طاعون

فهرست کتاب

اصولی که باید بشناسیم

اصولی که باید بشناسیم

خواننده مطالبی را که در این مبحث مطرح می‌شود به سختی درک می‌کند. زیرا با آن آراء و نظرات سیاسی‌ که قبلاً [از طریق رسانه‌هایی که در خدمت سردمداران قرار دارد] بر آن آگاه شده مخالف است و برایش متناقض جلوه می‌کند. از این رو لازم دیدیم، به صورت کلی اصل‌هایی را بیان کنیم که از خلال آن واقعیت روافض و سایر فرقه‌های باطنی و روش‌هایی را که در سیاستشان بر آن تکیه می‌کنند، روشن کنیم. در بیان این اصول به تاریخ و عقایدشان و بعضی از اخباری که در خلال تحقیق به دست آورده‌ایم، تکیه و استناد کرده‌ایم و مهمترین این اصول به صورت زیر مطرح می‌شود:

١- مرکز رهبری شیعه و فرقه‌های باطنی که شاخه‌های فرعی شیعه هستند و در جاهای مختلف دنیا وجود دارند، در ایران است. خمینی در کتـابش، حکومت اسلامی، به این حقیقت اشاره کـرده و شریعتمداری که آیت‌الله نامیده می‌شود، در دیداری که روزنامه‌ی السياسة در ٢٦/٦/١٩٧٨ با او انجام داده بدان تصریح کرده و گفته است: قطعاً رهبری شیعه در ایران و قم قرار دارد و او خواستار تشکیل مجلس اعلای شیعیان جهان شد.

زمانی که بین شاه مخلوع از سلطنت و آنهایی که به رهبری دینی منتسب بودند، اختلاف وجود داشت، تشکیلاتی سری از رافضه به صورت جماعت موجود بود که دائماً با رجال دینی و مذهبی، در ارتباط بود. این ارتباط در حسینیه‌ها و حوزه‌های علمیه وجود داشت و علمای ایرانی به پرورش و گسترش تشیع در بیشتر کشورهای دنیا، بسیار متمایل بودند. بنابراین دست به تغییر و تبدیل در اسم‌های خود می‌زدند و کُنیه‌ی فارسی را از آن حذف می‌کردند و اسمی عربی به آن اضافه می‌کردند و اینگونه وانمود می‌کردند که اصالتاً عربی و از آل بیت هستند و جدشان در سال فلان، به ایران مهاجرت کرده و امروزه آنها به وطن و ممالکشان بر می‌گردند و تمامی شیعیان که در بلاد عربی سکنی گزیده بودند به آن شهادت می‌دهند.

٢- اختلافات شاه مخلوع با خمینی تأثیر زیادی بر سایر روافض در خارج از ایران نداشت. مهم دوستی و پیروی روافض از رهبری سیاسی و دینی در ایران، در کنار هم است. [حال این رهبر هرکه می‌خواهد باشد] برای این موضوع دو مثال می‌آوریم.

مثال اول: در نوامبر ١٩٦٨ شاه ایران برای دیداری به کویت رفت و قبل از این دیدار، شیعیان [در کویت] که بیشترشان ایرانی بودند به حکومت پیشنهاد دادند که راه فرودگاه تا قصر را که حدوداً ١٠ کیلومتر بود فرش کنند. حکومت با این پیشنهاد موافقت کرد به این شرط که برای هر رئیس و رهبر کشوری که به آنجا می‌رود همین کار را انجام دهند، که آنان نیز پشیمان شدند.

این تاجران که اطراف راه را با عکس شاه تزئین کردند، بعد از اینکه شاه از کشور خارج شد آن را با عکس خمینی عوض کردند. و از انقلابی که اسلامی می‌نامیدند استقبال کردند و از کسی از آنان نشنیدیم که انگشت اتهام وجود افراد ساواکی را در بین انقلابیون که کم هم نبودند به‌سوی انقلاب نشانه رود.

مثال دوم: دستگاه رهبری حکومت نصیری در سوریه روابط مستحکمی با شاه مخلوع و حکومتش داشت و روابط آنها با انقلاب ایران به رهبری خمینی مستحکم‌تر از قبل شد. و در اینجا کسی نیست که بگوید چگونه روابط قوی آنها با حکومت شاه، همچنان با خمینی ادامه پیدا کرد؟!.

مهم این است که آنها هم‌پیمان و پشتیبانِ رهبری سیاسی ایران و رهبری دینی قم هستند، حال [این رهبران] هر هویتی که می‌خواهند، داشته باشند.

شایان ذکر است که تعداد زیادی از آیات در داخل و خارج ایران روابط پایدار و مستحکمی با شاه مخلوع ایران داشتند. و تنها خواستار اصلاحاتِ بدون پیگیری خلع و برکناری شاه بودند.

