رهبران و سرکردگان تقلبی
پیروان خمینی از سالها قبل، نقشهای ترسناک کشیده بودند. آنهـا به خطـر غیر فارسها برای قیـام علیه حکومت خود واقف بودند. به همین خاطر، آنها برای این برنامهریزی میکردند که هیچ نوع حرکتی برای [دفاع از] مسلمانان اهل سنت در ایران بر پا نشود.
از مهمترین اقداماتی که در این زمینه انجام دادند، به دست آوردن حرکات حزبی در اهواز و کردستان ایران، از طریق قرار دادن یک رهبر شیعه برای آنان بود. [در واقع فرد جاسوس خود را به عنوان رهبر آن حرکات قرار دادند.]
در اهواز، سید عباس مهری یکی از رهبران جبههی آزادیبخش اهواز بود که درسال ١٩٦٤ تأسیس شد و مکتبههایی در بیشتر کشورهای عربی داشت.
هدف جبهه این بود که اهواز را از سیطرهی فارسها آزاد کرده و آن را به عنوان جزئی از کشورهای عربی به آنها بـاز گرداند. مهری فردی فارس بود، نه عرب، پس چگونه اهوازیهای غافل، رهبری او را پذیرفتند؟ به طور حتم ثابت شد که او از جماعت خمینی است و برای انضمام کویت به ایران تلاش میکرده است که حکومت کویت به همین خاطر او را اخراج کرد.
همچنین از جمله رهبران اهواز، امام طاهر خاقانی بود. اهالی اهواز فراموش کرده بودند که خاقانی، فردی شیعه مذهب است. مذهب امامی و جعفری در حقیقت سازمانی حزبی است که فرد منتسب به آن نمیتواند در آنِ واحد موالات [و دوستی و پیروی] برای دو جریان داشته باشد [بلکه باید تنها یک موالات و آن هم برای خود شیعیان داشته باشد] اما اگر موالاتی برای تفکر و حزبی دیگر داشت، این یک موالات ظاهری و صوری است که هدف آن شناخت اسرار و رازهای امور آنان است. اهالی اهواز [نهایتاً] از خواب عمیق خود بیدار شدند و اسرار خود را در برابر دشمنانشان در حالیکه مکشوف بود، دیدند. در ادامه دو خبر که شخصیت خاقانی را کشف میکند، میآوریم.