۴- حکم شریعت اسلام در تعدّد زوجات
شریعت اسلام به مرد در صورتی اجازهی ازدواج با ۴ زن را میدهد که توانایی برقراری عدالت بین آنها را داشته باشد و در غیر این صورت برای مرد جایز نیست به غیر از یک زن به همسری بگیرد. خداوند تعالی میفرماید:
﴿فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً﴾[النساء: ۳].
«پس اگر بیم دارید که نتوانید عدالت کنید، به یک (زن اکتفا نمایید)».
چرا که در صورت ناتوانی مرد در ارتباط با پرداختن حق هرکدام از زنانش، نظم خانواده به هم میخورد و زندگی اهل آن خانه به بدترین صورت در میآید؛ چرا که ستون اسرار در تدبیر منزل همانا وجود اتحاد و همبستگی و ألفت میان اعضای یک خانواده است.
به طوری که اگر مرد به یکی از زنان خود توجه بیشتری کند، حتی به خاطر یک شیء کم ارزش مثلاً نیاز خود به یکی از زنانش را در وقت و روزِ زن دیگری برآورده سازد، زن دیگرش دلخور و رنجیده میشود و مرد را مورد آزار و اذیت قرار میدهد و خواستار گرفتن حق خود میشود که رفتن به سوی زنی است که این حق و نوبت را نداشته است و اینجاست که همبستگی و محبت به نفرت و بغض تبدیل میشود.
بدین گونه پیامبر و یاران و همنشینان وی، رضوان الله علیهم و خلفای راشدین و علماء و صالحین در هر زمانی، بر مبنای این عهد و پیمان چند زن را با هم به همسری گرفتهاند، در حالی که آنان بر حدود و مرزهای خداوندی و عدالت بین زنان هوشیار بودند و محافظت میکردند. پیامبر و یاران گرامیاش و افراد صالح امت پیامبر، نزد هیچ کدام از زنان خود، مگر با اذن و اجازهی دیگری، نمیرفتند. از جمله اینکه زمانی که پیامبر ج در هنگام مریضی مورد زیارت و عیادت واقع میشد و توانایی راه رفتن را نداشتند و بر شانههای مردم تکیه میکرد، به خاطر حفظ و ایجاد عدالت بین همسرانش راضی نبود که به طور دایم فقط در خانهی یکی از آنها اقامت کند.
از حضرت عائشهل روایت است که رسول الله ج در مریضی آخر عمرشان همیشه میپرسیدند: فردا کجا خواهم بود؟ فردا کجا خواهم بود؟ و میخواست بداند، چه روزی نوبت عایشه است، پس همسران گرامی به ایشان اجازه دادند که هر کجا خواهد بماند. این بود که «با اجازهی آنها» دوران مریضی را در خانه عایشه به سر بردند تا اینکه وفات فرمودند. [۲۴۵]
این امر اساسی و ضروری که پیامبر ج بر آن محافظت و پایبندی میفرمود، به طور کامل با نصایح خودشان به دیگران منطبق بود. در احادیث صحیح روایت شده است که آخرین چیزی که پیامبر ج به آن سفارش میفرمود، سه چیز بود، به گونهای که آن را همیشه تکرار میکردند و تا لحظهی وفات بر زبانشان جاری بود:
«الصَّلَاةَ الصَّلَاةَ. وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ» [۲۴۶]. «لاَ تُكَلِّفُوهُمْ مَا لاَ يُطِيقُونَ» [۲۴۷]. «اللَّهَ اللَّهَ فِي النِّسَاءِ، فَإِنَّمَا هُنَّ عَوَانٌ عِنْدَكُمْ أَخَذْتُمُوهُنَّ، بِأَمَانَةِ اللَّهِ، وَاسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِكَلِمَةِ اللَّهِ». [۲۴۸]
ترجمه: «نماز! نماز! (هوشیار و حافظ و پایبند بر آن باشید) و نیز آنچه را که از کنیزان در اختیار دارید». «به چیزی که توانایی آن را ندارند و از عهدهاش برنمیآیند وادار و مجبور نکنید». «بسیار زیاد نسبت به زنان در ادای حق آنان هوشیار و مواظب باشید، چرا که آنان همیاران و همکارانی در اختیار شمایند، به عنوان یک امانت خداوندی آنها را در اختیار گرفتهاید و حلالیت آنها را نیز با نام و کلمهی خدا صاحب شدهاید».
