طاعون

فهرست کتاب

آغاز روابط و تقارب‌ها

آغاز روابط و تقارب‌ها

در ابتدای دهه‌ی هفتاد حافظ اسد، به دنبال انقلابی نظامی که خود آن را رهبری می‌کرد و نام «جنبش اصلاحی» را بر آن نهاده بود، به شریکان و همفکرانش در حکومت و کسانی که او را در رهبری حزب بعث سوریه قرار داده بودند، نیرنگ زد و آنها را زندانی نمود.

حافظ اسد نصیری به تنهایی به حکومت سوریه دست یافت و سریعاً درجه‌ی نظامی خود را به مقام ریاست جمهوری تبدیل نمود و این منصب را یکی از افراد غیرمسلمان و غیراهل سنت به عهده گرفت. پس چگونه مسلمانان سرزمین شام یک رئیس نصیری را قبول می‌کنند که علمای اهل سنت به اجماع طائفه‌اش (طائفه‌ی نصیری) را طائفه‌ای کافر و خارج از دین می‌دانند؟! آیا نفاق عده‌ای عالِم‌نما که خود را جزء علمای مسلمین نامیده‌اند، به او سودی می‌رساند؟!.

در همین مدت فردی به نام علامه حسن مهدی شیرازی در رأس هیأتی به نمایندگی از علمای شیعه‌ی ایران از مناطق نصیری‌ها در جبالیا و ساحل منکوب که بر بعضی از قسمت‌های آن تسلط داشتند و نیز منطقه‌ی طرابلس شام که بعضی از آنها از جبالیا به آنجا هجرت نموده بودند، دیدن نمود. در خلال این دیدار، شیرازی با علمای نصیری و بزرگان و اهل رأی آنها ملاقات نمود و گفتگوها و تبادل آرایی صورت گرفت که نتایج زیر را در برداشت:

١- علویان[٢٩٤] همان شیعیان منسوب به ولایت علی ابن ابی طالب  س هستند. بعضی از آنها به صورت نَسَبی و ولایی به او منسوب هستند - مانند سایر شیعیان که نسبت عقیدتی آنها به امام علی می‌رسد - و بعضی دیگر نیز تنها از نظر نسبی به او منسوبند.

٢- «علوی» و «شیعه» دو کلمه‌ی مترادف مانند کلمه‌های «الامامیه» و «الجعفریه» هستند. لذا هر شیعه‌ای از نظر عقیده علوی و هر علوی، شیعه مذهب است.

این خلاصه‌ی بیانیه‌ای است که بیش از هفتاد نفر از افراد بزرگ و فُضلا و صاحب جایگاه آنان از قبائل مختلف، ابراز داشتند و این بیانه تحت عنوان «علویان، شیعیان اهل بیت» از «دارالصادق» در بیروت به چاپ رسید و حسن مهدی شیرازی بیان نمود که او بنابر اوامری که از قم از سوی امام مجدد، مرجع دینی، سید محمد شیرازی به او رسیده بود به این دیدار مکلف و مأمور شده بود.

حسن شیرازی کیست؟

او فردی با هویت ایرانی است که به لبنان رفت تا همان نقشی را که «موسی صدر » در رفتن به‌سوی لبنان داشت، به عهده بگیرد و او امروز رئیس جماعت علمای شیعه در لبنان است و گفته شده که او از ایران، از طریق ایالات متحده‌ی آمریکا به عنوان رقیبی برای موسی صدر به لبنان اعزام گشته است. (روزنامه‌ی الانبار کویت، صادره در تاریخ ٢٩/٩/٧٨).

دیدار شیرازی با علمای نصیری، یک دیدار زودگذر و سرسری نبود، بلکه دو طرف- جعفری و نصیری مذهب - قرار همکاری گذاشتند. بنابراین در سال ١٩٧٤میلادی موسی صدر قانونی را در لبنان صادر نمود که به موجب آن نصیری‌هایی که در شمال لبنان اقامت گزیده‌اند بودند، شیعه‌ی جعفری می‌شدند و برای آنها یک مفتی مخصوص برگزید. (اخبار ٢٩/٩/٧٨)

شایان ذکر است که حسن شیرازی که با موسی صدر خصومت نموده بود، مخالفتی با همکاری با نصیری‌ها و مخلوط شدن با آنها ننمود.

نصیری‌های امروز، از نظر عقیده، عبادت، منهج و سلوک، مانند نصیری‌های گذشته اند. از جمله‌ی عقاید آنها: تناسخ ارواح [روح یک فرد بعد از مرگ وی وارد فرد یا موجود دیگری می‌گردد] قدیم بودن عالَم، انکار زنده و برانگیخته شدن (قیامت) و انکار بهشت و جهنم است.

نماز آنان عبارت است از پنج نام «علی، حسن، حسین، محسن و فاطمه» ذکر این اسم‌ها نزد آنها، از غسل جنابت، وضو و نماز بی‌نیازشان می‌کند و ایمان دارند که علی، همان اله و معبود است.

