بود، برایم گفت: در نگارش خود راجع به ما جفا کرده ای! برایش گفتم: اینک کتاب چندان از ما دور نیست من آمادهء پذیرش هر نوع انتقاد شما هستم در صورت بجا بودن انتقاد در چاپ آینده اصلاح خواهم نمود، من از شخصی که عیب هایم را نشاندهی کند پذیرائی مینمایم، ولی هیچ مطلبی را بدون مراجع یاد آور نشدهام آنچه را که نقل نمودهام به اطمینان میتوانم بگویم که در کتابهای شما موجود هست.
گفت: تو در کتاب خود جفای که در حق ما روا داشتهء همان نسبت دادن تحریف قرآن بسوی تشیُّع است، تو گفتهای که آن عده از اصحابی که قرآن را جمع نمودهاند سورتها و کلماتی را که بیانگر حق علی راجع به امامت وی بود ساقط ساختهاند.
گفتم: آری من از خود چیزی نگفتهام بلکه از کتب خود تان نقل کردهام و در پیشاپیش آن کتابها «فصل الخطاب فی إثبات تحریف کتاب رب الأرباب» تالیف عالم برازندهء تشیُّع حسین نوری طبرسی میباشد که در اواخر قرن ۱۳هجری (در سال ۱۲۹۲ هجری) کتابش را در سه مقدمه و دو باب به رشتهء تحریر در آورد (قبل از تألیف این کتاب روایت و گفتار شیعه در باره تحریف در کتابهای گذشتهشان پراکنده بود، و بیشتر مردم بر آن آگاهی نمییافتند، در این کتاب روایات بسیاری برای اثبات دعوایش در باره این که قرآن تحریف است ذکر نموده است، و بر مهمترین مصادر نزدشان از کتابهای حدیث و تفسیر اعتماد کرده و از آنها صدها روایات منسوب به ائمه درباره تحریف بیرون آورده است، و ثابت کرده است که عقیدة تحریف قرآن، همان عقیده علمای گذشتهشان میباشد. - تحریف قرآن - تألیف محمد عبد الرحمن سیف) «فصل الخطاب...» در سال ۱۲۹۸هـ در ایران به چاپ رسید، من متن آن کتاب را در نوشتار خود بدون اندکترین تغییر آوردهام پس شما از کدام جفا و ستم صحبت میکنید؟ آنچه را که علمای شما تصریح نمودهاند و در کتابهای شما درج است نقل کردهام شما صاحب «فصل الخطاب...» را خوب میشناسید! و از جایگاه والای او هم ناآگاه نیستید هنگامی که طبرسی نوری در سال (۱۳۲۰هج) وفات میکند در نجف در جوارامام مرتضی، اشرف ترین بقاع به نزدتان، با اعزاز و اکرام ویژه دفن میشود.
آقای تسخیری بعد ازاین که به سخنان من گوش فرا نهاد چنین گفت: «کتابی را که یاد آورشدی، نزد ما اصلا ارزشی ندارد من او را زیر پای خود مینهم (برای این که تمثیل کرده باشد پای خود را به زمین کوبید) برایش گفتم: پس چرا همواره مورد اعتماد شما است؟
چرا علنی برائت خود را از آن کتاب اعلان نمیکنید؟ تا من و دیگران همه بدانیم که محتوای فصل الخطاب... بیانگر اندیشهء مذهب تشیُّع نیست؟ کم از کم بلند ترین مرجع امروزی تشیُّع که آقای خمینی است بیانیهء را راجع به نادرست بودن محتوای کتُب شیعه در مجموع، و به ویژه فصل الخطاب... صادر ننموده است؟
اصحاب رسول خدا را در جمع آوری قرآن متهم نموده اید، و آنها را محرِّف قرآن معرفی نمودهاید.
اگر در گفتار خود صادق هستید به این سنگرگیریهای خطیر تان علیه اصحاب رسول چرا ادامه میدهید؟ و چرا هرزههای که در کتب تان درج است و یاران رسول خدا را مورد انتقاد قرار دادهاند از مراجع موثَّق تان محو نمیسازید؟ آیا از عهده این هم برآمده نمیتوانید؟ متأسفانه هیچ کدام نشد، من میدانم که تعداد از علمای شما در برخی از مناسبات و گردهمایها از ادُّعای تحریف انکار میورزند ولی در جامعهء تشیُّع چه کسانی حرف تحریف را برکرسی باور نشاندهاند؟ تفکر تحریف قرآن در مجامع شیعه یک تفکُّر والا و ارزشمند است و یاران پیامبر را مجرمین و آغازگر فتنهها میدانند اینک که شما در گردهماییها تحریف قرآن را سخن دروغ میدانید پس چرا برای نابودی این دروغ از مراجع معتبر تان اقدام نکردید؟ و راجع به نادرست بودن مطالب مندرج در کتب متعبرتان قرار صادر نکردید؟ اگر دروغهای را که علماء تان نوشتهاند نشان دهی میکردید، نسل جوان آگاه میشد و میدانستند که در کتب ما همچو سخنان دروغ، پوچ و بیارزش وجود دارد، در فرجام به آسانی میتوانستند که ازین خرافهها کناره گیری نمایند، تسخیری در ادامه سخنانش ابراز نمود که تو از مصحف فاطمه یاد نموده ای ما اصلا مصحف فاطمه را نمیشناسیم.
برایش گفتم آری: این حرف من نیست، معتبرترین مصادر تشیُّع چنین ادعاء نمودهاند این مصادر معتبر بدین باوراند که بعد از وفات پیامبر اسلام جبرئیل نزد فاطمهل فرود میآمد و وحی را علی÷مینوشت تا که نوشتار وی بصورت مصحف در آمد نخستین باری که از این روایت آگاه شدم همان بیانیهء خمینی بود که بمناسبت بزرگداشت از ولادت فاطمهل برای زنان ایراد کرد، و خمینی سخنانش را اینطور آغاز نمود که «من کجا و شخصیت فاطمه کجا؟ من به مراتب ناتوانتر از این ام که چون فاطمه را به شما معرفی نمایم و یا راجع بوی صحبت کنم ولی روایتی را از «الکافی» تذکر میدهم که روشنگر همه جوانب قضایا و از هرلحاظ بسنده میباشد، همراه روایت مصحف را بیان نمود، رادیو طهران آن بیانیه را به نشر رسانید.
[۲۰۷] مقدمه و تعریف شیعه را از فصل اول کتاب نقل میکنیم. [۲۰۸] شیخ جاد الحق علی جاد الحق در (۱۷ مارچ سال ۱۹۸۲) شیخ الأزهر شد و در سال (۱۹۹۶) وفات یافت.