أبوجعفر صدوق در رسالهء «اعتقادات» خود روایتی را اینگونه یادآور میشود
قال النبي ج: «يا علي!» أنت المظلوم بعدي ومن ظلمک فقد ظلمني ومن أنصفک فقد أنصفني ومن جحدک فقد جحدني.
ترجمه: پیامبرصبرای علی میگوید: تو بعد از من مظلوم هستی! کس ترا ظلم کند او بر من ستم کرده و کسی که با تو انصاف کند یقیناً با من انصاف نموده است، کسی که از تو انکار کند از من انکار نموده است.
قال النبي ج: «من جحد عليًّا إمامته بعدي فقد جحد نبوتي ومن جحد نبوتي فقد جحد الله رُبُوبِيَّته» [۲۰۳].
ترجمه: کسی که بعد از من از امامت علی انکار کند از نبوَّت من انکار نموده است، هرکس که از نبوت من انکار کند ربوبیت پروردگار را انکار نموده است.
ابوجعفر÷میگوید: «منکر از آخرِ ما به گونهء منکر از اولِ ما میباشد» یعنی انکار از امام آخر بمثابه انکار از امام اول است.
قال النبي ج: «الأئمَّة من بعدي إثنا عشر أوَّلُهم أمير المؤمنين علي بن أبي طالب÷وآخرهم المهدي القائم طاعتهم طاعتي ومعصيتهم معصيتي من أنکر واحدا منهم فقد أنکرني» وقال الصادق: «من شک في کفر أعدائنا والظالمين لنا فهو کافر» [۲۰۴].
پیامبر÷میگوید: «بعد از من دوازده امام خواهد آمد نخستینشان امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب÷و آخرین آنها مهدی میباشد. اطاعت از آنها اطاعت از من است و سرکشی از آنها سرکشی از من است، شخصی اگر از یک امام انکار نماید یقینا از من انکار نموده است، و صادق÷میگوید: اگر کسی در کفر دشمنان ما و کسانی که بر ما ظلم نمودهاند شک نماید کافر است.
ابوجعفر صدوق میگوید: اعتقاد ما راجع به آنها (اهل سنت) این است که همگان ملعون اند و بیزاری از ایشان واجب است. خداوند میفرماید: ﴿وَمَا لِلظَّٰلِمِينَ مِنۡ أَنصَارٍ٢٧٠﴾[البقرة: ۲۷۰]، ستمگاران هیچ مددگاری ندارند.
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًاۚ أُوْلَٰٓئِكَ يُعۡرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمۡ وَيَقُولُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ أَلَا لَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ١٨ ٱلَّذِينَ يَصُدُّونَ عَن سَبِيلِ ٱللَّهِ وَيَبۡغُونَهَا عِوَجٗا وَهُم بِٱلۡأٓخِرَةِ هُمۡ كَٰفِرُونَ١٩﴾[هود: ۱۸-۱۹].
ترجمه: «کیست سمتگارتر از کسی که بر الله دروغ میبندد؟ آنان بر الله تعالی پیش کرده میشوند و گواهان میگویند که اینها همان کسانی اند که بر پروردگارشان دروغ بستند لعنت بر ستمگاران کسانی که از راه الله باز میدارند، کجی را تلاش میکنند و از آخرت منکر اند».
ابن عباسبدر تفسیر این آیت میگوید: «سبیل الله» در این آیت علی أبی طالب و ائمَّه علیهم السلام اند» [۲۰۵].
(شیعه وقتیکه از ظالم و ستمگر و غاصب صحبت میکنند هدفشان در قدم اول اصحاب پیامبر و در رأس آنها ابوبکر و عمربو در قدم دوم تمام اهل سنت میباشد).
قرآن کریم دو امام را معرفی میکند: امام هدایتگر و امام گمراه.
راجع به هدایتگر میفرماید: ﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَهۡدُونَ بِأَمۡرِنَا﴾[الأنبیاء: ۷۳].
ترجمه: «آنان را پیشوای مردم ساختیم تا خلق را به امر هدایت کنند».
﴿وَجَعَلۡنَٰهُمۡ أَئِمَّةٗ يَدۡعُونَ إِلَى ٱلنَّارِۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ لَا يُنصَرُونَ٤١ وَأَتۡبَعۡنَٰهُمۡ فِي هَٰذِهِ ٱلدُّنۡيَا لَعۡنَةٗۖ وَيَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ هُم مِّنَ ٱلۡمَقۡبُوحِينَ٤٢﴾[القصص: ۴۱-۴۲].
ترجمه: «و ما آن قوم (ظالم) را پیشوایان ضلالت و دعوت به دوزخ قرار دادیم و روز قیامت یاری کرده نمیشوند و در (نتیجهء اعمالشان) بر همهء آنها در این دنیا لعن فرستادیم و در آخرت از زشتکاران اند».
﴿وَٱتَّقُواْ فِتۡنَةٗ لَّا تُصِيبَنَّ ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ مِنكُمۡ خَآصَّةٗۖ﴾[الأنفال: ۲۵].
ترجمه: «از بلا و آزمون بترسید که فقط، ستمکاران را نمیرسد».
