زینالعابدین، گواهی با ارزش و پرمحتوایی را ارائه میدهد
کشی شرح حال سعید بن المسیب را با اثر بسیار مهمی به پایان میبرد، زیرا با سندی که به علی ابن الحسین زین العابدینسمیرسد، روایت کرده که گفت: «سعید بن المسیب داناترین مردم است نسبت به آثار گذشته و بافهمترین مردم زمان خودش است» [۵۵٩].
دیدیم که سعید خود را وقف حدیث ابوهریره نمود و در زمان حیات علی بن حسینسحدیث از او نقل میکرد. بنابراین قول علی شامل حدیث ابوهریره نیز شده و اقراری است ضمنی به صحت آنچه سعید از ابوهریرهسنقل کرده است.
پس آیا اگر حرف شما درست است، چرا زینالعابدین نگفت: سعید در صورتی که حدیث ابوهریره را روایت نمیکرد، داناترین مردم میبود؟ و چرا نگفت: سعید اگر سادگی که حقیقت ابوهریره را از او پنهان کرده است را نداشت، فهمیدهترین انسانهای زمان خودش به حساب میآمد؟ یا اینکه چرا نگفت: اگر نافرمانی ـ که او را وادار کرد تا نصیحت امیرالمومنین را به گوش فراموشی سپرده و با دختر ابوهریره ازدواج کند و حدیث ابوهریره را روایت نماید ـ در او موجود نبود، با هوشترین مردم زمانش محسوب میگردید؟
شما بگویید و داوری کنید ای مردم!
از جمله دلایلی که بیانگر اعتماد زیاد ابن المسیب به روایت ابوهریره است، قول امام شافعی است آنجا که میخواهد دلایل قبول خبر واحد و حجت بودن آن را بیان کند که گفته است: «میبینیم که سعید در مدینه میگوید: ابوسعید خدری به روایت از پیامبر راجع به صرافی به من خبر داد و حدیث او سنتی را به اثبات میرساند و میگوید: ابوهریره به روایت از پیامبر جبرایم حدیث کرد و روایت او سنتی را ثابت میسازد و از فردی غیر از آنان روایت میکند باز هم حدیثش سنتی را ثابت میکند.
عروه را نیز میبینیم که میگوید: عایشه به من خبر داد که: ان رسولالله قضی ان الخراج بالضمان
[رسول خدا جمقرر کرد که درآمد (شیئی) در برابر ضمانت آن شی به کسی تعلق میگیرد]
«این خود نیز سنتی را ثابت مینماید. همچنین عروه موارد زیاد دیگری را از طریق عایشه از پیامبر روایت مینماید و آنها را به عنوان سنت ثابت، منشاء حلال و حرام میداند» [۵۶۰].
بر این اساس ابن المسیب به حدیث ابوهریره، در زمینه حلال و حرام استناد کرده ولو اینکه ابوهریره به تنهایی آن را روایت نموده باشد و این خود دلیل بر اعتماد کامل او به ابوهریره است. بحث از عایشه هم به این خاطر به میان آمد تا دلیلی باشد بر اینکه اصطلاح شافعی در تثبیت سنن به معنی اعتماد کردن در حلال و حرام به آنها است و ضمنا فقها شرایط احادیث مورد استناد در زمینهی حلال و حرام و عقاید را سختتر از شرایط احادیث دال بر فضایل در نظر میگیرند.
[۵۵٩] رجالکشی، ص ۱۱۰ [۵۶۰] الرساله، ص ۴۵۳