طمعهای رافضه در عراق
بطور کلی عراق برای رافضه اهمیت زیادی دارد، مخصوصاً نزد روافض ایران. دلیلهای زیر را میتوان برای آن ذکر نمود:
١- تاریخ عراق در تاریخ ایران داخل شده است، چرا که پادشاهان ایرانی معتقد بودند که عراق امتداد طبیعی کشورشان است و عرب را به دید افراد ذلیل و خواری نگاه میکردند که خداوند ﻷ آنها را جز برای خدمت کردن به فارسها نیافریده است.
٢- امروز اهلتشیع اعتقاد دارند که نسبت شیعه در عراق بیش از ٧٠% است، اما با این حال تحت حکومت بعثی و حکومت قبل از آن دچار محرومیت بودهاند[٢٧٩]. و [میگویند] بر شیعیان عراق واجب است که از رهبری اهل سنت، که از زمانهای قبل تحت آن بودهاند، خود را نجات دهند.
٣- در جنوب عـراق قبرها و اماکن مقـدس شیعی وجود دارد که از تـمام نقاط جهان اسلام به آنـجا سفر میکنند. مانند قبر علی بن ابی طالب س در نجف و قبر حسین س در کربلا[٢٨٠].
این ادعا، قداست خاصی به این اماکن نزد همه شیعیان میبخشد، چرا که خیلی از آنان معتقدند که زیارت این اماکن از حج در مکهی مکرمه برتر است.! و آنها مادامی که این اماکن، تحت سلطهی حاکمی غیر شیعی باشد، آرام و قرار ندارند.
٤- هنگامیکه عراق، خارج از نفوذ ایران باشد، جایی برای اضطراب و پریشانی آنها است، چرا که اهواز جزء جدایینـاپذیر عراق است و عراق همچنـان، مرکز قدرت اهالی اهواز باقی میماند. همینطور کنترل کردهای ایران، در صورتیکه کردهای عراق، تحت سلطهی ایران نباشند، دشوار است.
از سوی دیگر مرزهای عراق با ایران بسیار گسترده است و عراق به عنوان سدی است که ایرانیان را از برادران نصیریشان در سرزمین شام و برادران شیعهشان در جنوب لبنان و دشت بقاع جدا میسازد.
اخیراً عراق تبدیل به قدرتی شده است که نمیتوان آن را نادیده گرفت [این کتاب سالها قبل از سقوط صدام نوشته شده است] و بسیار دشوار است که ایرانیها با وجود دشمنی همچون عراق بتوانند بر خلیج تسلط یابند. در حالیکه سقوط عراق به معنای سقوط خلیج و شبهجزیرهی عربستان و تمام کشورهای عربی، به استثنای مصر و کشور مغرب عربی خواهد بود.
به همین خاطر عراق، میدانی برای تظاهرات و درگیریهای مسلحانه، بین شیعیان از یک سو و حکومتهایی که پیدرپی بر عراق حاکم بودهاند، از سوی دیگر بوده است. شیعیان نه در عراق و نه در جاهای دیگر، داعی حکم کردن به اسلام و محقق ساختن وحدت مسلمانان نبودهاند. آنها فقط داعیانی بهسوی مذهبگرایی و تجدید دوبارهی اختلافات و برافروختن آتش فتنه بودهاند و همواره همت گماشتهاند که کسری، دوباره از نو سربرآورد. و فقط لباس اسلامی بر تنش پوشاندهاند، در حالیکه از اسلام چیزی جز اسم آن را ندارد.
در بیانیههایی که قبل از پیروزی خمینی توزیع میگردید، اشارههای روشنی به درگیریهای شیعه در تمامی حکومتها که عراق شاهد آن بوده است، میشد و ما هنگام بحثمان دربارهی طمعهای آنها در خلیج، بعضی از آنها را نقل کردیم.
در تاریخ ٢٥/٢/١٩٧٧ شیعیان با استفاده از مراسم اربعین، تظاهرات و آشوبهایی را به راه انداختند و در روز ششم، تظاهراتشان، بیشتر شهرها در جنوب عراق را فراگرفت و به پاسگاه پلیس در ناحیهی حیدریه (استان نجف) حمله کردند.
