ازدواج و خوشبختی زناشویی در سایه اسلام

فهرست کتاب

۶- فتوای شیخ محمد عبده در ارتباط با تعدّد زوجات پیامبر ج

۶- فتوای شیخ محمد عبده در ارتباط با تعدّد زوجات پیامبر ج

از امام محمد عبده در مورد حکمت از مسأله‌‌‌ا‌‌‌ی که چرا پیامبر ج می‌‌‌تواند بیشتر از حدی که قرآن برای سایر مؤمنان تعیین کرده است، ازدواج کند، سؤال شد، ایشان جواب دادند: در حقیقت حکمت عمومی در اختیار کردن بیشتر از یک زن آن هم در سن پیری و کهولت و با وجود مسئولیت سنگین رسالت و مشغول بودن به سیاست‌‌‌های بشری و آرامش فکری، سیاستی راهنما و راهیاب است.

خدیجهل که زن او «پیامبر» است، انتخابش برخلاف سنت طبیعی معروف در آنجا بود و نمی‌‌‌توان شبهه‌‌‌ای در این مورد یافت.

بعد از وفات خدیجهل سوده دختر زمعهس را به عقد خویش درآورد، او کسی بود که همسرش بعد از رجوع از هجرت دوم مسلمانان به حبشه، وفات کرده بود. حکمت ازدواج با سوده، این بود که او از هجرت کنندگان بود و به خاطر ترس از فتنه و آشوب خانواده‌‌‌اش را ترک کرده بود و اگر پس از وفات همسرش «که پسر عمویش بود» به میان خانواده‌‌‌اش برمی‌‌‌گشت، او را شکنجه و عذاب می‌‌‌کردند، این بود که پیامبر ج کفالت او را به عهده گرفت، و او را با این منّت بزرگ، پاداش داد. سپس بعد از یک ماه حضرت عایشه را به همسری گرفت، و حکمت این ازدواج هم مانند حکمت ازدواج با حفصه، دختر حضرت عمر است که شوهرش حنین بن حذافه (همسر سابق حفصه) در جنگ بدر وفات یافته بود و این دو ازدواج «با دختر ابوبکر و عمرب» در واقع اکرام و گرامی‌‌‌داشت مقام دو یار و وزیر پیامبر ج یعنی ابوبکر و عمرب بود. همان طور که با به ازدواج در آوردن ۳ دختر خود به آن‌‌‌ها به حضرت عثمان و علیب کرامت و احترام بخشید؛ چرا که اینان از برترین یاران ایشان و مخلص‌‌‌ترین آنان در خدمت به دین اسلام بودند.

هدف و حکمت در ازدواج با زینب بنت جحش از جمله بالاترین حکمت‌‌‌هاست، یعنی شکستن و باطل کردن آن دسته از سنت‌‌‌ها و رسوم جاهلی‌‌‌ای که در مورد فرزند خواندگی رایج شده بود؛ مثلاً اینکه کسی نمی‌‌‌توانست زنِ پسر خوانده‌‌‌ی خویش را که طلاق هم گرفته بود به ازدواج درآورد و نمونه‌‌‌های دیگر. در ازدواج با جویریه که دختر حارث رییس قوم بنی مصطلق بود، حکمتی مشابه حکمت ازدواج با زینب نهفته است، مسلمانان از قوم جویریه ۲۰۰ خانواده را با زنان و کودکان به اسارت گرفتند. پیامبر با بانوی آن قوم یعنی جویریه ازدواج کرد. صحابه – علیهم الرضوان – گفتند: خویشان پیامبر ج را نباید به اسارت گرفت و آن‌‌‌ها را آزاد کردند. این اقدام پیامبر و اصحاب، موجب مسلمان گردیدن تمامی قبیله‌‌‌ی بنی مصطلق گردید و آنان همکار و همیار مسلمانان گشتند؛ در حالی که قبلاً همواره سر جنگ و عناد با مسلمانان را داشتند و این امر اثر بسیار خوبی بر سایر اهل عرب نیز گذاشت.

قبل از این ازدواج، پیامبر ج با زینب دختر خزیمه بعد از اینکه شوهرش عبدالله بن جحش در جنگ أحد شهید شد، ازدواج کرد. حکمت این ازدواج هم این بود که این زن از برترین و گرامی‌‌‌ترین زنان در ایّام جاهلیت به شمار می‌‌‌آمد، تا جایی که او را به خاطر نیکویی و مهربانی‌‌‌اش با مساکین و تهی‌‌‌دستان، مادر مساکین، نام نهاده بودند. این بود که پیامبر ج با ازدواج با او بعد از آنچه بر سر شوهرش آمد، پاداش و اجر عنایت فرمود و پیامبر ج او را در حالت بیوه‌‌‌گی در مقابل همه‌‌‌ی مشکلات و خواری‌‌‌هایی که از طرف مردم تحمل می‌‌‌کرد، تنها نگذاشت و وی در حیات پیامبر ج وفات کرد.

