بحرین
فارسها نفوذ خود را در بحرین در سال ٦١٥ میلادی گسترش دادند، در حالیکه آنجا سرزمین قبیلهی ربیعه بود. بحرین از استعمار ساسانیان، هنگامی که اسلام وارد شد، در سال ٦٢٨ میلادی به دست فرماندهی مسلمان علاءبن حضرمی آزاد شد. بحرین بعد از چند مـاه دچار رده (ارتداد) شد، سپس جارود بن القیس به کمک علاءبن حضرمی جزیره را از لوث ارتداد پاک کرد.
بحرین بعنوان یک جزیرهی مسلماننشین در زمان خلفای راشدین و بنیامیه و دولت عباسی زیست. و از توطئهی باطنی وحشتناکی که «صاحب الزنج»[٢٥٩] ترتیب داده بود در امان نماند.
در سال ١٥٢١ تا سال ١٦٠٢، پرتغالیها بحرین را اشغال کردند. سپس فارسها از سال ١٦٠٢ تا ١٧٨٣ با شکست پرتغالیها بر آن تسلط یافتند و این در زمانی بود که اعراب عتبه بر جزیره تسلط یافتند و فارسها را از آنجا رانده و در حکومت آنجا به استقلال رسیدند.
شایان ذکر است که فارسها به طور مستقیم از سال ١٦٠٢ تا ١٧٨٣میلادی بر بحرین حکومت نکردهاند و تنها از سوی اعرابی بر آنجا حکومت میشد که اسماً تابع دولت فارس بودند.
در سال ١٨٢٠میلادی، بریتانیا استعمار خلیج را آغاز نمود و به دنبال آن ایران خواستار تملک بحرین از سال ١٨٣٢ شد و حاکم شیراز با ویلیام بروس حاکم انگلیسی در خلیج توافقی کردند که بر مبنای آن حاکم انگلیسی اذعان کرد، بحرین تابع ایران است. اما این معاهده قبل از اینکه عملی شود، در نطفه خفه شد، چرا که شاه و حکومت بمبئی[٢٦٠] آن را امضا نکردند.
ایران دوباره در سال ١٨٤٠ - به رغم اینکه بحرین جزیرهای عربی بود وآل خلیفه که منتسب به عتبه بودند بر آن حکومت میکردند - ادعای تملک بحرین را نمود. به دنبال آن لابردین وزیر خارجهی بریتانیا با رد این مطلب صراحتاً هرگونه شایستگی و حق به جانب بودن ایران در خلیج یا بحرین را انکار کرد. حلنجی میرزا نخستوزیر ایران نیز گفتگویی ترتیب داد و در جواب لابردین اینگونه گفت:
«احساس بزرگ و مهم نزد تمامی حکومتهای متوالی و پیدرپی فارسها این است که خلیج فارس از ابتدای شط العرب تا مسقط [در عمان] با تمامی جزایر و سواحل و اسکلههایش، بدون استثنا ازانِ فارسهاست، چرا که این خلیج، فارسی است نه عربی.»
و در ١١/١١/١٩٥٧ ایران الحاق بحرین به تضمیمات کشوری خود به عنوان استان چهاردهم را اعلام کرد.
در سال ١٩٥٨ دو کرسی از مجلس بحرین به عبدالله الزبره و عبدالحمیدالعلیوات که ایرانیانی بودند که بحرین را دچار دردسر کرده بودند، اختصاص یافت.
ایران در ممانعت از عضویت بحرین در سازمان کشورهای صادر کنندهی نفت، اُپک، موفق شد. و همواره گذرنامههای صادره از بحرین برای سفر را به هیچوجه به رسمیت نمیشناخت. و هرگاه یک بحرینی وارد ایران میشد، باید از ایران مجوز سفر میگرفت و برگههای عبور و مرور داخلی به او داده میشد و آن فرد در صورتی که دورهی اجباری سربازی را نگذرانده بود، به هیچوجه حق خروج از ایران را نداشت.
بحرین همواره زیر فشار ایران بود تا اینکه در ١٤/٨/١٩٧١ همهپرسی مردمی انجام شد که تمایل بحرینیها برای رسیدن به استقلال را نشان میداد. شورای امنیت نیز، نتایج همهپرسی را تأیید و ایران نیز آن را قبول کرد. اما ایران به دنبال بدیلی دیگر بود که ماجرایش در ادامه خواهد آمد.
[٢٥٩]- علی بن محمد بن عبدالرحیم ملقب به صاحب الزنج (٢٧٠ هـ). او زنگیان (سیاهپوستان و بردگان ساکن بصره و دیگر شهرها و ممالک عرب) را دور خود جمع نمود و در زمان «المهتدی بالله العباسی» بر علیه عباسیان قیام نمود و پس از حدود پانزده سال فتنه و آشوب و قتل و کشتار و جنایت، بالاخره در زمان «الموفق بالله العباسی» کشته شد.
[٢٦٠]- حکومت تحت قیومیت بریطانیا در بمبئی هندوستان.