حکومت عراق اعلام کرد که حاکمان دمشق پشت این تظاهرات بودهاند و آنها - حاکمان دمشق - تلاش داشتند تا چند بمب را در صحن امام حسین منفجر سازند. در نتیجهی این درگیریها دادگاهی انقلابی به ریاست دکتر عزت مصطفی، وزیر کشور و با معاونت فلیح حسین جاسم، وزیر دولت تشکیل شد و حکم اعدام هشت تن از متهمین صادر و اجرا گردید. و نیز حکم زندان ابد برای ١٥ متهم دیگر صادر شد که در بین محکومین نوهی رهبر شیعی یعنی محمد حکیم وجود داشت.
حکومت عراق، دکتر عزت مصطفی و معاونش فلیح حسین جاسم را از حزب و حکومت، به این دلیل که در صدور حکم تخاذل کرده و ترسیدهاند، اخراج کرد.
اما دربارهی نقش سوریهی نصیری، حکومت رسماً در مورد آن موضع گرفت، اما دربارهی نقش ایران سکوت کرد، چرا که تجدید اختلافاتش با شاه، بعد از صلح الجزایر جایز نبود.
هرچند که روزنـامههای طرفدار عراق در ایران، از نقش ایـران بحث کردند. امـا در مورد آن دو مسئول یعنی عزت مصطفی و فلیح حسین جاسم، این را که شیعه یـا طرفدار حکومت سوریه بودهاند نمیدانیم. اما این سخن که آنها تخاذل کرده و کوتاهی به خرج دادند، کافی نیست.
بنابراین مشخص شد که مسئله فراتر از تظاهرات و درگیری بوده است. شیعیان نشریاتی دورهای در عراق و خلیج، تحت عنوان عراق آزاد و صدای ملت ستم دیده منتشر میکردند و در این نشریات دعوت به انقلاب علیه حاکمان عراق میکردند.
هرکس این نشـریههـا را میخواند، خیلی زود متوجه میشد که یک نشریهی شیعی است. آنهـا هنگامیکه مـیخواستند، ظلم حـاکمان عــراق را توصیف کنند، آنـها را به هـارونالرشید یا حـاکمان عصر اموی تشبیه میکردند. و بعد از حوادث نجف و کربلا، شیعیان، «جبههی ملی اسلامی در عراق» را تأسیس کردند و کتابی را تحت عنوان «برنامهی جبههی ملی» در تاریخ ٢٢/٢/١٩٧٧ منتشر ساختند. یعنی دو هفته بعد از حوادث.
شرکتکنندگان در حوادث نجف زیاد بودند و بسیاری از آنها توانستند از طریق عرعر به عربستان سعودی و از آنجـا به کویت بگریزند. در آنجـا، آنهـا از طرف شیعیان کویت، منزل و کار و کمکهای مختلف دریافت کردند و بعضی از آنها مسئول اداره کردن تشکیلات جوانان شیعه در کویت شدند و در دانشگاهها و دبیرستانها و مساجد و حسینیهها مشغول فعالیت شدند. کویت به مرکز مهمی برای آنها تبدیل شده که برای ادارهی فعالیتهایشان در جنوب لبنان نیز، بر آنجا تکیه میکنند.
بعد از پیروزی انقلاب ایران، عراق جلودار کشورهایی قرار گرفت که انقلاب را تأیید و به آن تبریک گفت و خواستار برقراری روابط حسنه شد. اما انقلابیون خمینی جواب این اعتراف و تأیید را با حمله و دشنام به حاکمان بغداد دادند. روزنامههای ایران شروع به زمینهسازی برای انقلاب در عراق و برپایی حکومت محرومین و یا مستضعفین کردند. (حکومت محرومین عبارتی است که موسی صدر برای شیعیان لبنان به کار برد).
شیعیان عراق، پس از پیروزی انقلابشان در ایران، فعال شدند و تظاهرات به راه انداخته و شروع به توزیع نشریات کردند. اما حکومت عراق بر آنها سبقت گرفت و تعداد زیادی از آنان را زندانی کرد که در بین آنها دو جوان بودند که به همین منظور از کویت به عراق آمده بودند. یکی از آن دو، پسر کاظمی، صاحب نمایندگی ماشین (مسیدس) در کویت بود و دیگری پسر برادر عبدالمطلب کاظمی وزیر سابق نفت بود.
