ازدواج و خوشبختی زناشویی در سایه اسلام

فهرست کتاب

۱- دین

۱- دین

پیامبر ج می‌‌‌فرماید:

«تُنْكَحُ المَرْأَةُ لِأَرْبَعٍ: لِمَالِهَا وَلِحَسَبِهَا وَجَمَالِهَا وَلِدِينِهَا، فَاظْفَرْ بِذَاتِ الدِّينِ، تَرِبَتْ يَدَاكَ». [۵۷]

ترجمه: «از زن به خاطر چهار چیز خواستگاری می‌‌‌شود: مال، خانواده، جمال و دین وی، پس کسی را که دیندار است، انتخاب کن؛ چرا که به خیر و ظفر دست می‌‌‌یابی».

پس دین، معیار انتخاب و خواستگاه آرزو محسوب می‌‌‌گردد و هر چیزی به غیر از دین قابل تغییر و تبدیل است؛ زیرا دین، باورِ عمیق و زیبایی و شادابی درونی است.

با بررسی اوضاع جامعه، چنین استنباط می‌‌‌گردد که مردم تمایل شدیدی به زنان نشان می‌‌‌دهند و بیشتر آن‌‌‌ها را به خاطر نسب و فضایل خانوادگی و شغل یا به خاطر زیبایی و حسن ظاهر آن‌‌‌ها یا به خاطر ثروت و اموالی که آن‌‌‌ها دارند، برمی‌‌‌گزینند، اما تاکید پیامبر ج بر این است که «انتخاب همسر» باید به خاطر دینداری‌‌‌اش باشد، نهایت هدف و آرزوی ازدواج به حساب می‌‌‌آید و اساسی ترین معیار انتخاب و بهترین وسیله برای تضمین رسیدن به همسر مطلوب و استفاده از این نعمت بزرگ و این فایده‌‌‌ی عالی است.

پیامبر ج از ازدواج با زنی که با صفت دین مزین نیست نهی فرموده است؛ چرا که ساختار خانواده و رعایت شئون خانه، همسر شایسته‌‌‌ای را می‌‌‌طلبد که شایستگی اطمینان و اعتماد داشته باشد. در این صورت است که زن به عنوان بهترین کالای دنیا قرار می‌‌‌گیرد. پیامبر ج می‌‌‌فرماید:

«الدُّنْيَا مَتَاعٌ، وَخَيْرُ مَتَاعِ الدُّنْيَا الْمَرْأَةُ الصَّالِحَةُ». [۵۸]

ترجمه: «دنیا کالاست و بهترین کالای دنیا، زن صالح و نیکوست».

علاوه بر آن، پیامبر ج می‌‌‌فرماید:

«لَا تَزَوَّجُوا النِّسَاءَ لِحُسْنِهِنَّ، فَعَسَى حُسْنُهُنَّ أَنْ يُرْدِيَهُنَّ، وَلَا تَزَوَّجُوهُنَّ لِأَمْوَالِهِنَّ، فَعَسَى أَمْوَالُهُنَّ أَنْ تُطْغِيَهُنَّ، وَلَكِنْ تَزَوَّجُوهُنَّ عَلَى الدِّينِ، وَلَأَمَةٌ خَرْمَاءُ سَوْدَاءُ ذَاتُ دِينٍ أَفْضَلُ». [۵۹]

ترجمه: «با زنان به خاطر زیبایی‌‌‌شان ازدواج نکنید، شاید که زیبایی، آن‌‌‌ها را به خاطر تکبر به هلاکت اندازد و به خاطر اموالشان با آن‌‌‌ها ازدواج نکنید، شاید اموالشان، آن‌‌‌ها را در گناه و معصیت اندازد، اما با آن‌‌‌ها به خاطر دین ازدواج کنید؛ چرا که کنیز متدینی با گوش و بینی بریده، نزد خداوند برتر است از زن آزاده‌‌‌ی زیبا و ثروتمندی که متدین نیست.

