دعوتگران تقریب پرسشهای ذیل را پاسخ بگویند
أ ) شمـا اینک که با این جـریان تکفیری هم نوا هستید، در پروسهء تکفیرهم از ایشان تقلید خواهیـد کرد؟.
ب) برای مسلمانان خواهید گفت که: با کاروان تکفیری بپیوندند و مصروف تکفیر یکدیگر باشند هرج و مرج، آشوب و تشنُّج را میان حکام و رعیت دامن بزنند؟!
ج) شیعه میگوید: این قرآن موجود ناقص و نا تمام است، تنها علی÷قرآن را طور کامل جمع نموده، آیا برای مسلمانان جائـز خواهـد بـود که این مفکورهء آنها را هم بپذیرند؟!
آنچه را که متذکر شدیم نباید بدون شواهد و مدارک بگذاریم اینک مأخذ گفتههای مذکور را از با اعتبارترین مراجع آنها میآوریم، در پیشاپیش آن مراجع «اصول کافی» قرار دارد و جایگاه اصول کافی نزد شیعه مانند جایگاه صحیح بخاری در نزد اهل سنت میباشد.
عن جعفر÷قال «ارتد الناس إلا ثلاثة نفر: سلمان، أبوذر والمقداد وقيل....»
ترجمه: از جعفر÷روایت است که جز سه نفر همه مردم مرتد شدند: سلمان فارسی، ابوذر و مقداد گفته شد عمار؟ جعفر گفت: عمار فریاد کشید متعاقباً برگشت، و جعفرگفت: اگر اراده تو این باشد که در قلب چه کسی هیچ گونه شک پیدا نشد او مقداد بود: سلمان فکر میکرد که نزد امیر المؤمنین اسم أعظم است اگر لب بگشاید، همگان در زمین فرود خواهند رفت و او هم از فرو رفته گان خواهد بود، ابوذر را امیرالمؤمنین از سخن گفتن باز داشت ولی ابوذر از ملامتها نترسید همواره سخن گفت [۱۸۹].
عن عبدالرحيم القصير، قال: قلت لأبي جعفر: إنَّ الناس يفزعون إذا قلنا: إنَّ الناس ارتدَّوا فقال يا عبدالرحيم! اِنَّ الناس عادوا بعد ما قبض رسول الله ج: أهل جاهلِيَّة! إنَّ الأنصار اعتزلت فلم تعتزل بخير».
ترجمه: عبدالرحیم میگوید: برای ابوجعفر گفتم: هنگامی که از ارتداد صحابه صحبت میکنیم مردم به یکبارگی تکان میخورند. أبوجعفر گفت: صحابه بعد از وفات پیامبر به جاهلیت أولی برگشتند أنصار یکسو شدند، دست برداشتند و کنار رفتند، با این کنار روی خود کار درستی را انجام ندادند [۱۹۰].
ابوجعفر بعد از یاد آوری حدیث طولانی در اختتام چنین ابراز میدارد «وقتی که پیامبر وفات نمود مردم بدون اینکه علی÷را به امامت برگزینند بر دیگران بیعت نمودند از اینجا بود که شیطان تاج پادشاهی خود را برسرنهاد و منبر را نصب کرد به تنهای نشست، متعاقبا سوار و پیادهء خود را جمع نمود و چنین گفت: «ساز بنوازید (مستی کنید) که تا خروج مهدی دیگر از خدا اطاعت نخواهد شد، ابوجعفر آیت ذیل را تلاوت نمود: ﴿وَلَقَدۡ صَدَّقَ عَلَيۡهِمۡ إِبۡلِيسُ ظَنَّهُۥ فَٱتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِيقٗا مِّنَ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ٢٠﴾[سبأ: ۲۰].
«ابلیس گمان خود را به کرسیی باور نشاند جز چند تن از مؤمنین سائرین از شیطان پیروی نمودند».
ابوجعفر میگوید: «تأویل این آیت در وقت وفات پیامبر تحقق یافت [۱۹۱].
