شیعهای زاهد از پرچمداران تالیف در کوفه، مسندش را از حدیث ابوهریره انباشته میسازد
سپس زاهد عابد و موثق، عالم به قرائتهای قرآن، عبیدالله بن موسی عبسی از کوفه، صاحب مسند و مشهور نزد متقدمین که «از بزرگان علمای شیعه بود» [۵۴٧]تا آنجا که ساجی او را به افراط و تشیع منسوب کرده [۵۴۸]و احمد غلوو زیادهروی او را در تشیع، با وجود پرهیزگاری و عبادتی که داشته، بر او عیب گرفته است [۵۴٩]چرا که عبیدالله احادیث منکری را در رابطه با تشیع روایت نموده است [۵۵۰].
شوشتری بحث او را آورده و به وجود رویات زیادی از او در کتاب الکافی کلینی و التهذیب طوسی اشاره نموده است [۵۵۱].
نامبرده احادیثی را از ابوهریره روایت میکند [۵۵۲]. که در میان آنها حدیثی است که از طریق ابوالزناد، از اعرج، از ابوهریره روایت شده است [۵۵۳]. چیزی که دلالت میکند بر اینکه او همهی احادیثی را که در نسخهی حجیم و بزرگ ابوالزناد وجود دارند را روایت میکرده است، نسخهای که همتای صحیفهی همام بن منبه مذکور در فوق است.
علاوه بر همهی کسانی که ذکرشان رفت، تعداد بسیار زیادی از احادیث ابوهریره در تمامی کتب حدیثی، توسط گروه کثیری از کوفیان از کسانی که به تشیع معروف نبوده بلکه فقط به حب فراوان برای ذریت علی شهرت داشتهاند، روایت شده است. از جمله توسط امام ابوحنیفه نعمان بن ثابت/که شاگردی او برای جعفر صادق معلوم است و علاقهی زیادی هم به زید بن علی و پسرش داشت. همچنین توسط سفیان ثوری که ابن دواد حلی او را در «شمار ممدوحینی که همکاران او را ضعیف ندانستهاند به حساب آورده است» و هکذا سفیان بن عیینه کوفی و سپس مکی، که ابن داود او را نیز ذکر کرده و صراحتا ستوده است، عثمان بن ابی شیبه، ابوبکر بن ابی شیبه صاحب «مصنف» و غیر آنان.
پس چنانچه امام علی کلماتی مبنی بر تکذیب ابوهریره گفته بود، حتما در کوفه شایع میشد و اینان از آن مطلع میشدند.
[۵۴٧] سخن ذهبی در تذکره الحفاظ، شرح حال شماره ۳۴۳ [۵۴۸] التهذیب ج ٧ ص ۵۳ [۵۴٩] هدی الساری مقدمه فتحالباری ص ۴۲۲ [۵۵۰] طبقات ابن سعد،ج۶ ص ۴۰۰ [۵۵۱] قاموس الرجال ج۶ ص ۲۳۲ [۵۵۲] همچنانکه در صحیح مسلم ج۲، ص ۸٧ و ج۴، ص ۲۲۲ و ۱۲۶ آمده است [۵۵۳] سنن دارمی، ج۱ ص ۳۱۸