طاعون

فهرست کتاب

شیعیان امروز برای اسلام خطرناک‌تر از شیعیان دیروزند

شیعیان امروز برای اسلام خطرناک‌تر از شیعیان دیروزند

ممکن است کسی بگوید که شیعیان امروز از اختلافات قدیمی که بین گذشتگانشان با اهل سنت وجود داشت دوری می‌کنند و بر وحدت کلمه‌ی مسلمین حریص هستند و ما دوستانی در میان آنان داریم که از تفرقه‌ی موجود بین مسلمین رنج می‌برند و در رأس آنها امام خمینی قرار دارد.

با استعانت از توفیقات الهی، در جواب باید بگوییم که بدی و پلیدی شیعیان امروز از شیعیان دیروز بیشتر است و مذهبشان جز برای نقض کردن تکیه‌گاه‌های اسلام و به لرزه درآوردن ارکان این دین و رواج تفرقه بین مسلمانان تأسیس نشده است. هیچ وحدت و توافقی بین ما و آنها وجود ندارد، مگر اینکه به جاده‌ی حق برگردند و دست از شرکیات و بت‌پرستی بردارند.

این سخن را پس از اطلاعمان از مطالب منتشر شده در کتاب‌های آنان در طول نیم قرن اخیر می‌گوییم و بر هرچه از آنها در این زمینه آگـاهی و اطلاع یـافتیم، دیدیم کـه بـر اختلاف با ما در اصول و فروع دین تأکید می‌ورزد. چند مثال می‌آوریم:

١- چند صفحه قبل از این مبحث، صحبت حائری را در کتابش تحت عنوان «الدين بين السائل والـمجيب» ذکر کردیم که در آن گفته شده بود قرآن کم و زیاد شده است. همچنین گفته بود که مصحف فاطمه چیزی است، غیر از قرآن و بلکه بزرگتر از آن و سه برابر آن است. این کتاب او چهار سال پیش انتشار یافت.

٢- به رساله‌های کوچکی که از چاپخانه‌ای با نام دارالتوحید در کویت انتشار می‌یافت، دسترسی پیدا کردیم و مشخص شد که تنها چند ماه است که آنجا تأسیس شده و این رساله‌ها را در جای جای جهان اسلام توزیع می‌کند.

در یک رساله‌ی انتشار یافته تحت عنوان «مبادی اولیه» در صفحه‌ی ١٤ آن آمده است که رکن دوم اسلام، ایمان به نبوت و امامت است. یعنی ایمان به امامت دوازده امام معصوم و چسباندن نبوت به امامت برای سرپوش نهادن و فریب دادن است. زیرا در کتب دیگر آنان تنها امامت را ذکر کرده‌اند.

از جمله: «عقائد الإمامیه» از محمد رضا مظفر صفحه‌ی ٦٥. این کتاب در سال ١٣٧٠(هـ .ق) انتشار یافت و در سال ١٣٨٠ تجدید چاپ شد و همچنین کتاب «الصلاة» که مؤلف آن می‌گوید این نظر مطابق فتوای مرجع بزرگشان، خوئی است.

در این دو کتاب و امثال آن می‌گویند که ایمان به امامان معصوم از ارکان اسلام است. و این بدین معناست که ما - اهل سنت و جماعت - از نظر آنان مسلمان نیستیم، چرا که ما به امامان معصوم ایمان نداریم و از این دیدگاه، ما رکنی از ارکان اسلام را انکار کرده‌ایم.

٣- شعار نویسندگان امروز و دیروز شیعه، دروغ و انتشار فتنه و کالاهایشان، نفاق و دورویی و دسیسه‌چینی است. از جمله دلایل ما بر دروغگویی آنها عبارت است از:

از کتابخـانه‌ی الحیات در بیروت، کتـابی تحت این عنوان منتشر شد: «القول القيم فيمـا يرويه ابن تيمية وابن قيم» یعنی «سخنی پرصلابت درباره‌ی آنچه که ابن تیمیه و ابن قیم روایت کرده اند».

و نویسنده نخواسته که نامش ذکر شود. او در کتابش نصوص زیادی از کتب ابن تیمیه و ابن قیم را می‌آورد تا بر صحت عقیده‌ی شیعه و سلامت اصول آنان، تأکید ورزد. با علم به اینکه این دو عالم، از افراد مشهور در قدیم و جدید هستند که شرکیات و دروغ‌های رافضه را پیگیری کرده‌اند و اگر کسی غیر از این دو عالم را انتخاب می‌نمودند، شاید ممکن بود که دروغش برای مردم آشکار نشود.

من نوشته‌ی او را بررسی کردم. او یا چند قسمت را با هم تلفیق کرده و یا متنی از متون خود رافضه را نقل کرده است که شیخ الاسلام یا شاگردش، برای رد دادن بر آن متن، آن را ذکر کرده‌اند. بنابراین این نویسنده‌ی رافضی متن [خود روافض] را ذکر کرده است، اما رد بر آن متون را نیاورده است. و این از اخلاق روافض است.

