روایت افراد قاضی و زاهد از ابوهریره، که به معنای تایید اوست:
در فهرست کسانی که از ابوهریره حدیث روایت کردهاند گروهی از قاضیان پایتختهای مهم اسلامی را مییابیم که از وی حدیث روایت کردهاند و به نظر من در روایت آنها یک پیام بس مهم در تایید وی و ردّ طعنهزنان و شبههافکنان وجود دارد. چون افراد قاضی در هر عصری، مخصوصا در صدر اسلام، غالبا از افراد پرهیزگار انتخاب میگردیدند و نظر به اینکه مجبور به شنیدن گواهی گواهان و تفحص در احوال آنان بودند و کسانی را میطلبیدند که به تزکیهی آنان برخیزند و کسانی که ضعیف جلوه میکردند ردّ مینمودند ـ نظر به این امرـ آنها را مییابیم که طبیعتا در امر توثیق افراد حذر و احتیاطی از خود نشان میدهند که این احتیاط را نزد فقها ـ تا چه رسد به غیر آنان ـ نمیبینیم. بنابراین اگر یک نفر قاضی از یک فرد اهل حدیث، حدیث روایت کرد، این امر بدون شک به این معنی است که آن فرد را از قنطرهی تنگ و باریک خویش عبور دادهاند، و او از آن گذشته است و شک و گمان ناخودآگاه ایشان اطراف او را احاطه کرده و از آن نجات یافته است یا اینکه او را به کورهی [نقادی] خویش درانداختهاند، طلای سرخ از آن بیرون آمده است.
از این رو روایت افراد قاضی از ابوهریره معنای تایید و توثیق او را در پی دارد. هماکنون بیا با هم گردشی را شروع کنیم و در پایتختها و مراکز تمدن اسلامی به گردش درآییم تا قاضیان آنجا را ببینیم که مستقیم از ابوهریره حدیث روایت کردهاند یا از طبقههای پایینتر هستند و غیر مستقیم و به واسطه از وی حدیث روایت کردهاند.
از ام القرای جهان اسلام (مکه مکرمه) «شرّفها الله تعالی»شروع کنیم: