تایید ابوهریره از طرف علمای بعد از تابعین:
امام شافعی و غیر او حدیث ابوهریره را در مورد معاملهی طلا به طلا «الذهب بالذهب»که مخالف حدیث اسامه بن زید «إنما الربا في النسیئه»میباشد، ذکر کرده و حدیث ابوهریره و موافقانش را بر حدیث اسامه ترجیح داده است. دلیلش هم کثرت راویان، حفظ بیشتر و مسنتر بودن آنها بوده و دیگر اینکه اسامه به تنهایی آن را روایت نموده است. سپس گفت: «ابوهریره مسنترین و حافظترین فرد راویان حدیث زمان خود بوده است» [۲٩۳]و این تایید بسیار باارزش است. چون سخن فردی چون امام شافعی است و این خود کافی است چه او در حفظ حدیث، فقه، تشخیص حدیث صحیح از ناصحیح و فطانت، سرآمد همه بود و در زهد و تقوی ثابت قدم.
امام طحاوی که از پیش کسوتان فقهای حنفی است و از اساتید کم سن بخاری و مسلم روایت داشته است، چنین میگوید: «ما نسبت به او حسن ظن داریم» [۲٩۴].
حاکم از استاد استادش ابوبکر، محمد بن اسحاق بن خزیمه/که از طبقهی مسلم بوده، چنین نقل کرده است: تنها کسانی دربارهی رد احادیث ابوهریره صبحت میکنند که خداوند دلهایشان را کور و فاقد بصیرت کرده است که اخبار و روایات را نمیفهمند.
زیرا چنین کسی یا جهمی معطل (منکر صفات) است که اخبار و روایات ابوهریره را مخالف مذهب کفرآمیز خود میبیند و بدین سبب به وی فحش و ناسزا میگوید و او را به چیزی متهم مینماید که خداوند او را از آن پاک گردانیده است و این تهمت و ناسزا را جهت فریب سادهدلان و جاهلان به کار میبرد که هان! اخبار و روایات ابوهریره حجت و برهان تلقی نمیشوند و یا فردی از خوارج است یا فرد که شمشیرکشی علیه امت محمد جرا جایز میداند و اطاعت از امام و امیر را بر خود واجب نمیبیند. همچون فردی اگر روایات ابوهریره را مخالف مذهب نادرست و گمراهش میبیند و دلیل و حجتی برای دفع روایات وی ندارد، به وادی غیبت و نکوهش ابوهریره روی میآورد.
یا قدریه است و از اسلام و مسلمانان کنارهگیری نموده و مسلمانان معتقد به قدر را ـ که خداوند آن را مقدر نموده و به آن حکم کرده است کافر میداند. هر گاه این فرد روایات ابوهریرهساز پیامبر جرا در رابطه با اثبات قدر میبیند، با فلسفهبافی و نتیجهگیری غلط چنین میپندارد که اخبار و روایات ابوهریره نمیتوانند حجت و دلیل تلقی شوند. این در حالی است که خود هیچ دلیل محکمی ندارد که مقوله کفرآمیز و شرکآلودش را ثابت کند.
یا جاهلی است که عهدهدار مسائل فقهی میشود و آنها را از منابع نادرست به دست میآورد. زمانیکه اخبار و روایات ابوهریره را مخالف مذهب فردی دید که بدون دلیل از او تقلید میکند، به ناحق دربارهی او دهان به بدی میگشاید و روایاتش را مردود میداند و از روی تقلید محض، مذهب امامش را بدون دلیل و جهت روشنی انتخاب و اختیار مینماید. اما همین فرد هنگامیکه روایات وی [ابوهریره] را موافق مذهبش دید، از آنها بر علیه مخالفانش استفاده نموده و بدان احتجاج مینماید [۲٩۵].
این سخن امام ابن خزیمه بود، سخن عارفی که از حقیقت اهدافی که دشمنان ابوهریره پشت پردهی آن مخفی شدهاند، باخبر است. آنان در دوران او مرجئه، خوارج، قدریها و جاهلان بودند و در دوران ما نیز همینهایی که میبینیمشان.
امام ترمذی هم در جزء ۱۳ جامع خود یک باب از صفحهی ۲۲۵ تا ۲۲٩ را به محاسن و مناقب ابوهریره اختصاص داده است.
