طاعون

فهرست کتاب

دستور خمینی

دستور خمینی

روابط ایران با سوریه به شکلی سِرّی صورت می‌گرفت. بعد از نابسامانی بحران داخلی، دمشق در فاصله‌های زمانی کوتاه از مسئولان ایرانی استقبال می‌کرد: طباطبایی، حسین خمینی، خلخالی، منتظری و یزدی. برخی روزنامه‌ها که روابط [و منابع] خاصی داشتند، راز این دیدارها را کشف کردند.

روزنامه‌ی الحوادث صادره از لندن، خبر زیر را چاپ نمود:

«حکومت ایران امکان ارسال ده‌ها هزار داوطلب ایرانی به جنوب لبنان را بررسی می‌کند، تا آنچه را که حکومت می‌تواند برای جنوب انجام دهد، در نظر بگیرد. هیئت و گروه مذکور تحت ریاست اصفهانی و تعدادی از نظامی‌ها می‌باشد. و این به خاطر رغبت برخی رهبران شیعه در جنوب است. برخلاف برخی رهبران فلسطینی که علاقه‌ای به این کار ندارند»[٢٨٧].

روزنامه‌ی «السیاسیه» کویت نیز خبر زیر را گزارش داد:

«روزنامه‌ی السیاسیه متوجه شده است که حکومت ایران، آمادگی خود را به حکومت سوریه برای تقدیم تمام انواع امکانات و کمک‌های اقتصادی و نظامی برای مقابله بـا بحران‌هـا و درگیری‌هـای داخلی و هر تهدید نامطلوب خارجی، اعلام نموده است».

و این مسئله از طریق نامه‌ی نخست‌وزیر و سخنگوی حکومت ایران، سید صادق طباطبایی به رئیس جمهور سوریه، حافظ اسد، در خلال جلسه‌ی اخیرش با او، اعلام شده است.

همچنین روزنامه‌ی السیاسیه می‌داند که دیدار مسئول ایرانی از دمشق در این شرایط، باعث تلاش‌ها و تفسیرهایی از سوی عده‌ی زیادی از کارکنان دستگاه دیپلماسی عربی و خارجی، نسبت به این قضیه می‌شود، چرا که این افراد [قبلاً هم] انتظار داشتند که روابط ویژه‌ای به طور طبیعی، در آینده برپا شود. منابع آگاه اعلام کردند که انقلاب ایران به سرعت آمادگی کمک و حمایت از حکومت سوریه و سپس برقراری ارتباط با برخی افراد دینی در لبنان را دارد. که این مسئله نزد حکومت‌های منطقه به دقت مورد بررسی قرار می‌گیرد»[٢٨٨].

در تاریخ ١٦/٨/١٩٧٩ روزنامه‌ی السیاسیه‌ی کویت، طبق نامه‌ا‌ی خبری که از تهران فرستاده شده بود، اعلام کرد که خمینی، دستور ارسال نیروهای ایرانی برای مرزبانی در سوریه را داده است و خواستار حضور نظامی مستقیم، در مرز با اسرائیل است.

قبل از توضیح این اخبار، باید اهمیت روزنامه‌هایی که آن را منتشر ساختند بررسی کنیم:

صاحب مجله‌ی حوادث روابط پایدار و مستحکمی با تمامی دولت‌های خلیج دارد و اخبار این روزنامه از افراد کوچک و بزرگ در وزارتخانه‌ها گرفته نمی‌شود، بلکه این اخبار از امیران و پادشاهان این حکومت‌ها، دریافت می‌گردد. همچنین وی روابط محکمی با دستگاه‌های اطلاع‌رسانی و خبردهی دنیا دارد.

وقتی که لوزی می‌گوید که حکومت ایران، امکان ارسال ده‌هزار نفر داوطلب ایرانی به جنوب لبنان را بررسی می‌کند و بعد از مدتی منتظری می‌گوید که قرار است ده‌هزار نفر داوطلب ایرانی به جنوب لبنان فرستاده شوند، این یعنی اینکه خبرهای مجله‌ی حوادث دقیق است و در اثر پیشگویی و بطور اتفاقی نبوده است. مخصوصاً اینکه مجله‌ی حوادث اشـاره می‌کند که هیئتی نظامی به ریـاست اصفهانی، به همین منظور و به خاطـر تمایـل شیعیان در جنوب فرستاده شده‌اند.

اما دقت السیاسیه بیشتر از مجله‌ی حوادث است. پس بعید می‌داند که دیدارهای ایران و سوریه، به خاطر میانجی‌گری سوریه، بین ایران و دولت‌های خلیج باشد، بلکه با وضوح تمام مشخص می‌کند که این دیدارها به خاطر ارائه‌ی تمامی امکانات و کمک‌های اقتصادی و نظامی برای مقابله با بحران‌های داخلی و هرگونه تجاوز و تأثیر نامطلوب خارجی - عراق - است. و مشخص شد که السیاسیه بدنبال جلب توجه حکومت‌های کویت، عربستان سعودی و عراق است. مثلاً نگاه کنید که چگونه مسئله را طرح می‌کند.