٤- از مهمترین کتاب‌های جدید آنان «المراجعات» اثر عبدالحسین شرف‌الدین موسوی است که نویسنده‌ی آن می‌گوید این کتاب شامل گفتگویی است که بین او و یکی از شیوخ الأزهر (سلیم البشری) روی داده است. در این کتاب هم تلفیق [و مخلوط کردن مباحث] به وضوح دیده می‌شود. مؤلف در این کتاب، شیخ الأزهر را همچون دانش‌آموزی مؤدب تصور کرده که روبروی یک شیخ علامه، که با علمش بر همگان تسلط یافته، نشسته است. بشری سؤال می‌کند و موسوی جواب می‌دهد و تا آخر کتاب که بشری تسلیم موسوی می‌شود!!.

سؤالی که در اینجا مطرح می‌شود این است که: این شیخ الأزهر، پس از قانع شدن به اصول و فروع تشیع، چرا شیعه نشد؟!.

در مقدمه‌ی کتابش مشاهده می‌کنیم که الله تعالی، رسوایش می‌نماید. او اعتراف می‌کند که امور دیگری را، به گفتگویی که بین آنان صورت گرفته است، اضافه نموده است. وی می‌گوید: «من ادعا نمی‌کنم که این صفحات تنها محدود به همان گفتگویی است که در آن هنگام بین ما روی داد. جدال‌ها و مسائلی که بین ما اتفاق افتاد، در گوشه وکنار کتاب، موجود است و هرجا شرایط اقتضا می‌کرده، مطالبی به آن افزده شده است. پیشنهادات و راهنمایی نسبت به آن را تقاضا می‌کنم و چه بسا سیاق مطالب آنگونه نباشد که بین ما اتفاق افتاد»[٩٥].

بنابراین به مقتضای حال، مطالبی اضافه شده است. نویسنده از میزان این مطالب اضافه شده چیزی نمی‌گوید. اگر موسوی راست می‌گفت باید در ابتدای کتابش تصاویری از نوشته شیخ الأزهر که متضمن اعترافات او به صحت اصول شیعه بود، می‌آورد. مخصوصاً اینکه مذهب موسوی بیشترین حرص و تلاش را در جنبه‌های اعلامی و رسانه‌ای و دعوت دارند. به گونه‌ای که آنها به نشر شهادت‌ها و گواهی‌های علمای اهل سنت نسبت به مذهبشان در صورتی‌که موافق با نظر آنها باشد، اهتمام می‌ورزند. اما موسوی بر روش گذشتگان خود گام نهاد، روشی که می‌گوید: «حدثني جدي عن ربي...». «جدم از پروردگارم روایت می‌کند که...».

کتاب مراجعات پس از وفات شیخ الأزهر - سلیم البشری - چاپ شد و در واقع پس از گذشت ٣٥ سال از مناقشات روی داده بین آنها. مؤلف در مقدمه‌ی خود[٩٦] به این مسئله اعتراف می‌کند. پس بنابراین به چه علت مؤلف کتابش را در زمان حیات بشری منتشر ننمود؟!.

شایان ذکر است که یکی از برادرانمان که مسائل رافضه را پیگیری و بررسی می‌کند، از سلیم البشری درباره‌ی حقیقت آنچه که در مراجعات آمده سؤال پرسید، که وی جواب داد اصلاً موسوی را نمی‌شناسد. و ذکر نکرد که با اوتماس گرفته و یا گفتگویی بین آنان روی داده است.

این کتاب مملو از دسیسه و فریب و افترا بر اهل سنت وجماعت است. موسوی سخنان زیادی را به آنان نسبت داده که آنها از آن مبری و بیزار هستند. آیا عالمی بزرگوار همچون سلیم البشری قبول می‌کند که یک رافضی ویرانگر، این سخنان را به بزرگان اسلام نسبت دهد؟! دعوتگراسلامی، دکترمصطفی سباغی داستان‌ها و سخن‌هایی با مؤلف کتاب مراجعات داشته که بر تناقضات وعدم استقامت و پایداری وی دلالت دارد. که این مباحث را در صفحات آتی خواهیم آورد.

در ادامه‌ی بحث درباره‌ی اکاذیب ودروغ‌های رافضه مناسب است به کتابی اشاره کنیم که نـام آن «الـمتعه من متطلباب العصر» (صیغه از نیـازهای معـاصر) می‌باشد. مؤلف کتـاب حسن محمد است کـه این کتاب را درسال ١٣٩٢ هـ .ق در بیروت منتشر ساخت. نویسنده می‌گوید که عمر فاروق  س دلیل اهل سنت در حرام دانستن متعه را رد کرده است. او به این دروغ بسنده نکرده است، بلکه تیرهای مسموم دیگری را به‌سوی خلیفه‌ی دوم از خلفای راشدین، پرتاب کرده است.

در صفحات قبل اشاره کردیم که رسول الله  ج متعه را حرام اعلام نموده و احادیث صحیحی که یکی از آنها را امام مسلم و دیگری را هر دوی شیخین (بخاری ومسلم) از علی بن ابی طالب  س روایت می‌کنند، در این‌باره وارد شده است.