ابو احمد حاکم کبیر، که استاد حاکم صغیر صاحب مستدرک میباشد، چنین میگوید: او حافظترین صحابه بود و بیشتر از همه ملازم و همراه پیامبر بوده است [۲٩۶].
شاگرد وی حاکم ابو عبدالله، صاحب مستدرک چنین گفته است: از ابتدای اسلام تا عصر کنونی هر کسی که دنبال حفظ حدیث بوده، جزو پیروان و اتباع ابوهریره به حساب میآید، اما او اولین و لایقترین آنها برای نامگذاری به نام «حافظ» میباشد [۲٩٧].
همچنین او در آخر فصل مناقب ابوهریره که در مستدرک تنظیم نموده است، میگوید: خداوند ما را از مخالفت با فرستادهی خود و یاران برگزیدهاش و پیشوایان دینی از تابعین و کسانی که بعد از آنها آمدهاند از پیشوایان مومنین مصون بدارد و همچنین در امر کسی که شریعت ما را از کانال حفظ و نقل روایاتش برای ما نگهداری نمود مصون بدارد [۲٩۸]و حاکم که چنین گوهرافشانی میکند جزو کسانی است که به تشیع معروف بوده است و زمانی این سخن را گفته است که تشیع چون امروز نبوده است.
حافظ ابونعیم اصفهانی مولف کتاب حلیه الأولیا میگوید: ابوهریره حافظترین صحابه برای اخبار و روایات از پیامبر جبوده است [۲٩٩].
شمس الائمه امام سرخسی حنفی متوفی ۴٩۰ هـ. ق، مولف کتاب المبسوط میگوید: ابوهریره کسی است که در همراهی و مصاحبت زیاد وی با پیامبر ج، و در عدالت، حفظ و ضبط نیکویش هیچ کس شکی ندارد و پیامبر برای او دعا نموده است. سپس گفته است: در عدالت، ضبط و حفظ حدیث، مقدم بر همه است [۳۰۰].
امام ذهبی میفرماید: ابوهریره علاوه بر مکانت، اخلاص در بندگی و تواضعی که داشت، حافظ، فقیه و دریایی از علم و جزو مفتیان بزرگ بود [۳۰۱].
همچنین امام ذهبی، او را به عنوان امامی مجتهد توصیف نموده و بزرگ و سرآمد حافظان مورد اعتمادش میپندارد و اینکه علم و دانش پاک، با برکت و زیادی را از پیامبر جنقل نموده که هیچکس در این کار به پای او نمیرسد. او اخلاقی نیکو و حافظهی قوی داشت و ما ندانستهایم که در حدیثی به خطا رفته باشد و بالاخره او در قرآن، سنت و فقه توانمند بود [۳۰۲].
ابن کثیر صاحب تفسیر و تاریخ میفرماید: ابوهریره در صدق، حفظ، دیانت، عبادت، زهد و پرهیزگاری و عمل صالح دارای مکانت ویژهای بود. او از فضایل و محاسن زیادی بهرهمند بود و کلام نیکو و پندهای زیبایی داشت [۳۰۳].
آری، ما اینچنین میبینیم که از عصر پیامبر جو صحابه و سه قرن طلایی و برتر اول، تا دوران اخیر قول و عمل دست به دست هم داده و ابوهریره را تصدیق نموده و از او پشتیبانی میکنند.
[۲٩۳] الرساله امام شافعی ص ۲۸۱ [۲٩۴] معانی الاثار ج ۱ص۱۳ [۲٩۵] المستدرک ج ۳ص۵۱۳ [۲٩۶] الأصابه ج۴ص۴۰۳ [۲٩٧] المستدرک ج۳ ص۵۱۲ [۲٩۸] المستدرک ج۳ ص۵۱۴ [۲٩٩] الأصابه جدول ۴ ص ۲۰۳ [۳۰۰] اصول سرخسی ج ۱ص۳۴۲ [۳۰۱] تذکره الحفاظ ج ۱ ص ۳۲ [۳۰۲] سیر اعلام النبلاء ج ۲ص۴۱٧ [۳۰۳] البدایه و النهایه ج ۸ص۱۱۳