مرتبه‌ی دینی برخی از این آیات از خمینی نیز بالاتر بود؛ از جمله شریعتمداری و خوئی.

٣- بیشتر فرقه‌های باطنی منشعب شده از شیعه، اصل و ریشه‌ای فارسی دارد. مثلاً نصیری‌ها منتسب به جدشان محمد بن نصیر هستند که وی از موالی بی‌نمیر (در سال‌های ٢٣٢-٢٦٠) در سامراء بوده است. که نوادگان وی بعدها در خلال جنگ قرامطیـان با سرزمین شـام به سوریه هجرت کردند و در منطقه‌ی جبـال الکلبین (کوه کلبی‌ها) در شمال غربی سوریه سکنی گزیدند. که این کوه بعداً به خاطر آنهـا به کوه نصیریه معروف شد.

عقاید نصیری‌ها تا حد زیادی به عقاید مجوس در زمینه‌های سریت و مخفی‌کاری، دست گرفتن به تقیه و اعتقاد به حلول و تناسخ ارواح شباهت دارد. بنابراین ارتباط نصیریه با ایران از یک سو ارتباطی عرقی (خونی) و از سوی دیگر ارتباطی عقیدتی است.

٤- اختلافاتی که همواره بین رهبران احزاب سیاسی و خانواده‌ی پهلوی و بزرگان حوزه‌های علمیه در قم، مشهد و غیره وجود داشت، تأثیری در سیاست خارجی ایران و طمع‌های فارس‌ها به تعدادی از دولت‌های مجاور نداشت. بنابراین محمدرضا شاه ادعای مالکیت بحرین و شط‌العرب را کرده و جزایر عربی سه‌گانه یعنی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی را اشغال کرد.

رهبران انقلاب خمینی بر سر کار آمدند و گفتند که جزایر اشغال شده، ایرانی هستند و خلیج هم خلیج فارس است و پا را نیز فراتر گذاشته و ادعای تملک بحرین، عراق، مکه، مدینه و جنوب لبنان را داشته‌اند. آنها سعی کرده‌اند که امپراطوری بزرگ شیعه را که تمامی سرزمین‌های اسلامی را در بر می‌گیرد، برپا نمایند که تحت رهبری کسی که باید جنسیت ایرانی داشته باشد اداره شود.

همچنین اخیراً قانونی از سوی آنها به تصویب رسیده و صراحتاً بیان کرده‌اند که این رهبر نباید عراقی یا لبنانی باشد.

در تاریخ ٢٠/١٠/١٩٧٩ روزنامه‌ی الأنباء [کویت] گفتگویی را با دکتر شاپور بختیار نخست‌وزیر سابق ایران ترتیب داد. هنگامی‌که روزنامه‌نگار از بختیار در مورد جزایر اشغال شده‌ی عربی پرسید، وی گفت که این جزایر عربی نیستند و آن جزایر مالکی ندارد. همچنین وی اقرار به حق کردها و اعراب و بلوچ‌های ساکن ایران درباره‌ی استقلال ذاتی خود در ضمن دولت ایران را نپذیرفت.

بختیار این صحبت‌ها را در وقتی‌که برای او بسیار حساس و بغرنج بود بیان کرد. و از باب مصلحت برای او بهتر بود که با دولت‌های عربی همسایه‌ی ایران که از خمینی خشمگین بودند سازش نشان دهد، اما او از اینکه دست به تقیه بگیرد اجتناب نمود و با وضوح و صراحت تمام، در حالی‌که در حالت ضعف بود، بر نظر خود پافشاری کرد.

بنابراین نتیجه می‌گیریم که سیاست خارجی خمینی از سیاست شاه و بختیار جدا نبود. اسباب و وسیله‌ها متفاوت است اما هدف یکی است.

٥- شیعیان و نصیری‌ها و سایر فرقه‌های باطنی که از شیعه منشعب می‌شوند، بر گفتن حرف‌ها و انجام کارهای متناقض پافشاری می‌کنند [و این رویه را همواره دنبال می‌کنند]:

[مثلاً] یکی از آنها تهدید به صدور انقلاب می‌کند و بعد از اینکه این تهدید عالَم‌گیر و فراگیر شد، مسئولی دیگر می‌آید و تصریح می‌کند که انقلاب آنها اصلاً غیرقابل صدور است و کسی که در مورد صدور انقلاب صحبت کرده مسئولیتی در این زمینه ندارد و مسئول نیست.

