جزایر عربی اشغال شده
در ١٣/٨/١٩٧١ ایران بر استقلال بحرین موافقت کرد و از مطالبهی آن چشمپوشی کرد. در ٣٠/١١/١٩٧١ ایران جنگی نظامی را تحت حمایت بریتانیا به راه انداخت و سه جزیرهی عربی تنب بزرگ و تنب کوچک که تابع امارت رأسالخیمه و جزیرهی ابوموسی را که تابع امارت شارقه [شارجه] بودند، اشغال کرد و ساکنان آنها را به امارات و ساحل عمان فرستاد.
اشغال این جزایر سهگانه از سوی ایران بعد از سه ماه از چشمپوشیاش از مطالبهی بحرین، نشانهی آشکاری بر این مطلب است که ایران تنها معاملهای را با معاملهای دیگر عوض کرد. اشغال این جزایر فقط ٤٨ ساعت قبل از عقبنشینی انگلیس از خلیج روی داد.
اهمیت این جزایر در وسعت و جمعیت ساکنان آن نیست، بلکه این جزایر موقعیتی استراتژیک در تنگهی هرمز دارند. شایان ذکر است که ٧٥% نفت جهان از تنگهی هرمز عبور میکند که ١٨% آن مورد مصرف ایالات متحدهی آمریکا، ٥٢% مورد مصرف اروپا و ٥% مورد مصرف ژاپن است.
در تمام ١١ دقیقهای که هریک از نفتکشها و کشتیهای بزرگ از این تنگه عبور میکنند، تحت کنترل واحدهای توپخانهای ایران هستند. عرض تنگهی هرمز بیش از ٢٠ مایل نیست و از این تنگه علاوه بر نفت ایران، نفتکشهای عراقی، کویتی، سعودی، قطری و نفت ابوظبی عبور داده میشوند.
از اینجا اهمیت اشغال جزایر عربی از سوی ایران مشخص میشود. آنها همچنین بدون انتشار و اعلام استیلا و تسلط خود بر جزیرهی صری در سال ١٩٦٤ که بین ابوظبی و شارقه [شارجه] واقع است، در حقیقت نقشهی جنگی و نظامی مهمی در آنجا برپا کردند و جزیرهی هنگام را که نزدیک رأسالخیمه است نیز در سال ١٩٥٠ تصرف کردند، در حالیکه حاکم آن احمد بن عبید بن جمعه المکتوم بود و تعداد ساکنانش شش هزار نفر بودند که بعضی از آنها به رأسالخیمه و مابقی به دبی و بحرین رفتند.
ایران همچنین جزیرهی الغنم که تابع عمان است را به این دلیل که در تنگهی هرمز است، به اشغال خود درآورد. همچنین خواستار سه جزیره از کویت شد و دید که مرزهای آن جزایر با عراق و کویت و عربستان سعودی نهایی نشده است. در سال ١٩٦٦ نزاعهایی به خاطر سواحل قاری و جزایر کویتی بین ایران از یک سو و عربستان سعودی و کویت از سوی دیگر رخ داد و ایران خواستار تملک آنها بود[٢٦١].
بعد از این گذر تاریخی از روابط ایران و اعراب میخواهیم، ملاحظات زیر را بیان کنیم:
١- انگلیس در رأس هر بلا و مصیبتی در تاریخ معاصر امت ما است. آنها بودند که به ایران آمدند و بر طبق معاهداتی در بحرین نسبت به ایران [در دادن مناطق خلیج] دست و دلبـازی کردند و آنهـا بودند که به ایران کمک کردند تا جزایر عربی سهگانه را ٤٨ ساعت قبل از عقبنشینی خود به اشغال خود درآورد و آنها بودند که به مزدور خود، شیخ خزعلی پشت کردند و بـا خیانت به او، نوکر خود، رضاخان را قادر به اشغال اهواز کردند. آنهـا بودند که بـا حمـایت از ایران، مطالبات مورد درخواست ایران در شطالعرب را بر طبق معاهدهی ارضروم در سـالهای ١٨٤٧ و ١٩٣٧ به وی اعطا کردند.
انگلیس در فلسطین نیز همان نقشی را که در ایران بازی میکرد ایفا نمود، او با حمایت از یهود، به موجب پیمان بلفور، فلسطین را به آنها بخشید و بر مسلمانان و فرزندان فلسطینی با استفاده از سیاست خشم و زور و شکنجه، فشار وارد آورد تا اینکه کاری را انجام ندهند که یهود را دچار ناراحتی کند و خللی در مستعمراتش که مانند قلعههایی در هر سوی فلسطین بنا شده بود، وارد نیاید. او همچنین سلامت مهاجرین یهودی را که به فلسطین آمدند، تضمین کرد.
انگلیس در حالی سرزمین ما را ترک کرد و آن را برای داعیان قومیت و وطنپرستی به جا گذاشت که اینان برای او وفادار بودند. معاهداتشان و توافقاتشان را که با فارس یا یهود بسته بودند محترم میشمردند.
این حاکمان سیاست سکوت رسانهای را بر جزایر و سرزمینهایی که دشمنان از ما ربودند، در پیش گرفتند. سپس ایالات متحدهی آمریکا آمد تا وارث سیاستهای بریتانیا در منطقه باشد، اما با شیوهای مکارانهتر و پلیدتر.
آمریکا به همراه شوروی، با اختراع سیاست توافق بینالمللی مناطق نفوذ خود در جهان را [برای خود] تقسیم کردند.