٥- آنان در کتب جدیدشان هم به تعظیم [و عبادت] قبور و سفرکردن برای زیارت آنها دعوت می‌کنند. از جمله‌ی مهمترین علل و دلایل تنفر و کینه‌ی آنان از مسؤلین امور حرمین این است که آنان مردم را از ساختن گنبد [و ضریح] بر روی قبور صحابه [و اهل بیت] منع می‌کنند. به کتاب «واقع ‌الشیعه» اثر محمد مهدی شیرازی، انتشار سال ١٣٨٧ و صفحه‌ی ١٢ آن رجوع کنید. و همچنین کتاب «عقائد الإمامة» صفحه‌ی ٢٠ که مؤلف این کتاب علاوه بر تعظیم قبور درباره‌ی ایمانشان به تقیه، رجعت (بازگشت) مهدی وسایر ائمه‌ی معصومین بحث می‌کند. سپس نویسنده تشبیه و اثبات آنچه را که الله   برای خود ثابت نموده قاطی می‌کند [و فرقی بین آنان قائل نمی‌شود] صفاتی همچون دست، پا، صورت و ... و می‌گوید هرکس بگوید که الله تعالی دستی دارد که شایسته‌ی جلال و عظمتش است وعقل‌های ما از درک آن عاجز است و شبیه به دست انسان هم نیست، یا اینکه کسی بگوید الله   به آسمان دنیا نزول می‌کند، محققاً کافرگشته است!!.

٦- گریه و زاری و شیون و فریاد آنان به خاطر تفرقه‌ی بین مسلمین و برپایی جمعیت‌ها و سازمان‌هایی به منظور مقابله با آن [و بر قراری وحدت] چیزی نیست جز پاشیدن ذرات خاکستر به چشمان و در واقع تقیه‌ای‌ است برای [سرپوش گذاشتن بر] اجرای نقشه‌های شوم و هولناکشان درجهان اسلام.

نقشه‌ای که کمترین نتیجه‌ی آن انتشار مذهبشان درمیان اهل سنت و تحت پوشش وحدت کلمه و محبت اهل بیت رسول الله  ج است. اخیراً آنها به نویسندگان ضعیف‌النفس که به اهل سنت منسوب هستند، تکیه کرده و آنهـا را برای نوشتن مقـالات و نشر کتبی که مذهب تشیع را مدح می‌کند، اجیـر کرده‌اند. خوانندگـان عزیز می‌توانند اسم نمونه‌هایی از این نویسندگان را در مقدمه‌ی کتب شیعه، از جمله کتاب «عقائد الإمامیة» ببینند.

٧- انتشارات دارالتبلیغ در ایران مجله‌ای تحت عنوان الهادی منتشر می‌کند که به تبلیغ موضوع تقریب بین مذاهب اسلامی می‌پردازد. مشخص شد که برخی از اهل سنت گرفتار این دام و تله‌ی آنان شده‌اند. در جمادی الاولی سال ١٣٩٤ مفتی لبنان شیخ حسن خالد به همراه هیئتی از علما و در پایان یکی از کنگره‌های وحدت اسلامی از آنجا دیدار کرد و در همان ماه استاد صالح ابو رقیق با این مجله دیدار نمود و مقالاتی تحت عنوان «تحطيم الإيمـان في قلوب الـمسلمين» (از بین بردن ایمان در قلوب مسلمانان) در آن مجله نوشت. مفتی لبنان در مراسمی که بخاطر وی برپا شد، در سخنانی گفت: «زمان تفرقه و شکاف سپری شده و دیگر باز نمی‌گردد». مجله‌ی الهادی ص ١٠٧

اما آشکار شد که زمان شکاف تنها نزد او و هیئت همراهش پایان پذیرفته، نه نزد شیعیان. و دلیل ما بر این موضوع، همان شماره از مجله‌ی الهادی است که درباره‌ی این دیدار در جمادی الأولی ١٣٩٤ بحث کرده بود. که در آن هجوم شدیدی علیه عثمان  س و عبدالله بن ابی سرح صورت گرفته و مجله با دشنام‌گویی، معاوية بن ابی سفيان را سفیه خوانده بود. (ص٢١-٢٠ مجله‌ی ‌الهادی)

این مجله در پشت آنچه که حمله به وهابیت می‌نامید، علیه اهل سنت و جماعت هجوم برده و موضع‌گیری می‌نمود. (ص ٢٩) درحالیکه در هیئت دیدار کننده افرادی بودند که به محمد بن عبدالوهاب  / افتخار و احساس عزت می‌کردند.

در همان شماره، مطالب زشت و منکر دیگری آمده بود که در این مجال نمی‌گنجد. پس صدق در دعوت و تبلیغ تقارب بین مذاهب نزد مسئولین مجله‌ای که حیاء (و ادب) را به آخر رساندند و در حالی که می‌توانستند، تقیه هم بکنند، کجا رفته است؟

[٩٥]- مقدمه‌ی المراجعات صفحه‌ی ٣٥ چاپ دارالأندلس در بیروت.

[٩٦]- مقدمه‌ی مراجعات صفحه ٣٢ چاپ دارالأندلس، چاپ اول کتاب در سال ١٣٥٥ هـ.ق بود.