محمد باقر و جعفر صادق و روایت حدیث از ابوهریره:
تحقیق و بررسی گنجینهی بسیار باارزش دیگری را در اختیار ما قرار میدهد و بر اساس آن دو امام معتبر و بزرگوار پیش ما مجسم میشوند: امام محمد باقر پسر علی بن حسین بن علی بن ابیطالب و پسرش جعفر صادق بن محمد، کسی که همهی شیعیان خود را به او نسبت داده و آرا و اقوالش مدار و محور کلیهی مسائل فقهی آنان است.
محمد باقر، مادرش دختر حسن بن علی است. او شخصی محل وثوق و کثیرالحدیث است. حدیث او در صحیحین بخاری و مسلم وجود دارد و نسائی او را از جملهی فقهای اهل مدینه و از تابعین برشمرده است.
اما پسرش جعفر صادق از او مشهورتر و از احادیث بیشتری برخوردار است. احادیث او نیز در صحیحین مسلم و بخاری آمده است. او در میان فقهای مدینه از جایگاه برجستهای برخوردار است.
محمد باقر و جعفر صادق هر دو حدیث ابوهریره را روایت کردهاند و در صحیح مسلم [۴۸۲]در سند حدیثی که عبدالعزیز دراوردی، حاتم بن اسماعیل و سلیمان بن بلان آن را از جعفر صادق، از پدرش روایت کردهاند، دوبار با هم آمدهاند. جز اینکه این سه نفر وصف صادق را برای جعفر ذکر نکرده و آن را مهمل گذاشته و گفتهاند «عن جعفر بن محمد عن أبیه»دلیل این اهمال هم شهرت جعفر بوده و اینکه متخصصان علم «رجال الحدیث» اسامی مهمل را از روی نام کسانی که حدیث از آنان روایت کردهاند، میشناسند و این سه نفر روایت کننده از جعفر، احادیث بسیاری را با تعبیر «عن الصادق عن أبیه»یعنی با به کار بردن «صادق» بدون ذکر جعفر، روایت کردهاند [۴۸۳].
بیگمان سکوت زینالعابدین از نقل سخن مورد ادعایی که به علیسنسبت میدهند، در حالی که روایت حدیث ابوهریره توسط فرزندان علی معلوم همگان است دلیل دیگری است دال بر کذب بودن این ادعا که به دلیل اول رویات حدیث از ابوهریره توسط زینالعابدین اضافه میشود.
باقر هم در مورد حدیث ابوهریره تنها به روایت آن بسنده نمیکند، بلکه آن را به عنوان منبع و دلیل فقهی به کار میگیرد، بر اساس آن فتوا داده و عمل میکند. همچنان که امام شافعی/در اثنای بحث از دلایل قبول خبر واحد و حجت بودن آن به این مطلب تصریح کرده و میگوید: «همچنین میبینیم که محمد بن علی بن حسین از طریق جابر از پیامبر جو از طریق عبیدالله بن ابی رافع از ابوهریره از پیامبرجحدیث روایت میکند و از هر کدام از این طرق حدیث ثابت میشود» [۴۸۴].
منظور شافعی همچنان که خودش گفته این است که محمد بن علی احادیثی را که ابوهریره در موضوع حلال و حرام به تنهایی روایت کرده، حجت دانسته است [۴۸۵].
حدیث شناسان راویان صادق را به دو دسته تقسیم نمودهاند: بر خی از آنان کسانی هستند که دچار اشتباه و خطا میشوند و به فقاهت معروف نیستند. احادیثی را از این دسته روایت میکنند که غیر خودشان از اهل صدق در آن احادیث با آنان موافق باشند. برخی دیگر راویانی هستند صادق، حافظ و نگاهدارنده، دقیق و فقیه. محدثین، احادیثی را که این دسته از راویان به تنهایی روایت کردهاند، بدون چون و چرا میپذیرند. محمد بن علی در اینجا ـ همچنان که شافعی گفته است ـ سید و سرور راویان معتبر و مورد اعتماد بوده و بدون شک با ابوهریره به مثابهی یک راوی صادق، ضابط و فقیه معامله میکرد. پس شگفتا از آن دیگری که این اعتماد و باور را ندارد [۴۸۶].
همچنان که دیدیم علی بن حسین یاران و شاگردانی دارد که آنان را در اخذ و نقل مرویات ابوهریره آزاد گذاشته و آنان را از این کار باز نداشته است. همینطور پسرش محمد و نوهاش جعفر صادق، یارانی دارند از مشاهیر گیرندگان مرویات ابوهریره که آنان را آزاد گذاشته و حرفی را از آنچه که به زعم ابوجعفر اسکافی علی آن را نسبت به ابوهریره گفته است، به آنان نگفتهاند. بنابراین سکوت محمد بن علی و پسرش جعفر صادق قرینهی دیگر و تازهای است که بر روایت عملی حدیث ابوهریره و حجت دانستن آن از جانب ایشان، افزوده میشود.
از جملهی یاران باقر میتوان به فقیه صدرنشین مدینه، عمرو بن دینار، محمد بن اسحاق صاحب کتاب سیره، اوزاعی امام اهل شام، زهری، ابو اسحاق همدانی، فقیه معروف کوفه عبدالله بن شبرمه، اعرج، ابن جریح و اعمش، اشاره کرد.
اما یاران جعفر صادق که احادیث ابوهریره را دست به دست کردهاند، بیش از یاران باقر هستند که از جملهی نامبردگان میتوان به: دراوردی، حاتم بن اسماعیل و سلیمان بن بلال و نیز امام مالک، یحیی بن سعید القطان، یحیی بن سعید انصاری، سفیان ثوری، سفیان بن عیینه و غیر اشاره کرد.
همچنین، همان طور که باقر و صادق شاگردانی داشتهاند که روایات ابوهریره را دست به دست کردهاند، استادانی هم داشتهاند که جزو شاگردان ابوهریره و از ناشران علم او بودهاند. مانند عطاء بن ابیرباح، استاد جعفر صادق، یزید بن هرمز استاد باقر.آیا در صورتی که جعفر و باقر معتقد به ضعف ابوهریره میبودند، استادان خود را از او برحذر نمیداشتند؟
[۴۸۲] صحیح مسلم ج۳ ص ۱۵ [۴۸۳] دراوردی در سنن ابن ماجه، ج ۲ ص ٩۸۸ و غیر آن از صادق رویت کرده است، حاتم بن اسماعیل در سنن نسائی، ج ۱ ص ۲٧۰ و ۲٩۰ از صادق روایت کرده است و سلیمان در صحیح مسلم ج ۳ ص ٩ از صادق روایت نموده است. [۴۸۴] الرساله، امام شافعی ص ۴۵۵ بند ۱۲۴۵ و این از نصوص کمیاب است [۴۸۵] همان، بند ۱۲۳۸ [۴۸۶] یکی از مصراعهای شعر سابق الذکر (مترجم)