مذهب شیعه از دیدگاه علمای بزرگ ازهر

فهرست کتاب

نکاح استبضاع

نکاح استبضاع

چهارگونه نکاح در زمان جاهلیت وجود داشت، نکاح مشروع امروزی، نکاح استبضاع، نکاح رهط، نکاح بغایا:

o نکاح مشروع همان نکاح شرعی که از ولی دختر خواستگاری صورت می‌گرفت مهر پرداخته می‌شد بعدا در حضور شهود با اجرای ایجاب و قبول عروسی تکمیل می‌گردید، امروزی نه هم مشروع و صحیح است.

o نکاح استبضاع: هنگامی که زن ماهواری خود را سپری می‌نمود شوهر برایش می‌گفت: بغرض آمیزش از فلانی دعوت کن؟ زن طبق خواهش شوهر عمل نا مشروع جنسی را با مرد اجنبی انجام می‌داد، شوهر زن تا نمایان شدن حمل، از همبستر شدن با همسرش خود داری می‌کرد، هرگاه متقین می‌شد که همسرش از همان اجنبی حمل برداشته است، اگر می‌خواست همبستری می‌کرد، اینگونه روابط جنسی و نا مشروع را بخاطر نجابت فرزند انجام می‌دادند (عموما اینگونه عمل به هدف نسل گیری و تغییر نژاد در حیوانات تطبیق می‌گردد، کسی خواسته باشد نسل گوسفندان خود را بهتر سازد برای جفت سازی ماده، قوچ خوبتر تلاش می‌کند، در آرزوی کرَّهء اصیل، جفت مادیان را در اسب های تندرو و نوند جستجو می‌کند، گوسالهء بهتر نیاز به بقّهء خوبتر دارد این است انجام متعهء که تشیّع به آن می‌نازد).

o نکاح گروهی: کمتر از ده تن نزد زنی می‌آمدند به آن زن می‌آمیخنتند، بعد از مدت بارداری و وضع حمل و گذشت چند روز، زن مذکور گروه را می‌خواست و کس حق نداشت که دعوت زن را نپذیرد، همگان نزد خانم حاضر می‌شدند برایشان می‌گفت: شما می‌دانید که با من چه کردید؟ اینک این فرزند از فلانی است، و طبق میل زن فرزند نامگذاری می‌شد بدین ترتیب نوزاد به مرد تعلق می‌گرفت و حق نداشت که پیشنهاد زن را پیش نهاد زن را مسترد کند.

o نکاح فاحشگی: زنانی بودند که پرچم بدکرداری را می‌افراشتند و تعداد چشمگیری از اشخاص عمل نا مشروع جنسی را به آن‌ها انجام می‌داد، این قشر ویژه بنام «زنان فاحشه» یاد می‌شدند، دروازه‌شان بروی هرکس باز بود هیچ قید و شرط و یا پابندی وجود نداشت، هنگامی اینگونه زنان بعد از آبستن می‌زائیدند گروه بد رفتار تشکیل جلسه می‌دادند و از قیاف شناس دعوت صورت می‌گرفت، اینک قیافه شناس بود که نسب از یکی این‌ها ثابت می‌ساخت درین صورت هم اجازهء انکار نبود.

پیامبر بزرگ اسلام فرستاده شد جز نکاح نخست همه این نوع زشتیها و رذایل را ممنوع اعلام نمود [۱۰۲].

۲. عبد الکریم می‌گوید: از ابوجعفر دریافت نمودم آیا جائز است که کسی در متعلق کنیز خود به برادراش اجازه برقرار ساختن روابط جنسی را بدهد؟ ابو جعفر گفت هرآنچه برای خودش حلال است برای برادرش نیز حلال است [۱۰۳].

این چگونه تفکری است؟ چگونه مذهبی است که با یک کنیز آقا و برادر آقا هرود همبستر شوند؟ والله إنّ هذا فی القیاس لبدیع، غریزهء جنسی تشیّع چنان اوج گرفته و درین قاذورات آنقدر فرو رفته‌اند که استعداد تشخیص حلال و حرام را ندارند، امام معصوم هم چه امام جالبی! که جز حلال قرار دادن روابط نامشروع و جزگسترش دادن بی‌حیائی کاری از او ساخته نیست، با وضاحت می‌دانیم که اهل بیت رضوان الله علیهم از چنین مفکوره‌های پلید چنان پاک و منزه اند بمثابهء برئ الذمه بودن گرگ از خون یوسف÷، ما با اشخاص درگیر نیستیم بلکه هدف مان افشا سازی افکار است.

[۱۰۲] بخاری: کتاب النکاح – باب بَاب مَنْ قَالَ لَا نِكَاحَ إِلَّا بِوَلِيٍّ ج ۲ ص [۱۰۳] بحار الأنوار ج ۱۰۰ ص ۳۲۶ / ۳۲۶ / ۳۲۷ / ۳۲۷.