ازدواج و خوشبختی زناشویی در سایه اسلام

فهرست کتاب

۲- ازدواج علی ابن ابی‌‌‌طالبس با فاطمه دختر رسول الله ج

۲- ازدواج علی ابن ابی‌‌‌طالبس با فاطمه دختر رسول الله ج

حضرت فاطمهل کم سن و سال‌‌‌ترین دختر پیامبر و محبوب‌‌‌ترین آن‌‌‌ها نزد ایشان بود. فاطمه ۵ سال قبل از بعثت پیامبر ج در حالی که قریش مشغول تجدید بنای کعبه بودند، از خدیجه دختر خویلد متولد گردید.

حضرت علیس در ماه رمضان سال دوم هجرت با او ازدواج کرد و در ذی‌‌‌الحجه زندگی مشترک را با او آغاز کرد که حضرت حسن و حسین و زینب و امّ کلثوم فرزندان اویند.

عامر شعیبی می‌‌‌گوید: علی بن ابی‌‌‌طالب می‌‌‌گفت: در حالی با فاطمه ازدواج کردم که حتی یک فرش زیراندازی نداشتم، جز یک پوست قوچ که شب روی آن می‌‌‌خوابیدیم و شتر خویش را نیز بر روی آن در روز علف می‌‌‌دادیم. خدمتکار خانه هم جز خود او کسی نبود.

حضرت علیس چنین روایت می‌‌‌کند: وقتی که پیامبر ج فاطمه را به ازدواج من درآورد، همراه دخترش یک پارچه‌‌‌ای با لباس مخمل، بالشی که از لیف خرما پر شده بود، دو سنگی که با آن گندم آرد می‌‌‌کنند، یک مُشک آب و دو کوزه‌‌‌ی گلی فرستاده بود. روزی علی به فاطمه گفت: آن قدر از چاه آب کشیدم که به خدا سینه‌‌‌ام به درد آمد. خداوند به پدرت اسیری «زن اسیر» داده است. نزد او برو و او را به عنوان خادم استخدام کن. پس فاطمه گفت: من هم به خدا آن قدر گندم آرد کردم که دستانم تاول زده است.

حضرت فاطمه نزد پیامبر ج رفت و فرمود: «ما جاء بك و ما حاجتك اى بنيه؟» «ای دخترم تو را چه شده و چه نیازی داری؟» عرض کردم: آمدم که به شما سلام گویم: اما شرم کردم و از پیامبر چیزی نخواستم و برگشتم. حضرت علی گفت: چه کار کردی؟ گفتم: شرم کردم چیزی از ایشان بخواهم. این بار هر دو نزد پیامبر رفتیم. علیس گفت: ای رسول الله! به خدا قسم آن قدر از چاه آب کشیدم که سینه‌‌‌ام به درد آمده است و فاطمه گفت: آن قدر گندم آرد کرده‌‌‌ام که دستانم تاول زده است. خداوند به شما اسیر گشاده رویی داده است؛ پس به خادمی او را به ما ببخشید. حضرت رسول فرمود: «به خدا قسم آن را به شما نخواهم بخشید؛ در حالی که اهل صفه سخت گرسنه‌‌‌اند و من برای انفاق کردن به آن‌‌‌ها چیزی نمی‌‌‌یابم و ناچارم «اسیران را به اقوامشان» بفروشم و پول حاصل از فروش آن‌‌‌ها را به اهل صفه بدهم».

آن‌‌‌ها برگشتند و پیامبر ج نیز نزد آن‌‌‌ها آمد؛ در حالی که آن‌‌‌ها خود را در رختخواب پیچیده بودند که اگر سر خود را می‌‌‌پوشاندند، پاهایشان بیرون بود و اگر پاهایشان را می‌‌‌پوشاندند، سرشان بیرون بود. «با دیدن پیامبر» از جای خود برخاستند. پیامبر ج فرمود: سر جای خود بمانید. سپس فرمودند: آیا بهتر از آنچه شما از من درخواست کردید را به شما خبر بدهم؟ گفتند: بله. پیامبر فرمود: «كلمات علمنى هن جبريل، تُسَبِّحَانِ في دُبُرَ كُلِّ صَلَاةٍ عَشْرًا، وَتَحْمَدَانِ عَشْرًا، وَتُكَبِّرَانِ عَشْرًا، وإِذَا آوَيْتُمَا إِلَى فِرَاشِكُمَا فَسَبِّحَا ثَلَاثًا وَثَلَاثِينَ، وَاحْمَدَا ثَلَاثًا وَثَلَاثِينَ، وَكَبِّرَا أَرْبَعًا وَثَلَاثِينَ». [۲۵۸] «چند کلمه را جبرییل به من یاد داده است، بعد از هر نماز ده بار سبحان الله و ده بار الحمد لله و ده بار الله اکبر بگویید و هنگامی که در جای خواب قرار گرفتید ۳۳ بار سبحان الله و ۳۳ بار الحمد لله و ۳۴ بار الله اکبر بگویید».

