۱- نماز فجر (صبح)
معمولاً آن حضرتصدر نمازهای صبح از سورههای «طوال مفصل» انتخاب میکرد و تلاوت مینمود [۲۰٧]. طوری که احیاناً سوره «واقعه» (س ۵۶؛ آیات ٩۶) و یا مشابه آن را در دو رکعت میخواند. [۲۰۸]
در حجة الوداع سوره «طور» (۵۲؛ ۴٩) را در نماز فجر، تلاوت نمود [۲۰٩]. گاهی نیز سوره «ق» (۵۰؛ ۴٩) را در رکعت اول میخواند [۲۱۰]. همچنین گاهی یکی از سورههای قصار مفصل مانند ﴿إِذَا ٱلشَّمۡسُ كُوِّرَتۡ﴾(۸۱؛ ۱۵) را انتخاب نموده، در نماز صبح، تلاوت میکرد. [۲۱۱]
و یک بار سوره «زلزال» (٩٩؛ ۸) را هم در رکعت اول و هم در رکعت دوم تلاوت نمود؛
راوی میگوید:
نمیدانم رسول اللهصدچار فراموشی شد یا عمداً چنین کرد [۲۱۲]همچنین یک باردرهنگام سفر، سورههای «فلق» (۱۱۳؛ ۵) و «ناس» (۱۱۴؛ ۶) را در نماز فجر، تلاوت نمود. [۲۱۳]
و به عقبه بن عامر چنین فرمود: «إقرأ في صلاتك المعوّذتین «(فما تعوّذ متعوّذ بمثلهما)» [۲۱۴](در نمازهایت معوذتین (سورههای فلق و ناس) را تلاوت کن زیرا هیچ پناه گیرندهای، پناهی بهتر از آنکه پیدا نخواهد کرد).
و احیاناً گاهی بیشتر از آنچه که بیان گردید در نماز فجر، تلاوت مینمود. چنانکه شخصت (۶۰) آیه یا بیشتر ازآن را نیز تلاوت نموده است [۲۱۵]، برخی ازراویان گفتهاند:
نمیدانیم که این تعداد از آیات را رسول اللهصدریک رکعتتلاوت نموده است یا در دو رکعت. همچنین سوره «روم» (۳۰؛ ۶۰) [۲۱۶]و نیز سوره «یس» (۳۶؛ ۸۳) [۲۱٧]را در نماز فجر، تلاوت نموده است. یک بار در مکه، قرائت را در نماز صبح، با سوره «مؤمنین» (۲۳؛ ۱۱۸) آغاز کرد، همین که به نام موسی و هارون یا به نام عیسی [۲۱۸](راوی در این مورد شک دارد) رسید، سرفه امانش نداد و به رکوع رفت. [۲۱٩]
گاهاً سوره «الصافات» (٧٧؛ ۱۸۲) را در نماز فجر، تلاوت میکرد. [۲۲۰]
در نماز فجر روزهای جمعه، در رکعت اول، سوره «الم تنزیل السجده» (۳۲؛ ۳۰) و در رکعت دوم، سوره ﴿هَلۡ أَتَىٰ عَلَى ٱلۡإِنسَٰنِ﴾(٧۶؛ ۳۱) را تلاوت میکرد. [۲۲۱]
معمولاً رکعت اول را نسبت به رکعت دوم، طولانیتر مینمود. [۲۲۲]
[۲۰٧] نسائی و احمد با سند صحیح. به هفت سوره در اواخر قرآن که طبق قول راجح از سوره «ق» شروع میشود، طوال مفصل گفته میشود. [۲۰۸] احمد و ابن خزیمه، (۱/۶٩/۱) و به تصحیح حاکم و موافقت ذهبی. [۲۰٩] بخاری و مسلم. [۲۱۰] مسلم و ترمذی (الارواء، ۳۴۵). [۲۱۱] مسلم و ابوداود (الارواء، ۳۴۵). [۲۱۲] ابوداود و بیهقی با سند صحیح. ظاهراً رسولاللهصعمداً چنین عمل نمود تا جواز آن را بیان نماید. [۲۱۳] ابوداود، ابن خزیمه، (۱/۶٩/۲)، ابن بشران در «الامالی» و ابن ابیشیبه، (۱۲/۱٧۶/۱) و به تصحیح حاکم و موافقت ذهبی. [۲۱۴] ابوداود و احمد با سند صحیح. [۲۱۵] بخاری و مسلم. [۲۱۶] نسائی، احمد و بزاز با سند جید. [۲۱٧] احمد با سند صحیح. [۲۱۸] نام موسی و هارون بدین صورت آمده است: ﴿ثُمَّ أَرۡسَلۡنَا مُوسَىٰ وَأَخَاهُ هَٰرُونَ بَِٔايَٰتِنَا وَسُلۡطَٰنٖ مُّبِينٍ ٤٥﴾و بعد از چهار آیه آمده است: ﴿وَجَعَلۡنَا ٱبۡنَ مَرۡيَمَ وَأُمَّهُۥٓ ءَايَةٗ وَءَاوَيۡنَٰهُمَآ إِلَىٰ رَبۡوَةٖ ذَاتِ قَرَارٖ وَمَعِينٖ ٥٠﴾. [۲۱٩] بخاری در تعلیقات و مسلم (الارواء، ۳٩٧). [۲۲۰] احمد و ابویعلی در «مسند» و مقدسی در «المختارة». [۲۲۱] بخاری و مسلم. [۲۲۲] بخاری و مسلم.