عن أبي عبدالله÷في قول الله تعالی:﴿إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ءَامَنُواْ ثُمَّ كَفَرُواْ ثُمَّ ٱزۡدَادُواْ كُفۡرٗا لَّمۡ يَكُنِ ٱللَّهُ لِيَغۡفِرَ لَهُمۡ وَلَا لِيَهۡدِيَهُمۡ سَبِيلَۢا١٣٧﴾[النساء: ۱۳۷].
ترجمه: «یقیناً کسانی که ایمان آوردند، باز کافر شدند باز ایمان آورده دیگر بار کافر شدند پس به کفر خود افزودند خداوند اینان را نخواهد بخشد و نه راه هدایت را بر آنها نشان خواهد داد».
ابو عبدالله میگوید: «این آیه در بارهء فلان و فلان [۱۹۲]نازل شده است، در ابتداء ایمان آوردند وقتیکه پیامبر ولایت را اعلان نمود «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» کافر شدند باز در نتیجهء بیعت ایشان به امیر المؤمنین علی÷مؤمن شدند باز بعد از وفات پیامبر کافر شدند باز کفر آنها در وقتی ادامه یافت که برای خودشان بیعت گرفتند دیگر اصلاً نشانی از ایمان در آنها باقی نماند [۱۹۳].
صاحب «وافی» تحت عنوان «تذکیر» میگوید: «به خوبی از آنچه که میان صحابه بعد از وفات پیامبر اتفاق افتاد آگاهی داری؟»:
• امور را بر مردم خلط نمودند.
• لباس نا امیدی و جنگ را بتن کردند.
• بعد از اینکه نصوص صریح را در خصوص علی بار بار شنیدند آنچه را دانستند انکار کردند و آنچه را شنیدند تبدیل نمودند.
• از حق امیرالمؤمنین که برگردنشان و گردن مسلمانان لازم شده بود اباء ورزیدند.
• دلبستگیهای ریاست، هوسبازی و خواهش پرستی بر آنها فایق آمد.
• آتش بغض و حسد در دلهایشان شعلهورگردید.
• به جاهلیت اولی برگشتند.
• دستور پیامبر را پشت سر گذاشتند.
• فرامین رسول خدا را با متاع اندکی عوض کردند چه جرم بدی را ارتکاب نمودند.
﴿أَمۡ يَحۡسُدُونَ ٱلنَّاسَ عَلَىٰ مَآ ءَاتَىٰهُمُ ٱللَّهُ مِن فَضۡلِهِۦۖ فَقَدۡ ءَاتَيۡنَآ ءَالَ إِبۡرَٰهِيمَ ٱلۡكِتَٰبَ وَٱلۡحِكۡمَةَ وَءَاتَيۡنَٰهُم مُّلۡكًا عَظِيمٗا٥٤ فَمِنۡهُم مَّنۡ ءَامَنَ بِهِۦ وَمِنۡهُم مَّن صَدَّ عَنۡهُۚ وَكَفَىٰ بِجَهَنَّمَ سَعِيرًا٥٥﴾[النساء: ۵۴-۵۵].
ترجمه: «بر آنچه که خداوند از فضل و مهربانی خود برای مردم داده است کینه میورزند؟ ما با آل ابراهیم هم کتاب و حکمت و پادشاهی بزرگ دادیم برخی ایمان آوردند و گروهی هم از پذیرش خود داری کردند، آتش دوزخ برایشان بسنده است».
شیعه در تکفیر آنانی که با ایشان هم اندیشه نیستند افراط نمودند و سخن را بجای رسانیدند که عداوت و دشمنی میان سنی و شیعه به اوج خود رسید، میزان این تشنج به مراتب بالاتر از میزان تشنج میان کافر و مسلمان بود.
[۱۸۹] الوافی (ص ۴۸) باب ۲۰. [۱۹۰] الوافی (ص ۴۸) باب ۲۰. [۱۹۱] الوافی - باب ۲۰. [۱۹۲] هدفشان از فلان و فلان ابوبکر و عمر و عثمان و.... میباشد. [۱۹۳] اصول الکافی (ص ۳۱۲)- باب فیه نکت و نتف من التنزیل فی الولایة.