تصریحات روحانی
دلایل زیـادی مبنی بر اینکه انقلابیون خمینی، به دنبـال درهم کوبیدن و نـابودی [و تـسلط] بر خلیج هستند، آورده شد و مدارک زیادی را در صفحات گذشته بیان کردیم که از جملهی آن میتوان به سلاحهایی که از شیعیان در مناطق مختلف خلیج کشف شد اشاره کرد. همچنین بیانیههایی که آنها هر از چندگاهی آن را پخش میکنند. که بیانیهی یاران خمینی در کویت از آن جمله بود. و نیز سخنرانی رسمی دکتر محمد مهدی صادقی در اهواز در تاریخ ١٧/٣/١٩٧٩ که رادیو آبادان به دو زبان فارسی و عربی آن را پخش کرد. در این سخنرانی او ندای آزاد کردن مکه و مدینه، قبل از قدس را سر داد.
در این میان، در تاریخ ١٧/٧/١٩٧٩، روزنامههای داخلی ایران، گفتگو با فردی به نام آیتالله صادق روحانی را منتشر کردند که خواستار انضمام و پیوستن بحرین به ایران شده بود و مکرراً گفته بود که ٨٥% از مردم بحرین شیعه هستند، اما نقشی در حکومت ندارند.
او همچنین اضافه کرد که ١٢ عالم دینی در بحرین، سه روز پیش، پیشنهاداتی را به شیخ عیسی بن سلیمان آل خلیفه، امیر بحرین دادند. روحانی که باورها بر این است که عضو مجلس سِرّی و پنهانی انقلاب ایران است، نگفت که این پیشنهادات چه بوده است. او گفت: همچنین برای شیخ بحرین نوشته شده است که او باید در برابر قوانین اسلامی خـاضع باشد و دست از فشـار بر مردمش بردارد، در غیر اینصورت مـا مطالبـات [وخواستههای] خود در بحرین را پیگیری میکنیم.
روزنـامههای خلیج این تصریحات را به نقـل از خبرگزاری رویتر از تهران در ١٧/٧/١٩٧٩ درج کردند. در حالیکه روحانی صحبت خود دربارهی بحرین را در اواخر ژوئن سال ١٩٧٩ بیان کرده بود. و این نتیجهی تصریحات او بود که شیعیان خلیج، بعد از تصریحات روحانی به نابودی امنیت، در گوشه و کنار منطقه تحریک میشدند.
بنابراین در بحرین ١٢ عالم دینی از شیعه - همانطور که گفته شد - پیشنهادات بدیع و جدیدی به امیر بحرین میدهند. در همین راستا محمد علی عقری شروع به اخلال و آشوبگری کرد و شهروندان را به اعتصاب دعوت کرد، که حکومت او را، هنگام بازگشتش از تهران در روز عید فطر به عللی که گفته نشد، در فرودگاه منامه بازداشت کرد.
بازداشت این شیخ شیعه باعث به راه افتادن تظاهرات در خیابانهای منامه شد و تظاهرکنندگان خواستار آزادی او بودند. همچنین پس از آن، شیعیان اقدام به سوزاندن بزرگترین سالن سینمای منامه هنگامیکه کسی در آن نبود، کردند که تلفات جانی در برنداشت.
در نتیجهی این اعتصابات، حکومت بحرین تعدادی از عوامل آشوب را بازداشت کرد. بخصوص بعد از تظاهراتی که به مناسبت روز قدس، به دعوت خمینی در تاریخ ١٨/٨/١٩٧٩ برگزار شد.
آیات قم و تهران شروع به سخن گفتن از فشار وارده به افراد دینی شیعه در بحرین کردند. که در رأسشان سیدهادی مدرسی، نمایندهی مخصوص خمینی قرار داشت.
مدرسی فردی فارس بود که میخواست از سوی خودش، جانشینی در بحرین قرار دهد. آیتالله حسین منتظری، رئیس مجلس خبرگان، نمایندگانی را در اعتراض به حکومت بحرین برای آزادی فوری سیدهادی مدرسی، به آنجا فرستاد و مدرسی را به عنوان نمایندهی امام خمینی در بحرین معرفی نمود. رادیو تهران سخنان منتظری را در ٣٠/٨/١٩٧٩ پخش کرد.