حضرت فاطمه از برترین و نیکوترین زنان بود و به درجه‌‌‌ای رسید که بانوی زنان بهشتی شد؛ چرا که پیامبر ج می‌‌‌فرماید: «يَا فَاطِمَةُ، أَلاَ تَرْضَيْنَ أَنْ تَكُونِي سَيِّدَةَ نِسَاءِ المُؤْمِنِينَ، أَوْ سَيِّدَةَ نِسَاءِ هَذِهِ الأُمَّةِ». [۲۵۹]

«ای فاطمه! آیا خوشنود نمی‌‌‌شوی که بانوی زنان مؤمنان باشی یا بانوی زنان این امت».

به این ترتیب حضرت فاطمهل دارای مقام بلند و والایی در اسلام است و در باور و اعتقاد و حسن سلوک و رفتار به درجه‌‌‌ی رفیعی رسید، تا جایی که پیامبر می‌‌‌فرماید: «إِنَّ اللهَ يَغْضِبُ لِغَضَبِكِ، وَيَرْضَى لِرَضَاكِ». [۲۶۰] «ای فاطمه‌‌‌ خدا با خشم و غضب تو غضب می‌‌‌کند و با خوشنودی و رضای تو خشنود و راضی می‌‌‌شود».

از عایشهل روایت شده است که بالاتر و برتر از فاطمه کسی را ندیدم مگر پدرش. [۲۶۱] این زن بزرگوار همواره امورات منزل را انجام می‌‌‌داد، آسیاب می‌‌‌کرد و آرد را خمیر می‌‌‌کرد؛ به گونه‌‌‌ای که دسته‌‌‌ی آسیاب بر دستش اثر گذاشت و به قدری با مشک آب کشید که گردنش اثر برداشته بود و خانه را جارو می‌‌‌کرد؛ به طوری که لباسش گرد و غبار برمی‌‌‌داشت و آتش در زیر دیگ روشن می‌‌‌کرد؛ به طوری که لباسش آلوده می‌‌‌شد و بر اثر آن به ایشان ناراحتی می‌‌‌رسید. هنگامی که آرد خمیر می‌‌‌کرد گیسوهایش به زمین می‌‌‌خورد.

خدا از حضرت فاطمهل راضی و خشنود باد که بهترین همسران بود و به حقیقت لایق بالاترین مراتب و درجات در دنیا و آخرت است.

[۲۵۸] هیثمی در مجمع الزوئد (۱۰/۱۰۰) گفته است که: احمد این حدیث را روایت کرده؛ در حالی که در اسناد آن عطاء بن ساعد هست، حماد ابن سلمه قبل از ملاقات با او این را شنیده بود، اما سایر روایان آن ثقه و مورد اطمینانند. [مؤلف] احمد شاکر در تحقیق مسند احمد (۲/۱۴۹) می‌‌‌گوید: اسناد آن صحیح است. [مصحح] [۲۵۹] به روایت بخاری (۱۱/۸۰) در الاستئذان، باب: «من ناجی بين یدي الناس ولم نخبر به صاحبه فإذا مات أخبر به» و مسلم (۲۴۵۰) شمارۀ (۹۸) در فضائل الصحابة باب: «فضائل فاطمة بنت النبي». [مؤلف] [۲۶۰] هیثمی در مجمع الزوائد (۹/۲۰۳) می‌‌‌آورد: این حدیث را طبرانی روایت کرده و اسنادش حسن است و نیز حاکم در المستدرک (۳/۱۴۵). [مؤلف] ابن عدی در الكامل في الضعفاء (۳/۲۱۷) و ابن القيسراني در ذخيرة الحفاظ (۲/۷۸۳) و ذهبی در میزان الاعتدال (۱/۵۳۵) می‌‌‌گویند: در سند آن حسین بن زید است که منکر الحدیث است. [مصحح] [۲۶۱] هیثمی در مجمع الزوائد (۹/۲۰۱) می‌‌‌آورد که: طبرانی در الأوسط و ابویعلی آن را روایت می‌‌‌کند و راویان آن رجال صحیحی هستند. [مؤلف]