شیعیان عراق، خمینی دیگری را تقدیم کردند و او نویسندهی معروف، محمد باقر صدر بود. او را به عنوان آیتی از آیات و احیا کننده و مرجعی اسلامی معرفی کردند. اما حکومت عراق، به سرعت او را بازداشت کرده و به دستانش دستبند زد و آشوب پایان پذیرفت.
رادیو تهران و یا آبادان ما را به یاد احمدسعید و شیوهی غوغاییاش در صدای عربی میاندازد. نه، حتی احمدسعید نیز از انجام کارهای آنـان نـاتوان است. چرا که آنهـا در طول تاریخ به این مهـارت [برانگیختن احساسات] دست یافتهاند و صنعت گریه و نوحهسرایی را پایهریزی و خلق کردهاند. هر روز که یکی از آنان کشته میشود، یادی از کشته شدن حسین س میکنند. حسینی که خودشان با مکر از مکه خارج ساختند و هنگامیکه در معرض حمله قرار گرفتند، دور و برش را خالی کردند.
امروز رادیوی آنها، شیعیان عراق را به انقلاب و برچیدن حکومت [صدام] دعوت میکند. یک بار با روش مـورد عـلاقهی عـراقیها، بار دیگر به وسیلهی شعر و گاهی نیز صـدمات وارده از سـوی حکومت را به کار میگیرند و در خـلال برنامه، موسیقی حـزنانگیز پخش میکنند. آنها برای درگیری با حکومت عراق آماده میشوند و از هر فرصتی برای بلعیدن عراق استفاده میکنند. [و اینگونه القا میکنند که] عراق پشت انقلاب اعراب در اهواز و کردها قرار دارد.
خبرگزاریها در تاریخ ٢٣/٦/١٩٧٩ تصریحات ژنرال سیف امیر رحیمی، رئیس پلیس جنگ را نقل کردند که گفته بود: «ایران به خرید فراوان اسلحههای پیشرفته برای مقابله با حملهی هوایی عراق نیاز دارد»!!. این رئیس پلیسشان است که اعتراف میکند، آنها میخواهند اسلحهی پیشرفته برای مقابله با عراق خریداری کنند. نه مقابله با شوروی یا آمریکا، و یا دفاع از مسلمانان در افغانستان و فیلیپین و اریتره یا آزادی فلسطین، همانطور که ادعای آن را دارند!!.
از دکتر مصطفی چمران، وزیر دفاع، دربارهی ایجاد پایگاه دریایی در خرمشهر، نزدیک مرز با عراق سؤال شد، که اینگونه جواب داد:
«تهدیداتی نظامی علیه ایران، از سوی یکی از دولتهای عربی وجود دارد و حکومت ایران میخواهد ثابت کند که میتواند از اراضی خود، درصورت هرگونه هجوم خارجی بیگانگان یا هر توطئهای از سوی آنان، دفاع کند»[٢٨١].
سخن وزیر دفاع و رئیس پلیس جنگ، که ایران مورد تهدید از سوی عراق است، صحیح نیست. چرا که عراق به دنبال صلح با شاه رفت و به خاطر آن از جزئی از کشور خود، نزدیک شطالعرب، چشمپوشی کرد و اگر او ترس و خطری احساس میکرد، اقدام به این صلح نمیکرد. این سخن صحیحی نسیت، چرا که عراق به سرعت انقلاب ایران را تأیید و به آن اعتراف کرد و از انقلابیون خمینی خواست که صفحهی جدیدی [در روابط دو کشور] بگشایند. اما خمینی، سلام و تحیت او را با بدترین شکل جواب داد.
عراق میداند که این ایران است که شیعیان عراق را تحریک و با عواطف و احساساتشان بازی میکند. نسبت شیعه در عراق کمتر از نصف و یا در همین حدود است.
[٢٧٩]- مراجعه کنید به «السیاسة الکویتیة» در ٢٦/٦/١٩٧٨ در دیداری که رهبر شیعی، آیتالله کاظم شریعتمداری ترتیب داده بود.
[٢٨٠]- آنها اینگونه تصور میکنند که قبر امام علی س در نجف است. در حالیکه این مسئله و حتی بودن قبر امام حسین در کربلا ثابت نشده است.
[٢٨١]- خبرگزاریها در ٢/١٠/١٩٧٩ از روزنامهی لبنانی النهار