پیامبر ج می‌‌‌فرماید:

«مَنْ تَزَوَّجَ امرأةً لِعِزِّهَا لم يَزِدْهُ اللهُ إلَّا ذُلًّا ومَنْ تَزَوَّجَهَا لِمَالِها لم يَزِدْهُ اللهُ إلَّا فَقْرًا ومَنْ تَزَوَّجَهَا لِحُسْنِهَا لم يَزِدْهُ اللهُ إلَّا دَنَاءَةً ومَنْ تَزَوَّجَ امْرَأَةً لم يَتَزَوَّجْهَا إلَّا لِيَغُضَّ بَصَرَهُ أو لِيُحَصِّنَ فرجَهُ أو يصلْ رَحِمَهُ بَارَكَ اللهُ لَهُ فِيهَا وَبَارَكَ لَهَا فيه». [۶۰]

ترجمه: «هر کس که با زنی به خاطر دستیابی به عزت وی ازدواج کند، خداوند او را ذلیل خواهد کرد و هر کسی که به خاطر دارایی زن با او ازدواج می‌‌‌کند، خداوند فقر را نصیب وی خواهد کرد. و کسی که به خاطر حُسن و جمال زن با او ازدواج کند، جز پستی از طرف خدا، چیز دیگری نصیبش نمی‌‌‌شود. اما اگر کسی زنی را به خاطر چشم فرو بستن بر محرمات و حفظ نیروی شهوانی از فحشاء و حرام و برقراری ایجاد ارتباط عاطفی به ازدواج خود درآورد، پس خداوند وی را به خواسته‌‌‌هایش می‌‌‌رساند و زن را برای مرد و مرد را برای زن مبارک می‌‌‌گرداند».

و نیز فرموده است: «من نكح الْمَرْأَة لمالها وجمالها حرم جمَالهَا وَمَالهَا، وَمن نَكَحَهَا لدينها رزقه الله مَالهَا وجمالها». [۶۱]

ترجمه: «کسی که با زنی به خاطر ثروت و زیبایی‌‌‌اش ازدواج کند، از زیبایی و دارایی وی محروم می‌‌‌شود، اما اگر کسی به خاطر دیانت زن با او ازدواج کند، خداوند مال و جمالش را به او ارزانی می‌‌‌دارد».

این احادیث فراخوانی آشکار برای جوانانی به حساب می‌‌‌آیند که همسری متدین انتخاب می‌‌‌نمایند و او را بر سایر زنان ترجیح می‌‌‌دهند، و نیز فراخوان آشکار و واضحی است برای زنانی که به شخصیت ام‌‌‌المؤمنین، خدیجهل در راستای پیمودن راه و روش والا و پاکش به ایشان اقتدا کنند؛ چرا که بهترین همسر برای پیغمبر ج بوده است.

[۵۷] به روایت بخاری (۹/۱۳۲) در النکاح باب: «الأکفاء في الدین». مسلم (۱۴۶۶) در الرضاع باب: «استحباب نکاح ذات الدین». [مؤلف] [۵۸] به روایت مسلم (۱۴۶۷) در الرضاع، باب: «خیر متاع الدنیا المرأة الصالحة». [مؤلف] [۵۹] به روایت ابن ماجه (۱۸۵۹) در النکاح باب: تزویج ذات الدین. [مؤلف] آلبانی در السلسلة الضعیفة (۱۰۶۰) می‌‌‌گوید: ضعیف است. [مصحح] [۶۰] به روایت ابن النجار از انس چنانچه در کنز العمال آمده است (۱۶/۳۰۱). [مؤلف] آلبانی در ضعيف الترغيب (۱۲۰۸) می‌‌‌گوید: موضوع است. [مصحح] [۶۱] زین الدین العراقي می‌‌‌گوید: طبرانی در الأوسط از حدیث انس آن را روایت نموده است و ابن حبان آن را در جزء احادیث ضعیف آورده است (الإحياء ۲/۷۱۸). [مؤلف]