همچنین بـاطنی‌ها موجی از شعارهـای جدید و تازه و آزادی‌خواهانه، [ترویج] باطنی بودن، انقلابی و مردمی بودن و... را بیان می‌کنند، در حالی‌که این شعار تنها مرحله‌ای از یک نقشه است، آنها را می‌بینی کـه حرفی می‌زنند، اما قصد و منظور دیگری دارند و این اسلوب، سازگار با عقیده‌ی آنها در مورد تقیه و نیز همسو با اعتقاد راسخشان به سِریت و مخفی‌کاری است.

روافض بر خداوند   و رسولش و نیز بر اصحاب رسول الله  ج دروغ می‌بندند و همچنین بر علی و فرزندانش دروغ بسته و آنها را معصوم می‌دانند. آنها تاریخ را پر از افترا و گمراهی کرده‌اند. در باب دوم همین کتاب اقوال علمای جرح و تعدیل را درمورد آنها بیان کردیم، بنابراین اعتقاد به راستگویی آنان در سخنان و کردارشان صحیح نیست.

آنان شراب حبِ غدر و نیرنگ را نوشیده‌اند. کسی که کارهای آنها را پیگیری کند، می‌بیند که آنان سالیان طولانی است که به دنبـال اهداف باطنی و قوم‌گرایـانه‌ی خود هستند و در این زمینه حرکت می‌کنند، تـا اینکه بتوانند سیطره و تسلط بر اهداف خود داشته باشند. پس اگر در محقق ساختن اهداف خود موفق شوند، دوستی با شرکایشان را کنار گذاشته و با بی‌شرمی تمام شعارهای خود را لگدمال می‌کنند. شعارهایی که همواره دور آن می‌چرخیدند و مردم را به تعظیم و عبادت و بزرگداشت آن فرامی‌خواندند.

علمای ما این اسلوب آنان را توصیف کرده و بیان داشته‌اند:

«آنها به‌سوی هر قومی [با هر دین و مسلکی که باشد] که با آنان به سببی موافقند میل می‌کنند و آنهایی را که می‌توانند فریب دهند، از آنهایی که نمی‌توانند فریب دهند، جدا می‌کنند. آنها بر مسلمانان از درِ ظلم امت به علی و کشتن حسین  ب وارد می‌شوند. و اگر مخاطب یهودی باشد، از درِ انتظار مسیح وارد می‌شوند که مسیح آنها همان مهدی است و اگر نصرانی باشد به همین ترتیب و الی آخر ..

اما سِریت و مخفی‌کاری اصلی از اصول آنان است. حتی اگر حکومت هم داشته باشند، که این دلالت بر پیچیدگی و مبهم بودن و عدم وضوح اهدافشان دارد. آنها در رسانه‌های خود چیزی می‌گویند، اما در پنهان عکس آن را در سَر می‌پرورانند. هرکس که با آنـان تعـامل کند، باید خود را برای اتفاقات ناگهانی و عجیب و غریب آماده کند که هرگز انتظارش را از آنان نداشته است».

٦- دیدگاه روافض باطنی به مسلمانان عرب، دیدگاهی مملؤ از حقد و کینه است. که این دلیلی ندارد، جز اینکه مسلمانان عرب عظمت فارس و پادشاهی کسری را نابود کردند. تاریخ، بهترین شاهد است بر عمق همکاری آنها با کافران و مشرکین و استعانت و کمک خواستن از آنها علیه مسلمانان اهل سنت، به عنوان مثال:

- استفاده و کمک گرفتن از تاتارها [علیه مسلمین] در زشت‌ترین کشتارهایی که تاریخ اسلامی شاهد آن بوده است و بزرگ آنها نصیرالکفر طوسی وزیر هولاکو بود و تبدیل به راهنمایی برای از بین بردن بیشتر مسلمانان در بغداد شد.

- استفاده و کمک گرفتن از نصاری [علیه مسلمین] در جنگ‌های مشهور صلیبی و کمک کردن داوطلبانه‌ی نصیری‌ها به آنان. آنها مسلمانان را در ساحل سرزمین شام به خاک و خون کشیدند و دولت مجوسی عُبیدِی تا آنجا که توانست در زمینه‌ی تثبیت جای پای صلیبی‌ها در مصر کوشید. همانگونه که بعضی از امیران شیعه‌ی امامی مناطق تحت امر خود را که واقع در برخی قسمت‌های شام بود بدون درگیری به صلیبی‌ها تقدیم کردند.

- استفاده و کمک گرفتن از پرتغالی‌ها و انگلیسی‌ها ضد دولت مسلمانان عثمانی و ضد مسلمانان به شکل عام. صفویان نقش پلیدی را در تمکین کفار استعمارگر در سنگرهای سرزمین مسلمانان ایفا کردند.

در فصل‌های آینده شواهد بیشتری را که بر همکاری آنها با موارنه، آمریکا و اسرائیل [علیه مسلمین] دلالت دارد می‌آوریم. همانگونه که در جنگ لبنان در سال ١٩٧٥ میلادی روی داد و همانگونه که امروز در ایران [این همکاری‌ها و روابط] حاصل شده است.

