٧- لیبی
بیشتر کسانی که حوادث سیاسی منطقه را دنبال میکنند، معتقدند که روابط ایران و لیبی، بعد از به حکومت رسیدن خمینی دچار دگرگونی شده است. چرا که ایران، لبنان و سایر کشورها قذافی را متهم میکنند که صدر را در نقطهای از صحرای لیبی زندانی و یا او و همراهانش را کشته است.
قذافی عملاً تلاش نمود که برای تبریک [به خاطر انقلاب] به تهران بیاید، اما نه تنها به او اجازه داده نشد، بلکه بعضی از ایرانیها نیز میخواستند به صورت داوطلبانه برای برپایی تظاهرات و جستجوی صدر به طرابلس بروند، اما حکومت ایران، آنها را از این کار بازداشت. حوادث مشابهی نیز در لبنان روی داد و سپس اوضاع آرام شد.
مشخص شد که تلاشهایی در پشتپرده وجود داشت که صادق مهدی بعضی از آنها را در گفتگوهایش با روزنامهها (نگاه کنید به المستقبل شمارهی ١٥١ تاریخ ١٢/١٢/١٩٨٠) آشکار نمود. همچنین بعضی رازها نیز آشکار نشد، مانند رابطهی قذافی با بعضی از رهبران انقلاب ایران، اما علائمی دال بر این روابط وجود داشت. انقلابیون خمینی همگی در مورد قضیهی صدر یک دیدگاه مشترک نداشتند.
در نتیجهی تمامی این علل و اسباب، عبدالسلام جلود (نخستوزیر لیبی) برای دیداری به ایران آمد، که دوازده روز به طول انجامید. به همراه نخستوزیر لیبی ٥٥ مسئول لیبیایی هم آمدند. در جلسهای پشت درهای بسته بین هیئت لیبیایی و اعضای اصلی حزب جمهوری اسلامی- حزب خمینی- جلود سخنانی بیان داشت که بیش از یک ساعت طول کشید. از جملهی سخنان او این بود: «... ما برای این اینجا آمدهایم تا دو انقلاب را در پیمان و قراردادی استراژیک و حقیقی قرار دهیم تا اسلام نقش تمدنساز خود را شروع کند».
او همچنین بحث قومیت عربی را رد کرد و گفت: «هنگامیکه انقلاب ما برپا شد، گفتیم که، آن انقلابی اسلامی است. بعضی از اعراب ما را مورد سرزنش قرار داده و گفتند باید بگویید انقلاب قومی!! اما ما آن را نپذیرفتیم، چرا که انقلاب ما اسلامی بود».
سپس به روابط خوبشان با تشیع در لبنان اشاره کرد و گفت کشورش به خاطر کمک کردن آنها، توتون و تنباکو و زیتون در جنوب لبنان را از آنها خریداری میکند.. سپس گفت:
«ما گفتهایم که مسلمانان شیعه و سنی قدرت واحدی شوند برضد بعضی از مسیحیها در لبنان، چرا که صهیونیستها و دولتمردان دنیا و آمریکا و مسیحیها میخواهند ضمن محو کردن انقلاب فلسطینیها آنها را از سلاح دور سازند.»
او همچنین گفت: «ما توتون و زیتون را در جنوب لبنان خریداری میکردیم تا ساکنان آنجا را بر پایداری کمک کنیم».
سپس جلود، پرده از راز مهمی برداشت و گفت:
«شما [ای انقلابیون ایران] پیروز شدید، چون شهادت را از علی و حسین به ارث بردهاید و این راز قوت شماست. ما در جاهیریه تحت تأثیر دولت فاطمیه میباشیم. اگرچه شیعه نیستیم، اما نزدیکترین مردمان به آنهاییم و مذهب تشیع نسبت به سایر مذاهب مترقیتر و پیشرفتهتر است».
روزنامهی الوطن بعضی از اسرار این جلسهی خصوصی را گزارش نمود و شاید این روزنامه، تنها روزنامهی عربی بود که در این جلسه حضور داشت. برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به شمارهی صادر شدهی این روزنامه در تاریخ اول ماه ژولای سال ١٩٧٩.
نکتهی مهم در سخن جلود این بود که او کلامی را گفت که انقلابیون طرابلس در دستگاههای اطلاعرسانی و صحبتهای خود در جلسات علنی و عمومی به آن اعتراف و اذعان نکرده بودند. مثل این قسمت از سخن او که گفت: «صهیونیستها، دولتمردان دنیا، آمریکا و مسیحیها میخواهند ضمن از بین بردن انقلاب فلسطین، آنها را از سلاح به دور سازند.» در عین حال قذافی با پاپ و نصاری دیدارها و همکاریها و دعوتهایی بهسوی تقارب با یکدیگر داشتهاند.
نکتهی مورد نظر بعدی و در واقع مهمتر، اعتراف جلود به این نکته است که حکومتش تحت تأثیر دولت فاطمیه است و او ایمان دارد که مذهب تشیع مترقیتر از سایر مذاهب بوده و سبب پیروزی انقلابیون خمینی این است که آنها شهادت را از علی و حسین به ارث بردهاند!!.
اما امام سیوطی در مورد دولت عبیدیه که جلود از آن به عنوان دولت فاطمی یاد میکند، اینگونه میگوید: «دولت خبیث [و پلید] عبیدی».
