مقدمه
بعد از ارائهی بحث سابقمان، دیگر احتیاجی به بحث از عقیدهی رافضه و انقلاب ایران نیست. اما اکنون، این نغمه [انقلاب ایران] بر زبان بعضی از اسلامگراها تکرار میشود و حتی سمتوسویی معین به خود گرفته است و این جهتگیری از روی دوستی و مصلحت حزبی است نه از روی آگاهی و هوشیاری نسبت به عقیدهی شیعه.
طرفداران این نوع تفکر میگویند: «به راستی که حرکت شیعهی معاصر به رهبری خمینی، حرکت اسلامی میانهرویی میباشد که از منهج شیعی افراطی و متعصب تندرو به دور است و از مذهبی نشأت گرفته که پرچم اسلام را بلند نموده و به راستی خمینی جمهوری اسلامی را بر پا نموده و قوانینش بر اساس کتاب خدا و سنت پیامبر ج میباشد و اعضاء این حرکت کسانی هستند که بر منهجی اسلامی که از سنت و احادیث گرفته شده، تربیت شدهاند و خمینی یکی از پیشتازان این حرکت اسلامی معاصر است».
این حرکت هنگامی جدی شد که یکی از رهبران این جنبش اسلامی کمی قبل از وفاتش گفت: «قطعاً خمینی رهبری اسلامی است و کمک کردنش بر همهی مسلمانان واجب است».
به این دلیل و سایر دلائل، بر آن شدم که به بررسی این موضوع دربارهی خمینی و آنچه که دیکته کرده، بپردازم تا حقیقت را، در میان شور و شوق و عواطف و احساساتی تشنه نسبت به حکومتی [به اصطلاح] اسلامی ببینیم.
و شاید گفته شود: برای چه بر خمینی و دولتش تمرکز نمودهاید؟ آیا این خصومتی شخصی نیست؟
جواب این سؤال، گفتهی شیخ الاسلام ابن تیمیه است: «... بعضی به احمد بن حنبل گفتند: آیا کراهت نداشته باشیم که بگوییم فلانی، این را گفت و فلانی آن را؟ [یعنی آیا این غیبت نیست و مشکلی ندارد] ابن حنبل فرمود: وقتی که من سکوت کنم و تو هم سکوت کنی، پس چگونه فرد ناآگاه میتواند درست را از نادرست تشخیص دهد و یا چگونه میتواند سردمدارانِ اهل بدعت را بشناسد. کسانی که راهی غیر از راه کتاب خدا و سنت پیامبر ج را میپیمایند و عبادتی غیر از عبادت کتاب خدا و سنت را انجام میدهند .. پس بیان کردن حالشان و برحذر داشتن امت از آنها [و هشدار نسبت به آنان] به اتفاق مسلمانان واجب است.
و بـاز به او گفتند: مردی نماز میخواند و روزه میگیرد و اعتکاف میکند. آیـا او نزد تو محبوبتر است یا کسی که با اهل بدعت، بحث و مجادله کند.
ایشان فرمودند: «وقتی که فردی نماز میخواند و اعتکاف میکند، فایدهی آن کار برای خودش است .. و اما زمانی که با اهل بدعت بحث و مجادله میکند فایدهی آن برای مسلمین است و این افضل و برتر است. چرا که نفعش در دین برای مسلمانان، همانند جهاد در راه خداست. چون که راه خدا و دینِ او و منهج و شریعتش را پاک میکند و سرکشی و طغیان اهل بدعت را دفع میکند و مجادله و حمله به آنها به اتفاق مسلمین واجب کفایی است و اگر خداوند کسانی را برای دفع آنها گرامی نمیداشت، دین فاسد میشد. و فساد آنان از فساد استیلای دشمن، بزرگتر است .. چراکه دشمن وقتی که چیره شوند، قلبها و ایمانی را که در آن وجود دارد فاسد نمیکنند. اما اهل بدعت ابتدا دلها را فاسد میکنند»[١١٥].
[١١٥]- مجموعه الرسائل و المسائل، ج٤، ص ١١٠.