آنها در هر مکان و زمانی، کمکی بوده‌اند برای دشمنان اسلام و کسی که به آنها حسن ظن داشته باشد و معتقد باشد که شیعیان امروز، بهتر از شیعیان دیروزند، دچار وهم شده است.

٧- باطنی‌ها با روافض ریشه‌های قدیمی مشترکی دارند. و این بدان علت است که قرامطه شعبه و شاخه‌ای از درخت پلیدی است که «مزدک» آن را کاشت و ابوحامد قرامطی بعداً آن را پرورش داد و از آن محافظت کرد.

از جمله‌ی روش‌هایی که باطنی‌های رافضی در انتشار دعوتشان از آن استفاده می‌کنند، بی‌نظمی و هرج و مرج‌طلبی است. بنابراین انسان از دستگاه حکومتی آنان نسبت به جان و مال و ناموسش امنیت ندارد و آنها از این هرج و مرجی که ایجاد می‌کنند برای از بین بردن دشمنانشان و نیز ترساندن و ترور کسانی که با آنان نباشند، استفاده می‌کنند.

٨- در عقیده‌ی آنها اصولی که آنان را از انجام کارهای حرام و منکر منع کند، وجود ندارد. ایمان آنها به تقیه، آنان را دروغگوترین امـت قرار داده است و عقیده‌ی آنهـا درمورد صیغـه، آنان را در زمره‌ی زنـاکارترین و فـاحشه‌ترین مردمان قرار داده است. وقاحت و توهین به اصحاب رسول الله  ج ، دشنام به مؤمنین و افترا بستن بر متقین را برای آنان کاری سهل و آسان قرار داده است.

به راستی این چه عقیده‌ای است که بر مبنای تربیتی آن [حافظ] اسد و فرزندانش سر بر آورده و رئیس و حاکم می‌شوند؟!.

این چه عقیده‌ای است که نوازنده و فردی اهل موسیقی همچون دکتر صادق طباطبایی را معاون نخست‌وزیر ایران قرار می‌دهد؟!.

تظاهر آنها به داشتن اخلاق نیکو پذیرفتنی نیست. این چه اخلاقی است که بر مبنای آن، فرد ابـایی از دروغ و دشنـام و زنـا به اسم صیغه و همنشینی با بـدکاران ندارد؟!.

کسانی‌که می‌خواهند کتب رافضه را بخوانند باید این اصول را بدانند. همچنین هنگام صحبت و گفتگو با آنها و پیگیری کارها و بررسی راه و روش و نقشه‌هایشان دانستن نکات مذکور ضروری است.

در صورت ندانستن این اصول، کسی که می‌خواهد راجع به آنها حکم بدهد، خود را با تناقضات و اتفاقات عجیبی روبرو می‌بیند. بنابراین بر طبق شنیده‌اش از یکی از بزرگان آنهـا نسبت به آنـان حکـم و نظـر می‌دهد و گفته‌ی او را قبـول می‌کند، چـرا کـه وی نمی‌داند عقیده‌ی ایـن فـرد دروغ را تحـت عنوان «تقیه» برای او مبـاح می‌سازد، سپس به نظر دومی برمی‌خورد که متناقض با نظر اوست و با سادگی و غفلت تمام در مورد نظر دوم می‌گوید: حتماً این نظر دوم افترا و بهتانی است که خود این افتراها از جمله وسایلی است که دستگاه‌های رسانه‌ای جهان با آن علیه داعیان به‌سوی الله   و دینش می‌جنگند.

خلاصه اینکه شیعیان امروز در برپایی حکومتی برای خود در ایران موفق شدند و به دنبال محقق ساختن و نیل به امپراطوری بزرگ [شیعه] هستند و هیچ نویسنده و محققی در زمینه‌ی امور و رویدادهای جهان اسلام نمی‌تواند نسبت به این قضیه خود را به نادانی بزند. بررسی مسائل آنها احتیاج به نگارش‌ها و تجارب زیادی دارد.

به عنوان مثال، کسی که در مورد یهود می‌نویسد، باید تاریخ آنها را جمع و بررسی کند و مواقف و دیدگاه آنان را نسبت به پیامبران الهی و نظرشان به غیر یهودیان و حُب و علاقمندی شان به مال و... را درنظر بگیرد. هرگاه نویسنده در این موارد اهمال و کم‌توجهی به خرج دهد، نتایج تحقیقش ناچیز و بی‌ارزش خواهد بود.

به این علت و علل دیگر، این اصول را در مورد رافضه تقدیم داشتیم تا در اذهان خوانندگان در حالی‌که این مطلب را پیگیری می‌کنند، بماند.