اشاره با انگشت
رسول اللهصدر تشهد، کف دست چپ را باز میگذاشت، ولی انگشتان کف دست راست را گره مینمود و با انگشت شهادت، اشاره میکرد و ضمناً به آن مینگریست. [۴۵۸]
به هنگام اشاره، انگشت شصت را روی انگشت وسط میگذاشت. [۴۵٩]
و گاهی آن را به صورت حلقه درمیآورد. [۴۶۰]
و انگشت شهادت را بلند میکرد و آن را به حرکت درمیآورد و دعا مینمود. [۴۶۱]
رسول اللهصمیفرمود: «لهي أشدّ علی الشّیطان من الحدید. یعنی: السبّابة». [۴۶۲]
(این اشاره با انگشت، بر شیطان، از آهن، کارآمدتر است).
اصحاب پیامبرص، در نحوه اشاره کردن به یکدیگر ایراد میگرفتند. [۴۶۳]
رسول اللهصدر هر تشهد (اول و آخر) اشاره مینمود. [۴۶۴]
و یک بار متوجه مردی شد که در تشهد، با دو انگشت اشاره میکرد، به ایشان فرمود: «أحدّ (أحدّ)»(با یکی، با یکی) و به سبابه خویش اشاره نمود. [۴۶۵]
[۴۵۸] مسلم و ابوعوانه و ابن خزیمه. [۴۵٩] مسلم و ابوعوانه. [۴۶۰] ابوداود، نسائی، ابن جارود در «المنتقی»، (۲۰۸) و ابن خزیمه و ابن حبان با سند صحیح. [۴۶۱] ابوداود، نسائی، ابن جارود در «المنتقی»، (۲۰۸) و ابن خزیمه و ابن حبان با سند صحیح. امام طحاوی میگوید: «یدعو بها» بیانگر این مطلب است که این کار در آخر نماز صورت گرفته است. بنده (آلبانی) میگویم: این خود دلیل این امر است که روش مسنون اشاره، استمرار آن تا وقت سلام است زیرا محل دعا قبل از سلام میباشد و این مذهب مالک و دیگران است. از امام احمد سؤال شد: آیا در نماز باید با انگشت اشاره نمود؟ فرمود: «نعم؛ شدیداً» (آری و این عمل باید شدیداً انجام گیرد) «ابن هانی در مسائل»، (۸۰). پس اشاره به وسیله انگشت در تشهد، سنت و عملاً از رسولاللهصثابت است و امام احمد و دیگر ائمه سنت، بدان عمل نمودهاند، از اینرو آنانی که این عمل را عملی عبث و بیهوده میدانند باید از خدا بترسند و سنت را تحقیر ننمایند. و اما اینکه برخی معتقدند فقط یک بار اشاره باید کرد و بعد انگشت را باید گذاشت یا آن را به نفی و اثبات کلمه شهادت اختصاص میدهند، سخنی است بیاصل و اساس و مخالف سنت. و حدیث «انه کان لایحرکها» از نظر سند مشکل دارد چنانکه بنده آن را در «ضعیف ابي داود»، (۱٧۵) تحقیق نمودهام. به فرض صحت سند این حدیث، نفیکننده است و حدیث فوق، اثبات مینماید که در صورت تعارض، حدیث اثباتکننده نزد علما مقدم است. [۴۶۲] احمد، بزازر، ابوجعفر، بختری، طبرانی، مقدسی با سند حسن و بیهقی. [۴۶۳] ابن ابیشیبه، (۲/۱۲۳/۲) با سند حسن. [۴۶۴] نسائی و بیهقی با سند صحیح. [۴۶۵] ابن ابیشیبه، (۱۲/۴۰/۱)، نسائی، و به تصحیح حاکم و موافقت ذهبی، حدیث شاهدی نزد ابن ابیشیبه دارد.