روزنامه‌ی السیاسیه می‌داند که دیدار مسئول ایرانی از دمشق در این شرایط، باعث تلاش‌ها و تفسیرهایی از سوی عده‌ی زیادی از کارکنان دستگاه دیپلماسی عربی و خارجی نسبت به این قضیه می‌شود. چرا که این افراد [قبلاً هم] انتظار داشتند که روابط ویژه‌ای به طور طبیعی، در آینده بین ایران و سوریه، برپا شود. روابط ویژه و طبیعی، همان وحدت شیعیان ایران با نصیری‌ها در سوریه و شیعیان لبنان است و این همان چیزی است که السیاسیه در این قسمت از مطالبش، اینگونه بیان می‌کند:

«منابع آگاه اعلام کردند که انقلاب ایران به سرعت آماده‌ی کمک و حمایت از حکومت سوریه و سپس برقراری ارتباط با برخی افراد دینی در لبنان می‌شود. که این مسئله، نزد حکومت‌های منطقه به دقت مورد بررسی قرار می‌گیرد».

می‌بینید که روزنامه می‌گوید به نقل از منابع آگاه. و اگر این منابع آگاه، مسئولین ارشد در خلیج نباشند، پس چه کسانی هستند؟! و این قول السیاسیه که می‌گوید: السیاسیه می‌داند (متوجه شده است) این یعنی چه؟! شکی نیست که آنها از منابع آگاه این را می‌دانند.

دولت‌های منطقه که از نقش ارتباطات ایران و سوریه می‌ترسند، عبارتند از: عربستان سعودی، عراق، کویت و سایر دولت‌های خلیج. به همین خاطر، کویت میانجی‌گری سوریه را نپذیرفت، همانگونه که استقبال از صادق طباطبایی، معاون نخست‌وزیر را نیز قبول نکرد.

کویت همچنین موضع محکمی را در برابر سفیر سوریه در کویت اتخاذ کرد. و گفته شده که موضع‌گیری عربستان سعودی در قبال سوریه، بسیار شبیه موضع‌گیری کویت بوده است. به دنبال ارتباط محکم و قوی روزنامه‌ی السیاسیه با حکام خلیج، این روزنامه اعلام داشت که خمینی دستور ارسال نیروهای ایرانی، برای حفاظت از مرزهای سوریه را صادر کرده است. این خبر السیاسیه در تاریخ ١٦/٨/١٩٧٩ بود. یعنی بیش از دو و نیم ماه قبل از اینکه منتظری تصمیم خود برای این کار را اعلام کند.

در اینجا مشخص شد که بین خبر اعلامی از سوی حوادث و السیاسیه، از این نظر که نیروهای داوطلب ایرانی به کجا می‌روند، اختلاف نظر وجود دارد. حوادث می‌گوید که به جنوب لبنان و السیاسیه می‌گوید که به سوریه می‌روند. اما حقیقت این است که حضور نیرو در سوریه، به معنای حضور آنان در لبنان است و بالعکس. و ایرانی‌ها شعار آزادی و یا حفاظت از مرزها به همراه فلسطینی‌ها را در جنوب لبنان سر می‌دهند تا سرپوشی باشد بر حضورشان در سوریه. خلاصه اینکه اختلافی بین اخبار این دو روزنامه [در این خبر] وجود ندارد.

در تمام دیدارهایی که مسئولین ایرانی از سوریه انجام می‌دادند، به لبنان هم می‌رفتند. در یکی از دیدارهای طباطبایی از لبنان در ١٠/١٠/١٩٧٩ خبرگزاری رویتر گزارش داد که او لباس نظامی جنبش شیعی امل را پوشیده بود. طباطبایی قبل از قیام انقلاب ایران در سال قبل، عضو این جنبش بود.

روزنامه‌ی السیاسیه‌ی کویت در تاریخ ٦/١٠/١٩٧٩ گزارش داد که دو مسئول ایرانی که میلیون‌ها دلار به منظور توزیع آن در روستاهای شیعی در جنوب لبنان، با خود داشتند، به همراه پول‌ها مخفی و پنهان شده‌اند. و بیان کرد که رهبر ایران، آیت‌الله خمینی، این پول‌ها را برای شیعیان در جنوب لبنان فرستاده است.

دیدار همزمان با مسئولین شیعه در لبنان و سوریه، نشان داد که آنها در هردو کشور، ایفای مسئولیت می‌کنند. در لبنان با تشکیل جلساتی با فلسطینی‌ها، از طرف شیعیان لبنان با مسئولین ارشد، به عنوان گفتگو کنندگان شیعه دیدار می‌کنند و با تشکیل حلقات و جلساتی، در مناطق شیعه‌نشین هرگونه کمک و مساعدتی را به آنها تقدیم می‌کنند. و بیان کردند که این دیدارها، نقش مؤثری در از بین رفتن اختلافات بین فلسطینی‌ها و شیعیان داشته است. این دیدارها، با دیدار طباطبایی و خدام از بحرین شدت گرفت. گویی آن دو، نماینده‌ی یک حکومت واحد هستند.

[٢٨٧]- «الحوادث» شماره ١١٩٧ تاریخ ١٢/١٠/١٩٧٩.

[٢٨٨]- «السیاسیه» در ٦/١٠/١٩٧٩.