ب- ضرورتهای فردی
مواردی همانند عقیم «نازا بودن» زن، در حالی که مرد خواهان اولاد است یا مبتلا بودن زن به نوعی بیماری مزمن یا معدوی، یا نوعی بیماری که باعث تنفر و انزجار مرد بوده و ناخوشایند است و معاشرت و همنشینی را مشکل میکند، از جمله ضروریات فردی و شخصیتی است که چارهای جز تعدّد زوجات ندارد.
امر دیگری که میتوان به آن اشاره نمود، ناخوشایند و نامحبوب بودن زن برای مرد است، که در این صورت جوّ خانواده به جهنّمی غیر قابل تحمّل تبدیل میشود، پس در این حالت چارهای جز جواز تعدّد زوجات برای آرامش فرد از عذاب درونی نیست؛ البته نسخهی تعدّد زوجات برای این حالت زمانی است که تمام تلاشهای صورت گرفته برای اصلاح ارتباط با شکست مواجه شده باشد.
یا در صورتی که مرد ناچار از سفرهای طولانی و پی در پی و ناچار به گذراندن مدت زمانی در هر شهری است و ناچار به جستجوی زنان متعدّد است که هرکدام را در مکانی و شهری اقامت دهد؛ چرا که مقتضای کار او چنین است. «که با داشتن چند همسر میتواند در هر سفر یکی را همراه خود ببرد و این مشکل هم حل شود».
مهمترین و شدیدترین حالت، زمانی است که میل جنسی بسیار شدید است، به گونهای که نتواند میل جنسی خود را کنترل کند یا اینکه زن وی پیر شده یا مریض شده، یا خسته و رنجور شده است. در این صورت متشدّدان سرسخت و متحجّر که مرد را مجبور به گرفتن و اکتفا فقط به یک زن میکنند، چه جوابی میتوانند داشته باشند؟! [۲۴۱]
[۲۴۱] به تفصیل، این مطلب را در کتاب المرأة بین الفقه والقانون، تألیف مصطفی سباعی، ص ۸۰ تا ۸۹ مطالعه کنید. [مؤلف]