امروز نگاهی به اطرافمان میافکنیم و دشمنان را در حالی میبینیم که از هر سو ما را کاملاً محاصره کردهاند. یهود در فلسطین و آبهای دریای المتوسط و خلیج عقبه و در گذرگاههای آبی، حبشهایهای صلیبی [اتیوپی] در ساحل دریای سرخ، فارسها در خلیج و شطالعرب و تنگهی هرمز. و جزایر عربی را یکی پس از دیگری به تصرف خود در میآورند[٢٦٢].
٢- بیشتر مردم سرزمین ما فکر میکنند که سیاست تسلط و بلعیدن خلیج، تنها مرتبط به ایرانِ قبل از انقلاب است و این خطر با زوال و سقوط شاه از بین رفته است. این گمان صحیح نیست و هیچ اصل و اساسی ندارد.
محمدرضا پهلوی سیاستهای توسعهطلبانهی فارس را که حلنجی میرزا در مذاکراتش با وزیر خارجهی بریتانیا اظهار نمود اجرا میکرد:
«احساس بزرگ و مهم نزد تمامی حکومتهای متوالی و پیدرپی فارسها این است که خلیجفارس از ابتدای شطالعرب تا مسقط [در عمان] با تمامی جزایر و سواحل و اسکلههایش، بدون استثنا برای فارسهاست، چرا که این خلیج فارسی است نه عربی»[٢٦٣].
پس هنگامیکه ایران میگوید خلیج فـارس و بر این اسم اصرار میورزد، یعنی اینکه جزایر خلیج و دو ساحلش فارسی است، نه عربی. اگر این اختلاف نظرهـا تنها در لفظ بود شایستگی ایجاد بحرانهای سیاسی را بین ایران و دولتهای عربی نداشت.
هنگامیکه دولت مصدق در سال ١٩٥١ ملی شدن صنعت نفت را در ایران اعلام کرد، تصمیم خود را برای شرکتهایی که در بحرین در زمینه استخراج و بهرهبرداری از نفت فعالیت میکردند، معتبر دانست[٢٦٤].
در حکومت مصدق ارکان دولت موقت انقلاب اسلامی مثل مهدی بازرگان، کریم سنجابی و از سوی دیگر شاپور بختیار، نخستوزیر سابق و رهبر حزب کمونیستی توده و آیتالله کاشانی حضور داشتند. و این یعنی تمامی طرفها [در ایران] بر حساب کردن بحرین به عنوان استان چهاردهم تابع ایران، توافق دارند[٢٦٥].
حزب تودهی ایران هیچ بیانیهای در مخالفت بـا تجاوز فارسها نسبت به مناطق مجاور عربی صادر نکرد. همچنین «جبههی آزادیگرای ملی» در بحرین و جبههی مواجهه با حزب کمونیست نیز هیچ بیانیهای در مخالفت با این تجاوز صادر نکردند. مشهور است که بیشتر رهبران و ارکان حزب کمونیستی بحرین، ایرانی هستند و بعضی از آنها از سوی حزب تودهی ایران مأمورند تا رهبری کمونیستها در بحرین را به عهده بگیرند.[٢٦٦] لازم به ذکر است که گروه الاتحاد الوطنی دانشجویان کویتی با کمونیستها تعاون و همکاری دارد. بنابراین برایمان مشخص شد که سیاست تسلط بر خلیج تنها به شاه مربوط نیست، بلکه سیاستی است که تمامی حکومتها و احزاب و آیات و گروههای ایرانی را در پیش میگیرند.
[٢٦١]- در این مطالب تاریخی گفته شده تکیه ما بر کتب تاریخ اسلامی و معلومات خود و سپس کتابهای «أضواء علی الخلیج العربی» از دکتر ابراهیم الشریقی، «أزمه شط العرب» از عباس عبود عباس، «الخلیج العربی فی ماضیه و حاضره» از دکتر خالد الغری، «ماذا یجری فی خلیجنا-الاتحاد الوطنی» از دانشجویان کویت ١٩٧٦، «عربستان..اندلس خلیج العربی» قدری قلعجی، در مقالهای که «الحوادث» در ١٩٧٩ منتشر ساخت.
[٢٦٢]- در اینجا این حدیث پیامبر ج برایمان قابل درک میشود: «نزدیک است که ملتها از هر سو علیه شما برخیزند، همان طور که حیوانات گوشتخوار به سوی لاشه هجوم میبرند. اصحاب عرض کردند آیا به خاطر کم بودن تعدادمان درآن روز است که چنین حال و روزی خواهیم داشت؟ پیامبر ج فرمود: بلکه تعداد شما در آن روز زیاد است، ولی شما {مانند} کف روی سیل هستید. خداوند هیبت شما را از دل دشمنانتان بیرون میکشد و ضعف و سستی را در دلهای شما میاندازد. اصحاب پرسیدند ضعف و سستی چیست؟ ایشان فرمود: دوستی دنیا و تنفر از مرگ» مترجم.
[٢٦٣]- «ماذا یجری فی خلیجنا» صفحهی ١٥ و این صحبت ها در سال ١٨٤٠ گفته شده است.
[٢٦٤]- همان صفحهی ٢٤
[٢٦٥]- «الاتحاد الوطنی» مربوط به دانشجویان کویتی در کتابی که آن را «ماذا یجری به خلیجنا» نامیدند.
[٢٦٦]- همان صفحه ٩١.