مجالست او با ابن عباس و پذیرش ابن عباس مخالفت او با خود را و پیرویش از قول او:
ابوهریره در حضور ابن عباس مخالف رأی او فتوا صادر کرد. اگر چنانچه افراد جاهل توصیف میکنند، ابن عباس از فتوای او راضی نمیبود، او را از آن منع میکرد و و نیز کسی که طلب فتوا کرده بود را از قبول فتوای او منع میکرد.
بخاری از ابو سلمهی پسر عبدالرحمن پسر عوف روایت کرده و میگوید: مردی نزد ابن عباس آمد. ابوهریره نیز در کنار وی نشسته بود. آن مرد گفت: در مورد زنی که چهل شب بعد از مرگ شوهرش بچهای به دنیا آورده برایم فتوا صادر کن. ابن عباس گفت: از میان دو ملهتی که برایش قرار داده شده، هر کدام دیرتر باشد، عدهی او همان است. من هم (ابو سلمه) گفتم: خداوند میفرماید ﴿وَأُوْلَٰتُ ٱلۡأَحۡمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن يَضَعۡنَ حَمۡلَهُنَّۚ﴾[الطلاق: ۴] یعنی زنان حامله مدت زمان عدهشان تا هنگام وضع حمل است. ابوهریره گفت: من نیز همرای برادر زادهام هستم.ابن عباس غلام خویش کریب را به نزد ام سلمه فرستاد تا در این مورد از او سوال کند. ام سلمه گفت: شوهر سبیعه اسلمی کشته شد، او هم حامله بود. چهل شب بعد از مرگ او بچه را به دنیا آورد. خواستگاری برایش پیدا شد. رسول خدا جاو را به عقدش در آورد. ابوالسنابل نیز در میان کسانی بود که او را خواستگاری کردند» [۲۴٧]. این واقعه دلیل است بر اینکه ابوهریره به نفس خویش اعتماد داشت.
از جملهی مسائل دیگر این که: «مردی به ابن عباس/گفت: من ده عدد از شتران خود را در راه خدا قرار دادهام ( به امور جهاد اختصاص دادهام) آیا زکات آنها بر من واجب است؟ ابن عباس گفت: ای ابوهریره در این سوال معضل و مشکلی است که کم اهمیتتر از معضل موجود در خانهی عایشه نمیباشد. در مورد آن بگو. ابوهریره گفت: بر خداوند استعانت میجویم، زکاتی بر شما نیست. ابن عباس گفت: درست گفتی. چون هر حیوانی که در حمل بار از پشتش استفاده نشود و از شیرش بهره گرفته نشود و از بچهاش چیزی عاید انسان نگردد، زکاتی در آن وجود ندارد. عبدالله پسر عمر نیز گفت: هر دوی شما به حق مطلب اصابت کردید» [۲۴۸].
و از جمله: «ابن عباس در مسئلهای از مسائل نماز از ابوهریره فتوا طلب کرد و از فتوایش پیروی نمود» [۲۴٩].
[۲۴٧] بخاری ج ۶/ص۱٩۳ [۲۴۸] الاموال لا بی عبید ص ۴٩۵ [۲۴٩] مصنف ابن ابی شیبه ج ۲/ص۲۳۶