مشخص شد که حکومت بحرین، مدرسی را بازدشت نکرده، بلکه او را از منطقهی شارجه اخراج کرده است. او نیز چند روزی از انظار عمومی پنهان شد، تا اینگونه القا و گفته شود که او بازداشت و یا ربوده شده است.
مسئولین شارجه به حضور او در منطقهی شارجه اشاره کردند. او نیز مجبور شد نامهای به منتظری بنویسد که در آن بگوید، ابتدا بازداشت و سپس از بحرین اخراج شده است[٢٧٥].
در کویت نیز حوادثی مشابه از نظر زمانی و موضوعی، با آنچه که در بحرین روی داده بود، اتفاق افتاد. احمد عباس مهری، اقدام به برگزاری جلساتی در مساجد شیعه در کویت کرد و مسائلی سیاسی و اجتماعی را در این جلسات مطرح کرد. از جمله: حقوق زن، درخواست برخورد منصفانه با شیعیان، انتقاد از حکومت و مسائل مربوط به اسکان.
چپگراها و ملیگراهای ثروتمند، در کنار مهری ایستادند و تعداد کسانی که در جلسات دورهای شرکت میکردند، رو به فزونی نهـاد. حکومت مجبور به بـازداشت او به مدت چند روز شد. و آیـات دوباره اعتراض کردند. در اوامر خمینی خطاب به پدر احمد عباس مهری بـا این نام او خوانده میشد: نمایندهی مخصوص خمینی در کویت و مسئول نماز جمعه در آنجا.
سپس تصریحات منتظری آغاز شد که یکبار از نگرانیهایش، از تنگنا و سختی به وجود آمده برای نمایندهی امام خمینی سخن میگفت و بار دیگر خواستار آزادی پسرش (عباس مهری)، که میگفت زیر شکنجه در زندان کویت قرار دارد، میشد.
چند روز پس از بازداشت احمد عباس مهری، وزارت کشور کویت تابعیت ١٧ نفر از خانوادهی مهری را ابطال و آنها را به ایران فرستاد.
حکومت مانع از برپایی تظاهرات شد و از ورود شیعیان به مسجد، در زمانهای مقرر برای تشکیل جلسه، پس از بازداشت مهری جلوگیری کرد.
مهری، دامـاد خمینی و فردی فـارس بود که هویت کویتی خود را در اوایل دههی شصت، بدون هیچگونه حقی به دست آورده بود. او در رأس گروه مردمی بود که پس از پیروزی انقلاب خمینی، با هواپیما از کویت به ایران، برای تبریک گفتن به خمینی رفتند.
او کسی بود که تلاش کرد، مجوز دیدار با خمینی، هنگامیکه میخواست بعد از ترک عراق، وارد کویت بشود را بگیرد. او همچنین، با اینکه در کویت اقامت داشت از رهبران جنبش آزادی بخش اهواز در زمان شاه بود.
حاکمان خلیج تصریحات ایرانیان را به دید نمایندهی آنان نگاه میکردند. در عراق تصریحات شدیداللحنی انتشار یافت و روابط و دیدارها بین مسئولین عرب در خلیج شکل گرفت. خبرگزاریها از ورود گروههایی از ارتش عربستان سعودی، به بحرین خبر دادند و پیگیریکنندگان و کارشناسان، از احتمال وقوع درگیری ایران و اعراب سخن گفتند. تا اینکه دولت بازرگان تأکید کرد که روحانی از جانب خودش سخن گفته و نمایندهی هیچ گروه رسمی در ایران نیست. حکومت سوریه بین دو طرف میانجیگری کرد و طباطبایی به دمشق رفت و با بحرین ابراز دوستی نمود و خصومت از بین رفت و پایان پذیرفت و اوضاع به حالت قبلی برگشت. اما این قضیه همچنان قابل انفجار است.
حقیقت این است که تصریحات روحانی، سرابی در صحرا نبود [بیخود و بیجهت نبود] حجم توطئههایی که شیعیان خلیج در نظر داشتند و تحرکات مشکوکی که از سوی آنها بعد از رفتن خمینی از عراق، رو به فزونی نهاده بود، آشکار بود.
