طباطبایی اعتراف میکند
در تاریخ ٧/١٠/١٩٧٩ طباطبایی نخستوزیر ایران به سوریه رفت و یک دیدار با رسانهها صورت داد - شایان ذکر است که دیدارهای او از سوریه بعد از حوادث دانشکدهی افسری در حلب، زیاد شده بود - که در آن گفت:
«[اصلاً] عجیب نیست که رئیسجمهور، حافظ اسد به این سطح از تلاشها [و گفتگوهای طرفین] پایبند باشد و صورت درست انقلاب ایران!!. را بیان کند. این اولین باری نیست که رئیسجمهور، حافظ اسد به خاطر دفاع از انقلاب ایران، این کار [میانجیگری بین ایران و دولتهای خلیج] را به طور داوطلبانه انجام میدهد».
و محبتهای خود را اینگونه پایان داد: «ایرانیها در طرف سوریه خواهند ایستاد و اگر شرایط بطلبد، به آنان خواهند پیوست»[٢٨٦].
منظور طباطبایی این بود که اسد نقش مهمی را در میانجیگری بین ایران و دولتهای خلیج ایفا کرده است. در حالیکه اگر تصریحات تجاوزکارانه و فعالیتهای مشکوک اتباع آنها نبود، احتیاجی به میانجیگری وجود نداشت و مشکلی بین آنها و دولتهای خلیج باقی نمیماند و اگر این مسئله صرفاً یک اشتباه بود، میتوانستند به طور مستقیم، با دولتهای خلیج تماس برقرار کنند. اما آنها میخواستند که چهرهی اسد را درخشان و برجسته سازند و او را به عنوان یک قهرمان و مرد مصلح و اینکه دعوتگری بهسوی صلح، بین طرفهای درگیر است، معرفی کنند.
مشکل در اینجا نیست، بلکه مشکل در این سخن طباطبایی است: «ایرانیها در طرف سوریه خواهند ایستاد و اگر شرایط بطلبد، به آنان خواهند پیوست.»
این صحبت نخستوزیر ایران، مطلق و کلی است و متوجه میشویم که ایرانیها در کنار حکومت نصیری سوری خواهند ایستاد. میگوییم نصیری، چرا که او در آغاز سخنش اسد نصیری را به بزرگی ذکر کرد و سپس از او تشکر و قدردانی نمود.
بنابراین ما میگوییم که اگر آنها [سوریه] با اردن، عراق یا لبنان و یا اسرائیل -که این یکی وارد نیست - جنگ کنند، ایرانیها از آنها حمایت میکنند و در صورت جنگ داخل سوریه به آنها خواهند پیوست. ما از کلام او این را نتیجه میگیریم، چرا که او در کلامش هیچکسی را استثنا نکرد و به طور عام و کلی سخن گفت.
همچنین این تصریحات، تهدیدی است علیه هرکسی که بخواهد به حافظ اسد و حکومتش حمله کند. در حقیقت دیدار او از سوریه به خاطر همین هدف بود و میانجیگری سوریه، پوشش و یا سرپوشی بود بر این تهدیدات.
[٢٨٦]- خبرگزاریها در ٧/١٠/١٩٧٩.