خاتمه
این تنها گوشهای از اوضاع مسلمانان اهل سنت در ایران، قبل و بعد از انقلاب است.
آنها در مشقت انواع فقر و تنگدستی به سر میبرند و حتی آزادی بیان وضعیت خود را ندارند. براستی ما برای آنها چه کردهایم؟؟
جای بسی تأسف است که ما حتی یک مجلهی اسلامی که مشکلات آنها را بیان کند، نمییابیم.
صاحبان این مجلات چه زیانی را از بازدید بلوچستان و آگاهی از اوضاع ساکنان آن متحمل میشوند؟
آیا این حق برادرانشان دراهواز، کردستان، بلوچستان و آذربایجان و مناطق ترکمان نیست که مآسی و مشکلات آنها را در صفحات این مجلات بسط داده و بر آن تمرکز نمایند؟
آیا بر رهبران جماعتهای اسلامی واجب نیست که از این مناطق دیدار کرده و نظر ساکنان آن را جویا شوند؟؟
در دانشگاههای شیعی عنایت کمنظیری به امور شیعیان در خلیج، عراق، ایران، پاکستان و افغانستان میشود. پس چرا دانشگاههای اسلامی و الأزهر و مدارس شرعی درسرزمینهای عربی، نسبت به فرزندان اهل سنت ایران، اهمال و سستی از خود نشان میدهند؟؟
چرا کنگرهها و همایشها به خاطر نجات فرزندان مسلمین در ایران از چنگال مجوسیان و باطنیها، برگزار نمیشود؟؟
شاید بیشتر رهبران جماعتهای اسلامی، همانطور که عادت کردهاند، سریعاً جواب ما را اینگونه بدهند که آیا از ما میخواهید که افراد قومگرای عرب در اهواز و قومگراهای کرد در کردستان و کمونیستها و بیدینها در آذربایجان را کمک کنیم؟؟
ما نیز در جواب میگوییم: آیا کوتاهی ما سببی برای این انحرافات نیست؟ قومگراها و بیدینها چگونه برای ورود به سرزمینی که علمایی دلیر و پهلوانان و قهرمانانی رزمآزموده و اهل نبرد برای ما [و امت اسلام] داشته، گوی سبقت را از ما ربودهاند؟؟
ای داعیانی که در هر گوشه و کناری از کرهی زمین هستید: برادرانتان در ایران نهایت احتیاج به کمکها و مساعدتهای شما دارند.
ای تاجران و صاحبان سرمایه: سرزمینهای مسلمانان در ایران شما را برای برپایی مدارس و مساجد و حلقات علم، دعوت میکنند.
همانا زمین زیر پـایمان به لـرزه در میآید و همانـا روزهایی سخت پیش روی ماست و خطری بزرگ ما را تهدید میکند و بـاید وحدت کلمه، اخلاص و نیت همکـاری بر کار نیک و تقوی داشت و الله جل وعلا نیز کسی که او را نصرت بخشد پیروز میگرداند.
«وإن الله لقوی عزيز»
پايان