دعاهای مأثوره قبل از اسلام
رسول اللهصدر نماز، دعاهای مختلفی را انتخاب میکرد و میخواند [۵۲۴]و دعاهایی را مقرر نمود و نمازگزاران را در انتخاب و قرائت آنها مختار گذاشت [۵۲۵]. به نمونهای از این دعاها، توجه کنید:
۱- «اللّهمّ! إنّي أعوذ بك من عذاب القبر، وأعوذ بك من فتنة المسیح الدّجّال، وأعوذ بك من فتنة المحیا والممات، اللّهمّ! إنّي أعوذ بك من المأثم والمغرم» [۵۲۶]. (مأثم مغرم یعنی گناه و مقروض بودن).
۲- «اللّهمّ! إنّي أعوذ بك من شرّ ما عملت ومن شرّ ما لم أعمل (بعد)». [۵۲٧]
۳- «اللّهمّ! حاسبني حساباً یسیرأ». [۵۲۸]
۴- «اللّهمّ! بعلمك الغیب، وقدرتك على الخلق؛ أحیني ما عملت الحیاة خیراً لي، وتوفّني إذا كانت الوفاة خیراً لي، اللّهمّ! وأسألك خشیتك في الغیب والشهادة، وأسألك كلمة الحقّ (و در روایتی: الحكم) والعدل في الغضب والرّضى، وأسألك القصد في الفقر والغنى، وأسألك نعیماً لا یبید، وأسألك قرة عینٍ (لا تنفدو) لا تنقطع، وأسألك الرّضى بعد القضاء، وأسألك برد العیش بعد الموت، وأسألك لذّة النّظر إلى وجهك، و(أسألك) الشّوق إلى لقائك في غیره ضرّاء مضرّة، ولا فتنةٍ مضلّة، اللّهمّ زیّنا بزینة الأیمان واجعلنا هداة مهتدین». [۵۲٩]
و به ابوبکر تعلیم داد که بگوید:
۵- «اللّهمّ! إنّ ظلمت نفسي ظلماً كثیراً، ولا یغفر الذّنوب إلاّ أنت، فاغفرلي مغفرةً من عندك، وارحمني، إنّك أنت الغفور الرّحیم». [۵۳۰]
و به عایشهلامر نمود که بخواند:
۶- «اللّهمّ! إنّي أسألك من الخیر كلّه، (عاجله وآجله)، ما علمت منه ومالم أعلم، وأعوذ بك من الشرّ كلّه (عاجله وآجله) ما عملت منه وما لم أعلم وأسألك (و در روایتی: اللّهمّ! إني أسألك) الجنة وماقرّب إلیها من قول أو عملٍ، وأعوذ بك من النّار وما قرّب إلیها من قول أو عمل، وأسألك (و در روایتی: اللهم! إني أسألك) من (ال) خیر ما سألك عبدك ورسولك محمّد وأعوذ بك من شرّ ما استعاذك منه عبدك ورسولك محمّدص)، (وأسألك) ما قضیت لي من امر أن تجعل عاقبة (لي) رشداً». [۵۳۱]
٧- خطاب به مردی فرمود: تو در نماز چه میخوانی؟ گفت: به وحدانیت خداوند گواهی میدهم سپس از خدا بهشت را میطلبم و از دوزخ به او پناه میبرم و نمیدانم که شما و معاذ چه، زمزمه میکنید؟ رسول اللهصفرمود: ما نیز حول و حوش همین را میخوانیم. [۵۳۲]
یک مرتبه از مردی شنید که تشهد میخواند:
۸- «اللّهمّ! إنّي أسألك یا الله (و در روایتی: بالله) (الواحد) الأحد الصّمد الذي لم یلد ولم یولد، ولم یكن له كفواً أحد! أن تفغرلي ذنوبي، إنّك أنت الغفور الرّحیم» «رسول اللهص فرمود: این مرد بخشیده شد، بخشیده شد». [۵۳۳]
همچنین از مردی شنید که در تشهد میگوید:
٩- «اللّهمّ! إنّي أسألك بأنّ لك الحمد، لا إله إلاّ أنت (وحدك لا شریك لك)، (المنّان)، (یا) بدیع السّماوات والأرض! یا ذالجلال والإكرام! یا حيّ یا قیّوم! (إني أسألك) (الجنة، وأعوذ بك من النار)». رسول اللهصخطاب به اصحاب فرمود آیا میدانید که او به وسیله چه چیزی از خدا، طلب نمود؟ گفتند: خدا و رسولش آگاهترند. رسول اللهصفرمود: سوگند به کسی که جانم در قبضهی اوست، این شخص، خدا را به وسیله اسم اعظمش [۵۳۴]صدا زد چنان اسمی که هرگاه کسی خدا را به وسیله آن، بخواند، اجابت خواهد کرد و اگر به وسیله آن از او چیزی طلب کند، به او خواهد بخشید. [۵۳۵]
آخرین دعایی که بین تشهد و سلام نماز، از رسول اللهصثابت است این است:
۱۰- «اللّهمّ! اغفرلي ما قدّمت وما أخرت وما أسررت وما أعلنت وما أسرفت وما أنت أعلم به منّي، أنت المقدّم وأنت المؤخّر، لاإله إلاّ أنت» [۵۳۶].
