تاریخ یک مردجانی، سیاهکار را به ما معرفی میکند «ابو مِخنَف کذاب»
ابومخنف مرد سیاهکار و سیاهرو و کذّاب تاریخ، این چهرهء شیعی افسانههای دروغین ساخت نخست به سراغ محدّثین میرویم تا چهرهء اصلی ابومخنف لوط بن یحیی أزدی را برای مان افشا کنند:
علامه ذهبی میگوید: «از مجهولین روایت نقل میکند، ساقط و بیاعتبار است، یحیی بن معین ابومخنف را غیر ثقه میداند، ابوحاتم حدیث اش را متروک گفته است، دارقطنی او را یک تاریخ نگار و داستان نویس ضعیف معرفی میکند» [۷۳].
ابن ابن عدی میگوید: «شیعهء محترق و سوخته شده است تاریخ تشیع را مینویسد [۷۴]».
ابو عبید آجری میگوید: «از ابوحاتم راجع به ابومِخنَف دریافت نمودم دستش را تکان داد و گفت: آیا از او پرسان میشود؟ (یعنی اینقدر زیر پا افتاده است که ارزش پرسان کردن را ندارد) [۷۵].
ابن جوزی میگوید: «أبوصالح، أبو مخنف و کلبی همگی کذّابین اند» [۷۶].
یحیی بن معین میگوید که: ابومخنف بدتر از ابو مریم و عمرو بن شمراست [۷۷].
اینک به وضع عمرو بن شمرو ابومریم رسیدگی میکنم تا بدانیم که این دو چه کسانی اند که ابومخنف بدتر ازآنها است؟ جوزجانی میگوید: که عمروبن شمر کجرو کذاب (بی نهایت دروغگو) ابن حبان میگوید: ابن شمر شیعه است اصحاب پیامبر اسلام را دشنام میدهد و دروغ و موضوعات را از راویان ثقه نقل میکند، امام بخاری میگوید: منکرالحدیث است، سلیمانی میگوید: عمرو بنفع روافض و شیعه حدیث میساخت، ابن حجر میگوید: أبو مریم غیر ثقه و رافضی بود، علی بن مدینی میگوید: از رؤس شیعه بود حدیث میساخت وضاع بود، ابوداود میگوید: من شهادت میدهم که کذّاب و دروغگو بود، احمد ابن حنبل میگوید که: ابوعبیده در حلقهء درس حدیث به آواز بلند صدا میزد که ما ابن مریم را نمیخواهیم، نسائی او را متروک الحدیث میخواند» [۷۸].
پس به این نتیجه میرسیم که ابومخنف اکذب الناس است چرا که ابن شمر و ابومریم هردو کذّاب اند و ابومخنف بدتر از آنها است ناگزیر اکذب الناس و بدترین دروغگو میباشد.
ابن عدی میگوید: «ابومِخْنَف تاریخ سلف صالحین را مینگارد و بد بین سلف است واقعات نا شایسته را به سلف نسبت میدهد، او یک شیعی محترق و سوخته شده و تاریخ نگار تشیع است، چیزهای ناپسندی را نقل میکند که حتا ذکرش شایسته نیست» [۷۹]. روایت ابومخنف بمثابهء هیچ است [۸۰].
قال عماد الدين ابن كثير: «وقد أورد ابن عساكر أحاديث في ذم يزيد بن معاوية كلها موضوعة لا يصح شئ منها، وأجود ما ورد ما ذكرناه على ضعف أسانيده وانقطاع بعضه» [۸۱].
علامه ابن کثیر میگوید: «ابن عساکر احادیثی را در مذمت یزید و معاویه آورده است، ولی درکل روایاتِ دروغ، موضوع و خود ساخته اند، هیچ یک از آن روایات صحیح نیست، تمامی آنها دچار ضعف و انقطاع اند».
[۷۳] سیر اعلام النبلاء ج ۱۳ ص ۳۴۲. المغنی فی الضعفاء از ذهبی. [۷۴] میزان الاعتدال ج ۳ ص ۲۰. [۷۵] لسان المیزان. [۷۶] الموضوعات ج ۱ ص ۳۰۶. [۷۷] الضفاء از عقیلی. [۷۸] میزان الاعتدال فی نقد الرجال از ذهبی. [۷۹] الكامل از ابن عدی. [۸۰] تاریخ أسماء الضعفاء والكذابین از ابن شاهین. [۸۱] البدایة والنهایة ج ۸ ص ۲۵۴.