پیامبرصمیفرماید: «هرکس بعد از وفات من در مقام من به علی ظلم کند بمثابهء خواهد بود که از نبوت من و نبوت تمامی انبیاء قبلی انکار نموده باشد. و هر کس با ظالم دوستی میکند خود ستمکار است».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُوٓاْ ءَابَآءَكُمۡ وَإِخۡوَٰنَكُمۡ أَوۡلِيَآءَ إِنِ ٱسۡتَحَبُّواْ ٱلۡكُفۡرَ عَلَى ٱلۡإِيمَٰنِۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمۡ فَأُوْلَٰٓئِكَ هُمُ ٱلظَّٰلِمُونَ٢٣﴾[التوبة: ۲۳].
ترجمه: «ای أهل ایمان شما پدران و برادران خود را نباید دوست بدارید اگر که کفر را برایمان بگزینند و هرکس از شما آنان را دوست بدارد بیشک ستمکار است».
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَوَلَّوۡاْ قَوۡمًا غَضِبَ ٱللَّهُ عَلَيۡهِمۡ قَدۡ يَئِسُواْ مِنَ ٱلۡأٓخِرَةِ كَمَا يَئِسَ ٱلۡكُفَّارُ مِنۡ أَصۡحَٰبِ ٱلۡقُبُورِ١٣﴾[الممتحنة: ۱۳].
ترجمه: «ای اهل ایمان هرگز با قومی که خدا بر آنان غضب کرده دوستی نکنید آنها از آخرت بکلی مأیوس اند چنان که کفار از اهل قبور نومیدند».
﴿لَّا تَجِدُ قَوۡمٗا يُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِ يُوَآدُّونَ مَنۡ حَآدَّ ٱللَّهَ وَرَسُولَهُۥ وَلَوۡ كَانُوٓاْ ءَابَآءَهُمۡ أَوۡ أَبۡنَآءَهُمۡ أَوۡ إِخۡوَٰنَهُمۡ أَوۡ عَشِيرَتَهُمۡۚ أُوْلَٰٓئِكَ كَتَبَ فِي قُلُوبِهِمُ ٱلۡإِيمَٰنَ وَأَيَّدَهُم بِرُوحٖ مِّنۡهُۖ﴾[المجادلة: ۲۲].
ترجمه: «(ای رسول) هرگز قومی را که ایمان به خدا و روز قیامت آوردهاند چنین نخواهی یافت که دوستی با دشمنان خدا و رسول کنند هر چند آنها پدران و فرزندان و برادران خویشان آنها باشند این مردم بر دلهاشان ایمان نگاشته شده و به روح قدس آنها را نصرت کرده است».
﴿وَلَا تَرۡكَنُوٓاْ إِلَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّكُمُ ٱلنَّارُ﴾[هود: ۱۱۳].
ترجمه: «میلان (رکن آنها نشوید تا به سبب اشتراک تان أرکان آنها محکم شود) نکنید بسوی کسانیکه ظلم (شرک، بدعات، فسق، مخالفت الله و رسول) کردهاند، پس میرسد شما را آتش».
واژهء ظلم به معنای نهادن چیزی نه در جای خود، هرکس امامت را دعوا کند درحالی که خداوند وی را به این پست انتخاب نکرده است ظالم و ملعون میباشد، هر آنکه امامت را به مستحق او (یعنی تعین شده از طرف خداوند) نمیسپارد ظالم و ملعون است.
تا جای که مذمت به ظالمین و ستمکاران تعلق میگیرد سخن بجا و پذیرفته شده است، ولی آنچه قابل پذیرش نیست همانا ظالم و ستمکار قرار دادن خلفای راشدین، یاران رسول خدا و تمامی مسلمانان میباشد.
با ارایه مدرک، راجع به توثیق روات بحث را ادامه میدهیم:
برای روشن سازی بیشتر شاهدی را از کتب شیعه میآوریم، کتب رجال آنها در کل راویان ثقه و قابل اعتماد اهل سنت را جرح میکنند.
طوری مثال شخصیت بزرگ امام بخاری که جایگاه والای نزد اهل سنت دارد صاحب «روضات الجنات فی أحوال العلما والسادات» راجع بوی چنین میگوید: «ذهبی ناصبی در کتاب خود «میزان الاعتدال» امام جعفر صادق را اینطور یاد میکند: جعفر بن محمد صادق یکی از ائمهء اعلام، نکوسرشت، راستگو و با عظمت و کبیر الشان، و امام بخاری از وی روایتی در کتاب خود نیاورده است، انتهی.
کتابی که هر نوع غث و مهین، زباله و خاشاک،کم بها و رخیص را جمع کرده است.
این (روایت نکردن از جعفر) نشانهء نادانی و حماقت،گمراهی و ضلالت اوست و در عین حال عمق هواپرستی آن را نشان میدهد، بلکه ابو عبدالله بخاری با این عملکرد خود نشان داد که مانند دیگر دشمنان خدا و دشمنان اهلبیت نسبش پلید ولادتش ناپاک است».
[۲۰۳] «اعتقادات». [۲۰۴] «اعتقادات» - همه این روایات دروغ باطل و ساختهء دست آنها است. [۲۰۵] الاعتقاد- «باب الاعتقادات فی الظالمین (ص ۱۱۱).