[۵۲۴] گفتیم: در نماز و نگفتیم: در تشهد. زیرا در حدیث آمده است: «في صلاته» تا شامل هر جای مناسب برای دعا باشد مانند سجده و تشهد. [۵۲۵] بخاری و مسلم. اثرم میگوید: از احمدبن حنبل پرسیدم: بعد از تشهد چه دعایی بخوانم؟ فرمود: همین دعاهایی را که در خبر آمده است. گفتم: مگر رسول خداصنفرموده است: هر دعایی که دلتان میخواهد بخوانید؟ فرمود: از دعاهایی که در خبر آمده است بدلخواه انتخاب باید کرد. من سؤالم را تکرار کردم؟ ایشان باز هم فرمود: آنچه در خبر آمده است. این را ابن تیمیه، در «فتاوی»، (۶٩/۲۱۸/۱) نقل نموده و نیز پسندیده و گفته است: لام مذکور در «الدعاء» لام جنس نیست بلکه اشاره به دعایی دارد که خداوند میپسندد و ... بهتر است گفته شود از دعاهای مشروع و مسنون و همچنین از دعاهای نافع طبق دلخواه انتخاب نموده و بخواند». بنده ضمن تأیید شیخ الاسلام میگویم: دعای نافع نیاز به دانش صحیح دارد که کمتر کسی از چنین دانشی برخوردار است بنابراین بهتر اینست که بر دعاهای مأثوره و منقول اکتفا شود، والله اعلم. [۵۲۶] بخاری و مسلم. [۵۲٧] نسائی با سند صحیح و ابن ابیعصام در «کتاب السنة»، (۳٧۰) به تحقیق بنده. [۵۲۸] احمد و به تصحیح حاکم و موافقت ذهبی. [۵۲٩] نسائی و به تصحیح حاکم و موافقت ذهبی. [۵۳۰] بخاری و مسلم. [۵۳۱] احمد، طیالسی، بخاری در «ادب مفرد»، ابن ماجه، و به تصحیح حاکم و موافقت ذهبی. «الصحیحة»، (۱۵۴۲). [۵۳۲] ابوداود، ابن ماجه و ابن خزیمه با سند صحیح. [۵۳۳] ابوداود، نسائی، احمد، ابن خزیمه و به تصحیح حاکم و موافقت ذهبی. [۵۳۴] و این توسل به اسماء و صفات خداوند است؛ مسألهای که خداوند بدان امر نموده است: .﴿وَلِلَّهِ ٱلۡأَسۡمَآءُ ٱلۡحُسۡنَىٰ فَٱدۡعُوهُ بِهَاۖ﴾[الأعراف: ۱۸۰]. و اما توسل به غیر از اسماء و صفات خداوند؛ مانند توسل به حق و مقام و احترام فلان نزد ابوحنیفه و اصحابش مکروه و علی الاطلاق حرام است، که متأسفانه بسیاری از مردم و برخی از بزرگان نیز به جای توسل مشروع به توسل مبتدعانه و حداقل مختلف فیه روی میآورند و چنان به آن پایبند هستند، گویا توسل مشروعی اصلاً وجود ندارد! شیخ الاسلام ابن تیمیه در این مورد رسالهی مفیدی به نام «التوسل والوسیلة» دارند، که در نوع خود، بینظیر است حتماً آن را مطالعه کنید. بنده نیز کتابی به نام «التوسل أنواعه وأحکامه» نوشتهام و تاکنون دوبار چاپ شده است. [۵۳۵] ابوداود، نسائی، احمد، بخاری در «ادب المفرد»، طبرانی و ابن منده. [۵۳۶] مسلم و ابوعوانه.