و نیز میفرماید: «مَنْ كَانَ لَهُ امْرَأَتَانِ يَمِيلُ لِإِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى جَاءَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَحَدُ شِقَّيْهِ مَائِلٌ».
ترجمه: «کسی که دو زن دارد و به یکی از آنها عدالت را برقرار نکرد، روز قیامت در حالی حشر میشود که یک طرف بدنش مایل و کج است». [۲۴۹]
پیامبر ج اگر به یکی از زنان خویش تمایل پیدا میکرد، همواره با این دعا از خداوند معذرت میخواستند: «اللَّهمَّ هذا جَهدي فيما أملِكُ فلا تلُمْني فيما تملِكُ ولا أملِكُ». [۲۵۰]
ترجمه: «خداوندا من تلاش خود را (در جهت برقراری عدل بین همسران) تا آنجا که در توان و اختیار من است، میکنم، اما نسبت به آنچه اختیاری ندارم و در فرمان و اراده و اختیار تو است و از عهدهی من خارج است، نمیتوانم کاری انجام دهم (یعنی حب و کشش قلبی)».
ایشان همواره به هنگام سفر در بین همسرانش برای مسافرت قرعه میانداخت. در واقع چند همسری دارای اساس و پایهی همیشگی نیست و خلاف اصل واقعی برای رسیدن به کمال و رسیدن آسایش و آرامش درونی و ایجاد رحمت و مودتی است که اساس و بنیاد آن را زندگی مشترک شکل میدهد و لزومی ندارد که انسان مسلمان تا زمانی که ضرورتی پیش نیامده باشد «از ضروریات مذکور» اقدام به این کار کند، آن هم با شرایط خاصی که خداوند متعال در جهت رعایت عدالت قرار داده است. [۲۵۱]
[۲۴۵] به روایت امام بخاری (۹/۳۱۷) در النکاح. [مؤلف] [۲۴۶] مسند احمد، ح (۲۶۶۵۶)، وشرح مشكل الآثار طحاوی، ح (۳۲۰۳). وسنن النسائي الكبرى، ح(۷۱۰۰) ، وسنن ابنُ ماجه، ح(۱۶۲۵) ، ومسند أبي يعلى موصلي، ح (۶۹۷۹)، وشرح السنة بغوی، ح(۲۴۱۵) شعيب ارنؤوط: صحيح لغيره. [مصحح] [۲۴۷] اين حدیث با این لفظ در مورد غلامان و کنیزان آمده است: «وَلاَ تُكَلِّفُوهُمْ مَا يَغْلِبُهُمْ، فَإِنْ كَلَّفْتُمُوهُمْ مَا يَغْلِبُهُمْ فَأَعِينُوهُمْ». صحیح بخاری، ح (۲۵۴۵)، صحیح مسلم، ح (۱۶۶۱). [مصحح] [۲۴۸] این حدیث در صحیح مسلم (ح ۱۲۱۸) با این لفظ روایت شده است: «فَاتَّقُوا اللهَ فِي النِّسَاءِ، فَإِنَّكُمْ أَخَذْتُمُوهُنَّ بِأَمَانِ اللهِ، وَاسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِكَلِمَةِ اللهِ». و در شرح معانی الآثار طحاوی (ح ۴۸۶۵) با اين الفاظ روايت شده است: «أَلَا وَاتَّقُوا اللهَ - عَزَّ وَجَلَّ - فِي النِّسَاءِ ، فَإِنَّمَا هُنَّ عِنْدَكُمْ عَوَانٌ، أَخَذْتُمُوهُنَّ بِأَمَانَةِ اللهِ - عَزَّ وَجَلَّ - وَاسْتَحْلَلْتُمْ فُرُوجَهُنَّ بِكَلِمَةِ اللهِ». [مصحح] [۲۴۹] به روایت ابوداود (۳۱۳۳) و ترمذی (۱۱۴۱) و ابن ماجه (۱۹۶۹) در النکاح و نسائی (۷/۶۳) در عشرة النساء. [مؤلف] [۲۵۰] ابوداود (۲۱۳۴) ترمذی (۱۱۴۰) نسائی (۷/۷۴)، ابن ماجه (۱۹۷۱). [مؤلف] آلبانی در ضعیف التغریب (۱۲۲۰) میگوید: ضعیف است. [مصحح] [۲۵۱] به نقل از تفسیر المنار، ص (۳۷۰ – ۳۶۴). [مؤلف]