علمای مسلمانان از جمله: ابوحامد غزالی، ابن جوزی، ابن‌تیمیه و ابن‌عابدین، فتوای کفر آنها را صادر نموده‌اند و اینکه برای مسلمان جایز نیست که با آنان به هر شکل وصلت نماید، خوردن ذبائح آنان حلال نیست، بر مردگانشان نماز خوانده نمی‌شود و در قبور مسلمین دفن نمی‌گردند و استخدام آنها در ارتش و وظایف عمومی [در حکومت اسلامی] جایز نمی‌باشد و هیچ عالِم مسلمان عادل و مورد اعتمادی را نمی‌شناسیم که با این فتوی مخالف نموده باشد، پس چگونه اینان در یک چشم به هم زدن مورد توجه شیعیان امامی قرار گرفتند؟!.

به برخی از مطلعین شیعه درباره‌ی این معما، تکیه می‌کنیم که می‌گویند: «موسي صدر و محمد و حسن شيرازي در مذهب ما عددي نيستند و ما مراجعي داريم که جز بر آنها اعتماد نمي‌کنيم، از جمله‌ي اين مراجع خميني است که نصيري‌ها را تکفير نموده است. سپس اينان مي‌گويند: کساني که با نصيري‌ها تعامل مي‌کنند، افراد سياسي و مشبوهي هستند. همچنين مسئول جمعيت فرهنگي - اجتماعي کويت اضافه مي‌کند که محمد و برادرش حسن شيرازي افرادي منافق و مزدور مي‌باشند».

این سخن، هنگامی که برای ما روشن می‌گردد که دشمنی شدیدی بین جمعیت مذکور و محمد شیرازی وجود دارد، ارزشی ندارد. از سوی دیگر تصریحات روافض و سخنانشان، قابل اعتماد نیست، چرا که دینشان، دین تقیه بوده و نفاق و دوروئی رکنی اصیل در عقایدشان می‌باشد.

شیرازی در درجه‌ی اول و بعد از آن موسی صدر، نمایندگانی از سوی رهبر سیاسی روافض هستند و اتصال آن دو با نصیری‌ها جزئی از یک نقشه‌ی طولانی و بلند مدت است که إن شاء الله در صفحات آینده‌ی این کتاب به تفصیل درباره‌ی آن بحث می‌کنیم.

در اواخر ماه رجب سال ١٣٩٩ هـ.ق، محمد شیرازی از کویت به منزلش در قم آمد که خمینی رهبر انقلاب، جزء اولین کسانی بود که به ملاقات او رفت و به خاطر به سلامت بازگشتنش به او تهنیت گفت و از تلاشی که به خاطر انقلاب ایران مبذول داشته بود تشکر و قدردانی نمود.

دو سؤال در اینجا مطرح می‌گردد:

١- چگونه است که مردم عقیده‌ی نصیری‌ها را طی قرون متمادی نمی‌دانند و یک شیخ ایرانی می‌آید تا کاری را محقق سازد که گذشتگان از جمله علمای سنی و شیعه در حالی که با نصیری‌ها زیسته‌اند از انجام آن ناتوان بوده‌اند [و می‌خواهند مذهب آنان را بپذیرند]؟!.

٢- چرا این کشف [یافتن نصیری‌ها] در شرایطی پیچیده و مرموز و همزمان با به حکومت رسیدن حافظ اسد [نصیری] برای اولین بار در تاریخ در سرزمین شام صورت می‌پذیرد؟ و نیز همزمان با اقدام وی در اعلام بیانه‌ی مشهور سقوط قنیطره‌ی صورت می‌گیرد؟

شایسته است که گفته شود، گودال شکاف بین شیعیان امامی و نصیری خیلی وسیع نیست و دومی (نصیری) در امتداد اولی است. در تاریخ نیز دلایل فراوانی مبنی بر پیمان‌های سیاسی بین شیعیان در مسائل عقیده‌ای وجود دارد. پس مهم برای آنها پیروزی بر دشمنانشان است. [و در این هنگام پشت یک صف متحد می‌شوند] مثلاً نصیرالدین طوسی یک [شیعه‌ی] اسماعیلی ملحد بود و هنگامی که با شیعیان همکاری نمود و خود را سربازِ تحت امر تاتار نمود، شیعیان او را از بزرگان خود دانستند و نام او را در کنار نام حسین ذکر می‌کردند.

خلاصه‌ی سخن اینکه ارتباط اولیه‌ی بین شیعیان و نصیری‌ها از طریق رهبری دینی در قم و نجف صورت گرفت و این ارتباط با بیانه‌ای که از سوی آنان صادر شد - و به آن اشاره کردیم- قوی و مستحکم شد و ارتباطات سری و پنهانی دیگری نیز بعید نیست که صورت گرفته باشد، اگر چه می‌دانیم که قبل از دیدار شیرازی ارتباطات دیگری نیز بین آنها بوده است.

[٢٩٤]- اولین کسانی که نام علویان را بر نصیری ها نهاد، فرانسویان در هنگام اشغال شام در بیش از نیم قرن پیش بودند و امروز نیز بر عدم ذکر نام صحیح آنها (نصیری) تأکید می‌ورزند.