انقلاب و اوضاع داخلی
روزنامهی دیراشپیگل آلمان غربی یک بررسی از اوضاع داخلی ایران صورت داد که از اهمیت خاصی برخوردار است. چون بیشتر روزنامهها که از ایران سخن میگویند، معلومات خود را از این بررسی، میگیرند. بنابراین خلاصهای از این بررسی را در اینجا میآوریم:
«سر و صدای موسیقی (آمریکایی) راک، بار دیگر شنیده میشود. بانکها در تنفیذ دستور خمینی، مبنی بر پرهیز از استفاده از دلار سرباز میزنند. در هتلهای بزرگ معامله با دلار آمریکا صورت میپذیرد.
یکی از افراد هلندی، فرانک سوئیس و فولدن هلند به همراه داشت، به دنبال این بود که آنها را به تومان بدون پشتوانه تبدیل کند، اما فقط دلار مورد درخواست همه است، حتی در شعبهی بانک فرودگاه تهران.
هنگامیکه به ایران، بعد از گذشت یک سال از انقلاب، نظری میافکنیم، متوجه میشویم که با وضع بد اقتصادی روبرو است و سطح معیشت به شدت پایین آمده است. مواد غذایی نایاب شده و بر تعداد بیکاران افزوده شده است. همچنین از همگسیختگی اوضاع سیاسی و پیچ و تابهای شدید آن، خطر بزرگی برای دولت به شمار میرود.
مهدی بازرگان در زمان نخستوزیریاش، دستور ساخت پنج میلیون خانه را در تمام شهرهای ایران برای حل مشکل مسکن، که طبقات فقیر مردم با آن روبرو هستند، داد. اما با کمال تأسف، اعتبارات دولت کافی نبود و دستیابی به مصالح ساختمانی از جمله سیمان، آهن و آجر بسیار دشوار بود.
تعداد کمی در ایران خبر دارند که خمینی یک شبکهی انقلابی متشکل از طرفدارانش در عراق تشکیل داده است و این شبکه به تأیید حکومت حزب بعث عراق در بغداد رسیده است و به بیشتر نقاط ایران دستیابی دارند. یاران خمینی [قبل از این] در تمام نقاط ایران میگشتند و همچنان اموال و وسایل لازم برای انقلاب را توزیع میکردند و مردم را برای آن آماده میساختند. آنها همچنین به فقرا در ساختن خانه و خرید وسایل برای زوجهای جوان کمک میکردند. امـا امروز یاران خمینی [حتی] نمیتوانند به دانشجویان و خانوادههای محتاج کمک کنند.
تولید کارخانجات به نصف رسیده و همچنان این سیر نزولی ادامه دارد. کارخانجات تولید کفش، چرم برای تولید ندارند و تولید کارخانههای خودرو نیز به دلیل نداشتن قطعه از ١٠٠ هزار خودرو به ٥٠ هزار کاهش یافته است.
تاجران از نبود خرید و فروش و کمی سود گلهمند هستند. خیابانها نیز پر شده است از جوانان بیکاری که رغبتی به رویارویی با خانوادههایشان در خانه ندارند. در کل اوضاع مانند وضع برلین در سال ١٩٢٩ و بیروت در سال ١٩٧٦ شده است.
ایستگاههای قطار در اثر رکودی که در تهران وجود دارد مأوی و پناهگاه آوارگان شده است. امروز در ایران ٨/٣ میلیون نفر بیکار داریم، در حالیکه در زمان پهلوی بچههای کوچک نیز که لباسهای کهنه بر تن داشتند وسایل آمریکایی میفروختند.
همواره نیمی از بازارهای تجاری از ترس سرقت و حملهی جوانان بیکار و یا به علت اینکه صاحبان آن موقتاً از ایران خارج شدهاند بسته است و کسانی نیز که در بازارها باقی ماندهاند، با سیل عظیمی از کارجویانی روبرو هستند که حقوق و دستمزد خیلی کمی میخواهند.
در چنین فضایی، رشد سریع نسبت جرم و جنایت بعید نیست. در روز روشن منازل و مغازهها غارت میشود. به عنوان مثال یکی از جایگاههای بنزین در یک روز، دو بار مورد سرقت قرار گرفت.
کسانیکه مورد سرقت قرار گرفتهاند، میگویند که همگی دزدان مسلح به انواع گوناگون سلاح بودند و آنقدر که به دزدیدن مواد غذایی که قیمت آنها ٣٠% افزایش داشت، حریص بودند، تلاشی برای سرقت اموال دیگر نداشتند.
