مذهب شیعه از دیدگاه علمای بزرگ ازهر

فهرست کتاب

جایگاه أصول کافی

جایگاه أصول کافی

«الکافی» در مکتب شیعه همان جایگاهی را دارد که «صحیح البخاری» در نزد اهل سنت، شنیدن این روایت باعث گردید که نجف برای دیدار یکتن از علمای بزرگ تان بروم..... من در کتابخانهء او روایت مصحف را در «الکافی» چاپ ایران پیدا نمودم و آن روایت را با ذکر باب و جزء در کتاب خود آوردم باب به عنوان (نزول الوحی علی فاطمه) مسمی شده است، آیا در نقل روایت از «الکافی» جرمی را ارتکاب نموده‌ام؟ تسخیری گفت: «این کتب بی‌اعتبار و بی‌ارزش اند».

گفتم: چرا الکافی را با این پیمانهء وسیع و گسترده در سرتاسر جهان حتى در امریکا به نشر می‌رسانید؟ و به زبان انگلیسی ترجمه نموده اید تا در شرق و غرب همه کسانی که به زبان انگلسی آشنایی دارند مطالعه نمایند اینک همین حالا یک نسخهء جدیدِ متَرجَم را باخود دارم ممکن است کتابی چون الکافی با این همه انرژی که شما بخرج می‌دهید و با این اموالی که به مصرف می‌رسانید و صدها هزار نسخهء آن را در دور‌ترین نقاط جهان بمثابهء دعوتگر مذهب توزیع می‌نماید یک کتاب بی‌ارزش و بی‌اعتبار باشد؟ فکر نکنم...؟ بکدام منطق بپذیریم که «الکافی» با این همه مصارف، فاقد ارزش‌ها باشد؟

گفت: در برخی تفاسیر شما هم اسرائیلیات کم نیست، آیا بودن اسرائیلیات بدین معنا است که شما آن را می‌پذیرید؟ گفتم: می‌پذیرم که تفاسیر خالی از اسرائیلیات و خالی از احادیث ضعیفه نیست ولی هستند مفسرینی که اسرائیلیات را نشاندهی می‌نمایند و دروغ بودن آن را به اثبات می‌رسانند... اینک ما داریم با این روایات اسرائیلی مبارزه می‌کنیم، و کتاب‌های راجع به دروغ بودن آن می‌نویسیم، از تصدیق چنین روایات منع می‌نمایئم، برخی علمای اهل سنت اقدام به تجرید سلسله کتاب‌های کردند که اسرائیلیات و احادیث موضوعه در آن‌ها درج است، بر عکس شما دراید کسی را که از یکسو بی‌ارزش می‌خوانید و از سوی دیگر به طبع مجدد آن اقدام می‌کنید، به اینقدر هم قناعت نمی‌شود، بلکه متن ترجمه شدهء آن را با ظرفیت بسیار گسترده طبع و نشر می‌نمائید، پس ما کدام سخن را بپذیریم: سخن ضعیف و بی‌دلیل را و یا واقعیت قوی و با دلیل را؟ برخی حاضرین در اطراف ما جمع شدند، در این وقت یکتن از خبر نگاران حضور بهم رساند و ضبطی را که باخود داشت، برخی از سخنان ما را ثبت نمود، بگمان غالب خبرناگار یکتن از همکاران جریده‌های اسلامی بود من در تلاشم تا آن چیزهای را که ثبت نموده بود پیدا کنم.

مسؤلین عمان نگران شدند که شاید ما جدی شویم و برخورد مان اوج بگیرد بالأخیر به تشنج گراید گرچه همه بحث‌های من و سخنان من به لبخند و تبسم هم گام بود و ظرفیت‌های وقت را در نظر داشتم و برداشت آن‌ها گمان بیش نبود، مفتی احمد خلیلی بغرض معلومات نزد ما آمد ولی بحث به انتها رسیده بود.

به منظور رفع خستگی و آغاز نشست جدید به آرامش خاطر، محترم شیخ تسخیری را در آغوش گرفتم به نوشیدن چای رفتیم.

روز دوم جلسه برایم اطلاع رسید که شیخ تسخیری دچار حملهء قلبی گردیده و به شفاخانهء سلطان در بخش مربوطه انتقال داده شده است، این خبر مرا تکان داد و متأسف شدم که شاید من مُسَبِّب این بد بختی شده باشم، به عجلت خود را به شفاخانه رسانیدم و از حسن اتفاق شیخ تسخیری را درحالتی یافتم که بر بستر نشته بود، خوشبختانه دریافتم که من نه، زخم معده سبب حمله بوده، برایم گفت که سبب این حمله قلبی زخمی‌بوده است که در قسمت اثنی عشر روده قرار دارد، دوای که باید استفاده می‌نمود استفاده کرد، مصروف گفتگو بودیم که «علی اکبر ولایتی» وزیر خارجهء ایران به عیادت شیخ تسخیری آمد ما یکدیگر را ستایش کردیم، برای اینکه بشتر مزاحم نشده باشم هردو را تنها گذاشتم بعد از اخذ اجازه مرخَّص شدم.

