چرا تأسف؟ خمینیها سخنان شگفت آوری دارند
خمینی چون نیاکانش به دعای «دو بت قریش» باورمند است و آن را در دعای خود میخواند، و در نیایشهایش از خداوند استجابت را میخواهد، اینک متن عربی و ترجمهء فارسی آن را در شرح ذیل خدمت خوانندگان ذکر مینامیم:
دعای دو بت قریش: [۲۱۷]
«بسم الله الرحمن الرحيم. اللهم صل علی محمد وآل محمد.. اللهم العن صنمی قريش؟! وطاغوتيهما؟ وإفکيهما وابنتيهما، اللذين خالفا أمرک، وأنکرا وحيک، وجحدا إنعامک وعصيا رسولک، وقلَّبا دينک، وحرَّفا کتابک، وأحبَّا أعداءَک، وجحدا آلاءَک وعطَّلا أحکامَک، وأبطلا فرائضک، وألحدا في آياتک، وعاديا أولياءک، وواليا أعداءک، وخرَّبا بلادک، وأفسدا عبادک، اللهم العنهما وأتباعهما وأولياء هما، وأشياعهما، ومحبيهما، فقد خرَّبا بيت النبوة وردما بابَه، ونقضا سقفَه، وألحقا سمائَه بأرضه، وعاليَه بسافله وظاهرَه بباطنه، واستأصلا أهلَه، وأبادا أنصارَه، وقتلا أطفاله، وأخليا منبرَه من وصيَّه ووارثَ علمه – يريدون عليًّا – وجحدا إمامته، وأشرکا بربهما فَعَظُمَ ذنبُهما، وخلَّدهما في سقَر وما أدراک ما سقَر لا تُبقِي ولا تَذَََر، اللهمَّ العنهم بعددکلِ مُنکَرٍ أتوه، وحقٍ أَخفَوه، ومنبرٍ عَلَوه، ومنافقٍ ولَّّوه، وولیٍّ آذوه، وطَريدٍ آووه، وصادقٍ طردوه، وکافرٍ نصروه، وإمامٍ قهروه، وفرض غيَّروه، وأثرٍ أنکروه، وشرٍّ آثروه، ودمٍ أراقوه، وخيرٍ بدَّلوه، وکفرٍ نصبوه، وکذبٍ دلَّسوه، ووارثٍ غصبوه [۲۱۸]، وفئٍ اقتطعوه، وسحتٍ أکلوه، وخمسٍ استحلُّوه، وباطلٍ اسَّسُوه، وجورٍ بسطوه». ويستمرُّون علی هذا المنوال إلی أن يقولوا: «اللهم العنهم بعدد کلِ آيةٍ حرَّفوها، وفريضةٍ ترکوها، وسنَّةٍ غيَّروها.. اللهم العنهم في مکنونِ السِّرِّ، وظاهرِ العلانيةِ لعنا کبيرا.. أبدا.. دائما دائبا سرمدا لا انقطاع لعدده ولا نِفَاذ لأمَدِه، لعنا يعود أوَّلُه، ولا ينقطع آخره.. العنهم ومحبيهم ومواليهم والمسلمين لهم والمائلين إليهم.. والناهقين باحتجاجهم والمقتدين بکلا مهم والمُصَدِّقين بأحکامهم (قل أربع مرَّات) الّلهم عذِّبهم عذابا أليما يستغيث منه أهل النار... آمين ياربَّ العالمين.