کالاهای اساسی مانند برنج و شکر نایاب شده و هر اتفاقی [که مؤثر بر بازار آنها باشد]، تأثیر وحشتناکی در پیخواهد داشت. حتی اگر آمریکا در اثر توافق بـا ایران محاصره بر ایـران را لغو کند، تأمین مواد غذایی بـا مشکـلات زیادی روبروست. چرا کـه دولت احتیاجـات لازم را وارد نکرده و انبارهای موجود نیز کفـایت نمیکند. علاوه بر این یک چهارم زمینهای کشاورزی، به دنبال اتفاقات سیاسی کشت نشده است. بنابراین، ایران با مشکلی بزرگ در محصولات کشارزی سال آینده روبرو خواهد شد که عواقب وخیمی در پیخواهد داشت.
امروز در ایران گروه و صنف جدیدی دیده میشود و آنها جوانانی هستند که مسلح به رگبارهای آمریکایی و آلمـانی میباشند و از نظر تعداد بـا نیروهای پلیس برابری میکنند. آنها عزم خود را جمع کرده و بر خیابانها مسلط گشتهاند. همچنین در کارهای دیگر نیز دخالت میکنند. هریک از آنها درخواست حقوق ماهیانهای معادل دو هزار مارک را دارد. در حالیکه این حقوق در حال حاضر به بالاترین درجات پرداخت میشود. در پایان سال گذشته، تعداد آنها، تنها در تهران به ده هزار فرد مسلح رسید. در خیابانهای پایتخت نمودهای منفی زیادی دیده میشود.
بنابراین، از همپاشیدگی اداری، بیکاری و تورم مالی روز افزون و کمبود مواد غذایی، مشکلاتی است که در برابر حکومت جدید وجود دارد. حکومتی که تاکنون نتوانسته است بر رویکرد نسل نویی که با موسیقی غربی و سینما و رقاصی و ترانهخوانی خو گرفته است، تأثیر بگذارد. بنابراین فیلم فرانسوی «حالت حصار» بیشترین اکران را در سینمای تهران داشت. چرا که از دانش آموزان و دانشجویان دختر مدارس و دانشگاهها میخواست که چادر سیاه خود را که به منظور ابراز احساس نسبت به انقلاب به سر کردهاند، درآورند و به همان لباسهای اروپایی و جولان دادن در بازارها باز گردند».
این روزنامه اضافه میکند: تاجران و بازاریانی که سنگینی بار مصارف حرکت خمینی را به دوش میکشند و تعدادشان در تهران به ٩ هزار نفر میرسد، کمکها و مساعدتهای خود را متوقف کردهاند. چون حکومت جدید، آنچه را که آنها میخواستند، محقق نساخته است[٣١٨].
روزنامههای ایرانی در مورد فرار مغزها و تواناییها و پتانسیلهای علمی از کشور خبر دادند و سبب این رفتن را افزایش عملیات بازجویی و تفتیش عنوان کردند. اگر دانشمندان میتوانستند آزادیهای خود را داشته باشند، سرزمینشان را ترک نمیکردند.
روزنامهها همچنین اوضاع نابسامان و ورشکستگی اقتصادی را بیان کردند و اینکه تعداد بیکاران رو به افزایش است و نسبت جرم و جنایت و راهزنی سیر صعودی داشته است. دستگاههای حکومتی و پادگانهای پاسداران انقلاب، مملؤ شده است از دزدان و تبهکاران... به همین علت تعداد زیادی از مغازهداران مجبور به تعطیلی مغازهی خود از ترس سرقت شدهاند.
چگونه میشود در کشوری زندگی کرد که یک سوم پزشکان آن به خاطر صدمات ناشی از انقلاب از کشور خارج شدهاند؟
آیا بهتر نیست که خمینی و انقلابیونش به جای تآمر و دستور دادن به کشورهای خلیج و عراق و سوریه و تعداد زیادی از کشورهای جهان اسلام به بررسی این فضای بدِ موجود در کشور خود بپردازند؟
آیا این است انقلاب اسلامیای که میخواهیم به مردم، به عنوان جانشین اوضاع فاسد کنونی در جهان اسلام، ارائه دهیم؟ با وجود اینکه انقلابیون خمینی، در حالی تظاهر به دعوت به اسلام میکنند، که قصد دارند، چهرهی بد و زشتی از اسلام ارائه داده و نسبت به آن اسائهی ادب کنند؟!.
[٣١٨]- ترجمهی بررسی در روزنامههای عربی ١٦/١/١٩٨٠.