روز دوم با دوکتور احمد «أبونور» به هدف دیدار از شیخ تسخیری رفتیم خوشبختانه فرصت را مساعد یافتیم که تسخیری خواست سخن را راجع به بحثی که داشتیم آغاز نماید، از وی دریافت نمودم که راجع به نا امنی‌های حرم چه گفتنی داری؟ در حالی که ناامنی حرم را هیچ مسلمان برداشت ندارد؟ [۲۰۹].

گفت: امام خمینی راجع به موضوع بعد از اخذ فتوا از علمای مسلمان عجالة پاسخ این ایراد را ارایه خواهند فرمود. گفتم: نصوص با صراحت لهجه راجع به امنیت حرم تأکید دارد در موجودیت نصوص صریح چه نیازی به أخذ فتوا از علماء است؟ از آن جای که قرآن اعلام می‌دارد که ﴿وَمَن دَخَلَهُۥ كَانَ ءَامِنٗاۗ[آل عمران: ۹۷]. ترجمه: هرکس که داخل حرم گشت در امان است.

و هر آنچه در حدود حرم می‌باشد امنیت اش تأمین شده است حتى جمادات و حیوانات هم دارند از اعلام امنیت احساس آرامش می‌کنند، قطع درخت و گیاه حرم ممنوع است انزجار حیوانات مجاز نیست [۲۱۰]دیالوک‌های جدی و تند درحدود حرم گناه و معصیت به شمار می‌رود، با این همه ممانعت‌ها چرا منتظر فتوای این و آن باشیم تا امنیت حرم را برایمان تعریف جدید کند؟

آیا انفجارات حجاج ایران و راه پیمائی‌های که از طرف خمینی راه اندازی شد، و راه بندان و اذیت و آزار به اجتماع حجاج در مسیر جادهء عمومی که به حرم منتهی می‌گردد و ایجاد هرج و مرج، آیا این همه روش‌های اذیت کننده به امنیت حرم ساز گاری دارد؟ امنیتی که خداوند ما را مکلَّف ساخته است که دائما آن را در حرم داشته باشیم چنین عملکرد‌های تکان دهندهء که گاه گاهی به جنگ می‌انجامد و امنیت عامه را برهم می‌زند.

تسخیری درین ملاقات برخی طرح‌های جالب را یاد آور شد به ما وعده سپرد که شام هنگامِ همین روز باهم نشستی راجع به قضایای ایران و عراق داشته باشیم، قرار بود که شیخ تسخیری با زمامداران ایران صحبت نماید و ما هم با صدام موضوع را در جریان بگذاریم، من شخصا آمادگی کامل نشان دادم که به ایران خواهم آمد، گفتم: باشد که این اقدام کوچک ما نتیجهء خوب بدهد گاه گاهی یک اقدام کوچک گام بزرگی را درپی دارد، بعید نیست اگر خدواند خواسته باشد این آرزو از کوشش‌های ما بدست آید، محترم دوکتور احمدی همکاری نشان داد و گفت: ما آمادهء هر نوع قربانی هستیم باشد که خدواند بعد از سختی آسانی بی‌آورد.

قرار فوق توافق نمودیم، با اینکه برخی گمان‌ها هم تهدیدمان می‌کرد، همواره آرزوها و تمنا را در خود می‌‌پروریدیم، طرح‌های را باخود می‌سنجیدیم پلان‌های نو و جدید را می‌ساختیم اخیرا وقت جلسات به انتهاء رسید در اختتام جلسه هنگامی که جلسه را ترک می‌گفتیم شیخ تسخیری را دیدم که به فاصلهء نه چندان دور دارد پیشاپیش ما روان است، حدس زدم که در جریان جلسه پشت سر من تشریف داشته اند، با تأسف آقای تسخیری با من حرف نزد ازین که دوبار در بیمارستان به دیدن ایشان رفته بودم حد اقل تشکری هم نکرد.

خوانندهء محترم ازین وقایع فقط بخاطر یاد کردم که ارزش کتابی که تحت مطالعه داری برایت معلوم گردد، و کم از کم ما مسلمانان عرب که با آن‌ها داد و گرفت داریم طبایع و طرز برخورد ایشان را درک کنیم، هرکی را خداوند بخواهد راه درست را برایش نشان می‌دهد.

[۲۰۹] حمله بر حرم و ایجاد ناامنی در حرم گناه بزرگی است شیعه در زمان خمینی در ایام حج بر حرم یورش بردند و امنیت حرم را برهم زدند. [۲۱۰] حتى اگر حیوانی در سایه درختی باشد راندن آن از سایه و احراز جایش جواز ندارد.