دروغ گفت و به خطا رفت...!
کسانی که ابوهریره را به دروغ پردازی و وضع حدیث متهم میکنند، در عصر و زمانی زندگی میکنند که دروغ جهان را فرا گرفته و بر آن سیادت و رهبری میکند. آنها فراموش کردهاند که در زمان پیامبر جدروغ زشت و قبیح بوده است. علاوه بر آن، مگر ممکن است که دروغگویانی توانسته باشند در آن زمان خود را مخفی کنند و دروغشان را پنهان نمایند، بدون اینکه پیامبر جآنان را افشا و وادار به تجدید توبه کرده باشد؟
عایشهسمیگوید: نزد اصحاب رسول خدا ج، هیچ چیز منفورتر از دروغ نبود و هرگز پیامبر جاز هیچ فردی دروغی را نمیپسندید. اگر هم چیز اندکی میبود، به هنگام شنیدن دورغ از خود بیخود میشد و به شدت خشمگین میگشت و خشمش تا زمان توبه از آن ادامه مییافت [۳۰۴]. پس دروغ کار سادهای نیست که ابوهریره بتواند خداوند و رسول خدا جو یارانش را اغفال نماید و بر آنها دروغ ببندد و بعد اینهمه مدح و ستایش را کسب کند.
اما هدف پیامبر جو یارانش از بکار گیری جملهی «کَذِبَ فُلان»ظاهر معنی کذب نیست، بلکه مقصودشان خطا و لغزش بوده است و قصد هیچ اهانتی در آن نداشتهاند.
برای نمونه سبیعه دختر حارث، چند روز بعد از وفات شوهرش از خون نفاس (خون بعد از وضع حمل) پاک شد، ابوسنابل بر وی گذر کرد، گفت: تو باید چهار ماه و ده روز صبر کنی، بعد از دوران عدّه رها میشوی. سبیعه این گفته را برای پیامبر جبازگو کرد، پیامبر جفرمود: «کذب أبو السنابل»یعنی ابوسنابل اشتباه کرده است. حرفش درست نیست. بلکه آزادی و میتوانی ازدواج کنی [۳۰۵].
گفتهی ابودرادء هم از این قبیل است که از او روایت شده، گفت: کسیکه شبهنگام از اقامهی نماز وتر عاجز شود، بعد از فرا رسیدن صبح نمیتواند آن را به جای آورد. وقتی که برای عایشه نقل کردند، گفت: «کذب أبو الدرداء»ابودرداء به خطا رفته است، چون پیامبر بعد از آمدن صبح هم نماز وتر را خوانده است [۳۰۶].
اسماء دختر عمیس جزو مهاجرین حبشه بود که در زمان جنگ خیبر به مدینه بازگشتند. عمر به او گفت: ما در هجرت بر شما پیشی گرفتهایم. پس نزد پیامبر جبهتر و شایستهتر هستیم. اسماء ناراحت شد و گفت: «کذبت یا عمر»یعنی اشتباه کردی ای عمر [۳۰٧].
عرب کلمهی کذب را به جای خطا استعمال کردهاند. اخطل در بیت شعری چنین گفته است:
کَذَبتکِ عَیناَكِ رَاَیتِ بِواسِط«چشمهایت به شما دروغ گفتهاند، یا آن را در واسط دیدهای.)
ذوالرمه چنین میگوید: «وما في سمعه کذب»یعنی: آنچه به گوش او رسیده دروغ نیست.
در حدیث عروه آمده است: به او گفتند که ابن عباس میگوید: پیامبر ۱۰ یا ۱۱ سالی بیش در مکه نماند، او گفت: «کذب»، یعنی: به خطا رفته است. عروه سخن ابن عباس را کذب نامیده است چون در مخالف صواب بودن شبیه دروغ است. چنانکه کذب مخالف صدق و راستی است. ولو اینکه دروغ و اشتباه در قصد و نیت با هم متفاوت باشند. پس کذب دو نوع است: عمدی و غیر عمدی (خطا). کذب عمدی معروف است و کذب به معنی اشتباه، مانند کذب ابوسنابل پسر بعکک در فتوایش دربارهی زن شوهر مرده اگر وضع حمل کرد. قول پیامبر جهم بدین معنی است که گفت: «کذب من قالها»یعنی اشتباه کرده کسی که این را گفته است. این گفته مربوط به کسی است که دربارهی عامر که به اشتباه خودکشی کرد، گفت: اعمال وی هدر رفته است و مانند گفتهی عباده بن صامت که گفت: «کذب أبو محمد»یعنی ابو محمد اشتباه کرده است که گفته بود نماز وتر واجب است. در تمامی این روایات کذب به معنی خطا و اشتباه میباشد، به این معنی که گوینده اشتباه کرده است و گفتهاند استنباط این معنی از واژهی کذب لهجهی اهل مدینه میباشد.
[۳۰۴] مسند احمد ج۶ ص ۱۵۲ [۳۰۵] سنن سعید بن منصور [۳۰۶] الکامل لابن عدی ج ۱ص۱۳ [۳۰٧] صحیح مسلم ج٧۰ص۱٧۲