امام ذهبی / درمورد حکام این دولت اینگونه میگوید: «آنها چهارده نفر متخلف بودند نه خلیفه».
نگاه کنید به تاریخ خلفای امام سیوطی ص ٥٢٤، همچنین مسلمانان از جمله سلف صالح امت بر اینکه دولت باطنی عبیدی کافر بوده است، اجماع کردهاند.
- [به راستی] چرا معمر قذافی سنت رسول الله ج را انکار میکند و میگوید که جایز نیست، مسلمانان از رسول الله ج حدیثی بگویند، چرا که صلوات بر ایشان، به معنای عبادت و تعظیم ایشان است، در حالیکه ایشان بشر و انسان بودهاند؟!!.
- سؤال دیگر ما از او این است که چرا قذافی هنگامیکه روزنامهای ایتالیایی او را به نام نبی صحرا توصیف کرد، این وصف را قبول کرد؟ و هنگامیکه از او سؤال کرد که آیا او چوپان گوسفند بوده است، در جواب گفت: بله، چرا که هیچ پیامبری نبوده، مگر اینکه چوپان گوسفند بوده است!!.
[به عینه] دانستیم که قذافی در مسیر حکومت عبیدی حرکت میکند. حاکم عبیدی [حکم به] قرآن را ملغی نمود و برای مردم مصحفی به نام «مصحف منفرد» وضع نمود. قذافی نیز سنت را ملغی ساخت و برای کتابش با عنوان «کتاب سبز» مکانت و جایگاهی قرار داد که نزد پیروانش از قرآن کریم با اهمیتتر است.
از کسی که سنت رسول الله ج را انکار میکند و بر خطبای مساجد و دستگاههای اطلاعرسانی خود، فرض میکند که به آن استدلال نکنند، بعید نیست که قرآن کریم را نیز انکار نماید.
بعد از ثابت شدن کفر قذافی و حکومتش، از او بعید نبوده است که داعیان اسلام را بازداشت و واعظان و خطیبها را تحت فشار قرار دهد. بلکه از او بعید نیست که بیمهابا سخن از وطنپرستی سردهد.
هنگامیکه دولتهای عربی، قول دادند که درنتیجهی جنگ ١٩٧٣، نفت خود را به غرب صادر نکنند، قذافی به این قول عمل نکرد.
همچنین از او بعید نیست که ایالات متحدهی آمریکا و مصالح آن کشور در کشورهای عربی را مورد حمله [ی سناریویی] قرار داده و در دستگاه اطلاعرسانیاش آن را اعلام نماید، اما درپشت پرده، محکمترین روابط را با آنها برقرار نماید.
نکتهی جدید در تصریحات جلود این است که او ابعاد دینی و اعتقادی حکومتش را برای ما بیان و روشن نمود. اینکه آنها متأثر از عبیدیها هستند و تشیع را به خاطر مترقی بودن، برتر از سایر مذاهب میدانند.
کسی نمیتواند از جلود و حکومتش دفاع نموده و بگوید که او میخواسته با انقلابیون خمینی مداهنه و سازش نماید، یا اینکه تصریحات او، فقط خطا و اشتباهی بوده که از او سر زده است ... اینگونه دفاعها، بعد از اینکه او هویت حکومتش را کشف نمود، تأویلی غیر قابل قبول است.
قطعاً، این موضوع سبب شد که حکومت تهران خواستار برقراری روابط بین دو کشور ایران و لیبی، در سطح سفیر شود. این تصمیم بعد از دیدار جلود و بعد از اینکه چند دیدار خصوصی با خمینی و ارکان حکومتش داشت، گرفته شد.
بار دیگر میگوییم کـه نمیدانیم، بعد از این قذافی مسلمانان لیبی را، چگونه غـافـلگیر خواهد کرد زیرا وقتی او سنت رسول الله ج را انکار مینماید، درنظر پیروان خمینی، وجههای نزدیکتر به آنان پیدا میکند.
همچنین وقتیکه از زبان رئیس حکومتش میگوید که متأثر از فاطمیها هستیم و شیعه به ما از اهل سنت نزدیکتر است و داعیان و سخنرانان مسلمان را تحت فشار قرار میدهد، در برابر هردسته و مذهبی دری از ترس و وحشت میگشاید [باعث میشود که آیندهی مسلمانان در لیبی برای ما بیشتر نامعلوم باشد].
آیا قذافی فردا، قرآن را انکار میکند؟ یا اعلام میکند که به [مذهب] عبیدی شیعی دعوت میکند و از آیات و مراجع ایران استقبال میکند تا صحرای لیبی را آلوده کنند. صحرای لیبی که خاستگاه دعوت سنوسی بوده است[٣١٣].
آیا ممکن است قذافی راهی را برای حل مشکل صدر، ارائه دهد؟ آیا به تمام یارانش دیه میدهد؟ یا اینکه صدر را به روشی که طاغوتها آن را اجرا میکنند، ظاهر و آشکار میسازد؟ کسی نمیتواند پیشبینی کند که چه اتفاقی از داخل این همکاری بین دولتها و این پیمانها و قراردادهای جدید، رخ خواهد داد.
[٣١٣]- هم اکنون جرم و جنایت قذافی به قرآن کریم نیز رسیده است و پیشنهاد تعدیل آیات قرآن را داده است.