روحانی یکی از سخنان خود را در یکی از مساجد قم، برای مردم ارائه نمود و خمینی، رهبر انقلاب ایران نیز، یکی از مستمعین او در آن مسجد بود. او میتوانست این حرف روحانی را انکار کرده و آن را رد کند و او را به خاطر سخنانش مجازات کند. اما او سکوت کرد. کارشناسان سکوت او را به معنای اقرار و موافقت او با آن سخنان تفسیر کردند.
اگر روحانی تنها از جانب خودش حرف میزد - همانطور که میگویند - آیتالله حسین منتظری، که رئیس مجلس خبرگان قانونگذاری و امام جمعهی تهران و بعنوان جانشینی برای طالقانی بود، در تاریخ ١٥/٩/١٩٧٩ از صدور انقلاب ایران به دولتهای منطقه سخن گفت. و اینکه این دولتها، توان مقاومت ندارند و از شاه ضعیفترند[٢٧٦].
او چند ماه پس از صحبتهای اول خود، از آن برگشت و گفت: ایران هیچ طمعی حتی به یک وجب از خـاک کویت یـا بحرین یـا عراق یـا... ندارد. اما عراق باید بداند که ایران، اگر بخواهد کشوری در خلیج و یا عراق را اشغال کند، ارتش ایران با توانایی خود میتواند این کار را به سهولت و آسانی انجام بدهد.[٢٧٧] در این میان، ایران مشغول به برپایی پایگاه دریایی خود در خرمشهر در نزدیکی مرزهای عراق شد. که از بیست سال پیش عملیات آن انجام شده بود. مسئولین در تهران در مورد این قضیه، همـانند عادتشـان به تنـاقضگویی پرداختند:
«این تمرینی مخصوص در دریا است، هر چهار یا پنج هفته یکبار انجام خواهد شد، انجام آن هیچ ارتباطی به کشورهای همسایه ندارد». که [همهی اینها] در تصریحات طباطبایی، در دیدارش با روزنامهی کویتی القبس درتاریخ ١٥/١٠/١٩٧٩ صورت گرفت.
دکتر چمران، وزیر دفاع، گفت: تهدیدهایی نظامی علیه ایران، از سوی یکی از کشورهای عربی وجود دارد و حکومت ایران میخواهد ثابت کند که توان دفاع از اراضی خود را در صورتیکه در معرض هرگونه حملهی نظامی خارجی یا هر توطئهای از سوی بیگانگان قرار گیرد، دارد[٢٧٨].
همینطور حقایق بین مسئولین تهران تکذیب میشد، اما جواب وزیر دفاع به حقیقت نزدیکتر بود. چرا که او مسئول اول در رابطه با این تحرکات بود. اما تصریحات طباطبایی به بحرین اشاره داشت و در راستای ترمیم اختلافات و شکافهای بوجود آمده و آرامش بخشیدن [در روابط دو کشور] بود و به مصلحت نبود که او حقیقت را بگوید.
انقلابیون کوشیدند که روابط خوبی با دولتهای خلیج و شبهجزیرهی عرب برقرار کنند و به طرفهای متعددی متوسل شدند، از جمله: سوریه، الجزایر و سازمان آزادیبخش فلسطین. اما آنها به هیچ عهد و پیمانی وفادار نیستند و اعتمادسازی از سوی آنها و وعده دادن شان هیچ ارزشی ندارد.
آنها از حوادث رخ داده در حرم مکی در ابتدای محرم سال ١٤٠٠ سوءاستفاده کردند و در منطقهی شرق عربستان تظاهراتی به مناسبت دهم ماه محرم به راه انداختند و تعدادی از نیروهای امنیتی را در قطیف کشتند. رادیو تهران شروع به سوءاستفاده از این تظاهرات کرد و خواستار برخورد منصفانه با شیعیان آنجا و رفع ظلم و ستم شد و اینگونه وانمود کرد که آنها به خاطر آوارگی، محرومیت و گرسنگی اعتراض کردهاند.
[٢٧٥]- «خبرگزاری» رویتر در تاریخ ١/٩/١٩٧٩ از خبرگزاری پاریس ایران.
[٢٧٦]- کونا در ١٥/٩/١٩٧٩.
[٢٧٧]- ٢٠/١٠/١٩٧٩ روزنامهها به نقل از رادیو تهران.
[٢٧٨]- خبرگزاریها در تاریخ ٢/١٠/١٩٧٩ به نقل از روزنامه لبنانی النهار