ترجمه: بعد از بسم الله و درود:..... ای بار الها! لعنت کن دو بت قریش، (ابوبکر و عمر) و دو طاغوت و دو دروغگویشان، و دو دخترشان، (عائشه و حفصه) آن دو کسانی که مخالفت دستور تو کردند، (العیاذ بالله) دو شخصی که از امر تو سرپیچی کردند، از وحی انکار و نعمتهای تو را ناسپاسی کردند پیامبرت را نافرمانی کردند، و دین تو را دیگرگون ساختند، کتابت را تحریف نمودند، با دشمنان تو دوستی ورزیدند، از نعمتهای تو انکار کردند، احکامت را تعطیل نمودند، فرایضت را باطل ساختند راجع به آیات تو کجروی کردند با دوستانت دشمنی و بادشمنانت دوستی نمودند، شهرت را تخریب و بندگانت را فاسد ساختند، ای الله بر آن دو و پیروان آنها، دوستانشان و مددگاران ایشان لعنت بفرست، خانهء نبوت را تخریب و دروازهء آن را شکستند سقف را منهدم نموده و آن را برزمین هموارکردند، بلندی را به پستی و ظاهر را به باطن مبدل ساختند، اهل آن خانه را نابود نمودند، حامیانشان را هلاک کردند، اطفالشان را کشتند، منبرش را از وصی و وارث پیامبر و وارث علمش خالی نمودند (هدفشان علیس است) از امامت او انکار نمودند با پروردگارشان شریک ساختند گناه ایشان بزرگ و بزرگترشد، خداوند آنها را طوردائم در سقر انداخت تو میدانی که سقر چیست؟ نه هیچ فرد مجرم را میگذارد و نه گوشت را در بدنشان باقی میماند. ای بارالها ! به شمار هر جنایتی که انجام دادند و حقی که پنهان داشتند، و منبری که برفراز آن بالا رفتند و منافقی که با او دوستی کردند و باولیی که دشمنی نمودند و فراری که به او جای دادند و صادقی که آن را فراری ساختند و کافری که نصرت نمودند، با امامی که مغلوبش ساختند، فرضیی که تغییرش دادند، اثری که انکارش کردند، بدیی که برگزیدند، و به عدد خونی که ریزانیدند و نکوئی که تغییرش دادند و کفری که حاکم ساختند و دروغی که از خود بافتند، وراثتی که غصب نمودند، مالی که بخود اختصاص دادند حرامی که خوردند، خمسی که حلال دانستند، و باطلی که تأسیس کردند و بتعداد ستمی که گستردند بر آنها لعنت کن؟.... به همین منوال ادامه میدهند، ای بارالها ! لعنت کن برآنها بتعداد همه آن آیاتی که تحریف نمودند و فریضهء که ترک کردند و سنتهای که تغییر دادند، ای بارالها! در ظاهر و پنهان شب و روز لعنت ابدی را نصیبشان گردان؟ لعنت بازگرد و نا گسستنی، ای بارالها ! لعنت بر آنها و بر دوستانشان و تسلیم شوندگانشان و کسانی که بسوی آنها میلان دارند و بر کسانی که نهیق سا از روند احتجاج ایشان پیروی میکنند و به سخنانشان باور دارند، در نهایت دعاء، چهار بار جملهء ذیل تکرار شود: بارالها ! آنان را به عذابی که تمامی دروزخیان از او پناه میخواهند مبتلا کن؟.
(شیعه دعای مذکور را با نیایش ویژه اجرا میکند، مترجم).
همه این بد دعایها را در حق ابوبکر و عمربو دو دختر فرزانهء آنها عائشه و حفصهبو پیروانشان روا میدانند.
[۲۱۷] «تحفة العوام» (ص ۴۲۲ – ۴۲۳) طبع لاهور. [۲۱۸] شیعه بدین باورند که ابوبکر میراث فاطمهلرا غصب نمود بهنگام مطالبه میراثاش را نداد و از حدیث «نحن معاشر الأنبیاء ......»به عدم اجرای میراث استناد کرد، ولی ابو زهره در قسم ثانی کتاب خود «خاتم النبیین» (ص ۱۴۹۳) تحلیل دیگری دارد او میگوید: نزاع بر سر میراث نبود بلکه اختلاف پیرامون نگهداشت زمین میچرخید در زمان پیامبرصنبی کریم خود از آن زمین نگهداری مینمود و به حق فقراء، مساکین، ایتام، مسافرین و خویشاوندان رسیدگی میکرد محصولات آن تحت نگرانی پیامبرصبین مستحقین تقسیم میشد طوری که در تقسیم فئ رایج بود و آیت سورهء حشر بدین حقیقت گواه است، سیده فاطمهل خواست که بعد از وفات پیامبرصنگهداری زمین را در معیت خوایشاوندان بدوش بگیرد، ابوبکر به علت اینکه حق غیر ذوی القربی هم به آن زمین وابسته است و حاکم مسؤل تقسیم مال فئ میباشد پیشنهاد فاطمهلرا نپذیرفت، و این نظر ابوبکرسبود، ولی عمرسدر دور خود مؤنت زمین را به عباس و علیبسپارید.