سپس پیامبر ج با أمّ سلمه «که اسمش هند بود» ازدواج کرد. این زن و شوهرش عبدالله ابوسلمه پسر اسد که پسر عمه رسول الله دختر عبدالمطلب و برادر رضاعی پیامبر بود، اولین کسی بود که به حبشه هجرت کرد. شوهرش را بسیار دوست می‌‌‌داشت و او را بزرگ می‌‌‌داشت. حتی حضرت ابوبکر و عمرب نیز از او خواستگاری کرده بودند، اما او ازدواج با آنان را نپذیرفته بود. این بود که پیامبر با او ازدواج کرد. بنابراین، نمی‌‌‌توان فلسفه‌‌‌ی این ازدواج را کامیابی و لذت هرچند که این امر مباح باشد، دانست؛ بلکه به خاطر فضیلتی بود که در روز جنگ حدیبیه از خود نشان داد. بر این اساس می‌‌‌توان با اندکی تدبر و تفکر این امر را استنباط کرد. حکمت ازدواج پیامبر ج با امّ حبیبه، که رمله و دختر ابوسفیانس بود، شناخت او از سیرت و راه و روش شخصیت او و دشمنی قوم او چه در دوران جاهلیت چه در دوران اسلام بنی هاشم بود و نیز رغبت و تمایل پیامبر در الفت دادن قلوب بوده است. علاوه بر این رمله همسر عبیدالله بن جحش بود و در هجرت دوّم به حبشه همراه او هجرت کرده بود. در آنجا عبیدالله به دین نصاری درآمد، ولی امّ حبیبه بر مسلمانی خودش باقی ماند؛ پس لازم بود که او را از فتنه نجات داد. [۲۵۲]

همچنین حکمت پیامبر ج در ازدواج با صفیه دختر حیی پسر اخطب بزرگ قوم بنی نضیر، این بود که پدر وی در جنگ با بنی قریظه و همسرش نیز در جنگ خیبر کشته شدند. دحیه‌‌‌ی کلبی او را در آن جنگ به اسارت گرفت. صحابهش به پیامبر ج عرض کردند: ای رسول الله! او بانوی دو طایفه‌‌‌ی بنی قریظه و بنی نضیر است و فقط شایسته‌‌‌ی شماست. پیامبر رأی آنان را نیکو دانست و تحمل نکرد که این بانوی بزرگوار در دست کسی اسیر باشد و به چشم حقارت نگاه شود، پس او را آزاد کرد و با او ازدواج نمود.

آخرین همسر پیامبر ج میمونه دختر حارث هلالیه است. اسم او برّة بود، ولی پیامبر او را میمونه گذاشت و کسی که او را به عقد پیامبر درآورد، عموی گرامی ایشان عباسس بود؛ چراکه میمونه بعد از وفات همسر دومش أبی رهم پسر عبدالعزّی، عباس را وکیل خود گرفته بود. در واقع او خاله‌‌‌ی عبدالله بن عباس و خالد بن ولید بود، اما به درستی نمی‌‌‌دانم که حکمت ازدواج با میمونه، در نفوذ و ایجاد نزدیکی بنی هاشم با بنی مخروم بود یا چیز دیگری.

به طور کلی می‌‌‌توان حکمت پیامبر ج از ازدواج‌‌‌هایشان را رعایت و در نظر گرفتن مصلحت دانست؛ چه در امر تشریح؛ چه در امر تأدیب؛ چرا که به دلیل برقراری این پیوندها و خویشاوندی‌‌‌ها بود که بزرگان قبایل، به پیغمبر ایمان آوردند و به پیروان خود احترام و ارزش قایل شدن به زن، احترام و تکریم زنان صاحب فضل و کرم و لایق و برقراری عدالت بین زنان را آموخت و به تثبیت احکام شرعی از این راه پرداخت و بعد از خودش ۹ مادر برای مؤمنان به جای گذاشتند و به تعلیم مسایلی به مؤمنان پرداختند که مردان نمی‌‌‌توانستند در تعلیم آن‌‌‌ها نقش داشته باشند، بنابراین اگر فقط یک زن بود، مطمئنّاً آن نیازی را که با ۹ زن برای امت برآورده می‌‌‌شد، هرگز با یک زن حاصل نمی‌‌‌شد و علاوه بر همه این مسایل، اگر هدف پیامبر از این ازدواج‌‌‌های متعدّد همانند هدف و خواست أمرا و حاکمان و پادشاهان بود، حتی از طریق حلال و مشروع، دوشیزگان زیبارویی را بر زنان سالخورده و مسن ترجیح می‌‌‌داد. [۲۵۳]

[۲۵۲] داستان مرتد شدن و نصرانی شدن عبید الله بن جحش که از مهاجرین اولین است و خودش با همسرش به حبشه هجرت کرده‌‌‌اند، صحیح نیست و در بعضی روایات ضعیف آمده است که اعتماد کردن به آن‌‌‌ها درست نیست. برای اینکه با سند صحیح و متصل این قضیه روایت نشده است، و در مقابل روایات صحیحی که ذکر ازدواج رسول خدا ج با ام حبیبه همسر سابق عبید الله بن جحش در آن آمده است، ذکری از مرتد شدن عبید الله بن جحش در آن نیست، و تنها اشاره به وفات و مردن او کرده است. همچنین آن هنگام که ابو سفیان با هرقل مواجه می‌‌‌شود، هرقل از او می‌‌‌پرسد آیا تا به حال کسی از آنها که به دین او وارد شده است، از آن بیرون آمده است؟ و ابو سفیان می‌‌‌گوید خیر. و اگر عبید الله بن جحش مرتد شده بود، این بهترین فرصت بود تا ابوسفیان آن را به عنوان نمونه‌‌‌ای ذکر کند و بگوید عبید الله بن جحش که داماد من است، از دینش بر گشته است. پس چون مساله مربوط به یکی از صحابه پیش‌‌‌گام و سابقین اولین است، نمی‌‌‌توان به روایات ضعیفی که در این باره روایت شده‌‌‌اند، اعتماد کرد و درباره‌‌‌ی صحابی رسول خدا ج که به حبشه هجرت کرده است، اینگونه قضاوت کرد، بلکه می‌‌‌گوییم عبید الله بن جحش در حبشه بر آیین اسلام وفات یافت و سپس رسول خدا ج با همسر او ام حبیبه ازدواج کرد. [مصحح] [۲۵۳] به نقل از تفسیر المنار (۳۷۳ – ۴/۳۷۰).