طهارت و پاكيزگی
نماز دومین رکن اسلام است که بدون طهارت امکانپذیر نمیباشد و طهارت نیز با آب و(در حالات خاصى با) خاک محقق میگردد.
انواع آب: 1) آب طاهر: آبی که هم پاک است و هم پاککننده است و رفع نجاست وبیوضوئی میکند. 2) آب نجس: هر آبی که به نجاست هر چند اندک، آغشته شود و رنگ، بو یا مزۀ آن در اثر نجاست تغییر یابد، آن را آب نجس گویند.
تبصره: آب بسیار زیاد، نجس نمیشود مگر اینکه رنگ، بو یا مزۀ آن در اثر نجاست تغییر یابد. وآب اندک (قلیل) به محض آغشتهشدن به نجاست (هر چند رنگ، بو و مزۀ آن تغییر نکند) نجس میگردد. به آبی که بیش از قلتین (یعنی 210 لیتر) باشد آب کثیر گویند.
ظروف: استفاده از هر ظرفی (از هر جنسی که باشد) در صورت پاک بودن آن، مباح است جز ظرف طلا و نقره. طهارت (وضو یا غسل) از آبی که در ظرف طلا یا نقره است درست است اما انسان گناهکار میگردد. استفاده از جامه وظروف کفار در صورت مبهم بودن ماهیت آن ظروف مباح است.
پوست مردار (خود مرده): پـوست مردار مطلقاً حرام است. (حیـوان) مرده بر دو نـوع است: 1) حیوان مردهای که مطلقاً حرام گوشت بوده. 2) مرداری که حلال گوشت بوده است. اگر حیوان حلال گوشتی بدون ذبح (شرعی) بمیرد در صورت دباغیکردن پوست آن، میتوان از پوست آن در موارد خشک (یعنی مواردی که با رطوبت تماس نگیرد) استفاده کرد. (به عنوان مثال میتوان از پوست به عنوان لباس استفاده کرد ولی تبدیل چنین پوستی به مشک آب جایز نمیباشد).
استنجا: استنجا عبارتست از زایل کردن نجاستی که از پیش و پَس انسان خارج میگردد. اگر این موضع را با آب پاک کنیم آنرا «استنجا» و اگر از سنگ، کاغذ و مانند آن برای پاک کردن استفاده شود آن را «استجمار» گویند.
در استجمار ضروریست از چیز پاک، مباح و غیرخوردنی استفاده شود، و برای پاک کردن باید سه مرتبه این کار انجام گیرد. باخارج شدن هرگونه نجاستی (از پیش یا پسِ انسان) استنجا یا استجمار واجب میگردد.
محرمات قضای حاجت: آنکه قضای حاجت [30]میکند بر او حرام است که بیش از حد نیاز بر حالت قضای حاجت باقی بماند. همچنین ادرار یا مدفوع کردن در: 1) آب نهر یا رود. 2) راه مورد استفاده مردم. 3) سایهای که مردم از آن بهرهمند میگردند. 4) زیر درخت میوه. 5) رو یا پشت به قبله در فضای باز، حرام میباشد.
مکروهات قضای حاجت: 1) داخل شدن در توالت یا محل قضای حاجت همراه کتاب یا چیزی که ذکر یا نامی از نامهای اللهأ در آن نوشته شده است. 2) سخن گفتن در هنگام قضای حاجت. 3) قضای حاجت در سوراخ یا مانند آن. 4) لمس عورت (پیش یا پَس) با دست راست. 5)قضاکردن حاجت (پشت یا) رو به قبله در مکان بسته (مثل منزل و غیره) از جمله مکروهات قضای حاجت به حساب میآید. در صورت ضرورت و نیاز موارد مذکور جایز میگردد.
مستحبات قضای حاجت: 1) وِتْر شستن یا پاک کردن موضع نجاست (یعنی سه یا پنج و... مرتبه موضع را بشوید). 2) استنجا کردن با سنگ و مانند آن و سپس شستن همان موضع با آب.
مسواک کردن: مسواک کردن با چوب نرمی چون چوب «اراک» از سنتهای (رسول اللهج) میباشد. مسواک کردن در موارد ذیل مورد تأکید قرار گرفته است: قبل از اقامۀ نماز. قبل از قرائت قرآن. در هنگام وضو گرفتن و مضمضه. پس از بیدارشدن از خواب. هنگام داخل شدن در مسجد و خانه. هنگام بدبو شدن دهان و امثال آن.
هنگام مسواک کردن و طهارت، سنت است که از سمت راست شروع گردد. و در حالت دور کردن چیزهای پلید، دست چب را استخدام کردن مستحب است.
(وضو): ارکان و فرضهای وضو: فرضهای وضو عبارتند از: 1) شستن صورت که البته مضممه (آب در دهان) و استنشاق (آب در بینی) نیز جزو آن محسوب میشود. 2) شستن دو دست از سر انگشتان تا آرنج. 3) مسح تمامی سر و البته مسح دو گوش نیز در زمرۀ آن به حساب میآید. 4) شستن دو پا همراه کعبین (قوزک پا). 5) رعایت ترتیب در شستن اعضای وضو. 6) پی در پی شستن.
سنتهای وضو: سنتهای وضو عبارتند از: 1) مسواک زدن. 2) شستن دو کف دست در اول وضو. 3) آب در دهان کردن (مضمضه) و آنگاه آب در بینی کردن قبل از شستن صورت. 4) خوب مضمضه و استنشاق کردن برای غیر روزهدار. 5) خلال کردن ریشی که انبوه است. 6) خلال کردن انگشتان. 7)شروع کردن به شستن اعضا از راست (یعنی مثلاً اول دست راست و سپس دست چپ را بشوییم). 8) شستن اعضای وضو هر یک دو یا سه مرتبه. 9) آب در بینی کردن با دست راست و (گرفتن بینی و) خارج کردن مواد داخل آن با دست چپ. 10) دست کشیدن (و لمس کردن) اعضای وضو (هنگام شستن). 11) اسباغ (یا کامل کردن) وضو. 12) خواندن دعای مأثور پس از اتمام وضو.
مکروهات وضو: مکروهات وضو عبارتند از: 1) وضو گرفتن با آب (خیلی) سرد یا داغ. 2) شستن هر عضو بیش از سه مرتبه. 3) تکانیدن آب وضو از اعضای وضو. 4) شستن داخل چشم.
نکته: خشک کردن اعضای وضو پس از اتمام وضو مباح است.
تبصره: ضروریست که مضمضه به گونهای باشد که آب در دهان به حرکت در آید و در استنشاق نیز باید آب را با نفس کشیدن تا حد معینی به داخل بینی جاری کرد. بدیهی است تنها آب در دهان یا بینیکردن با دست کفایت نمیکند.
کیفیت وضو گرفتن: برای وضو گرفتن ابتدا باید در دل نیت کرد و سپس بسم الله گفته دو دست خویش را تا بند مچ بشوییم. آنگاه به ترتیب آب در دهان و سپس آب در بینی و آنگاه صورت را از رستنگاه (محل روییدن) موی سر تا زیر چانه (زنخ) و از نرمۀ گوش (راست) تا نرمه گوش (چپ) بشوییم. بعد دو دست خود را تا آرنج شسته بعد سر خویش را بطور کامل مسح میکنیم. برای مسح سر باید از جلوی سر تا پشت سر را مسح کنیم و سفیدی پشت گوشها (جایی که مو نروییده است) را نیز مسح کنیم. برای مسح کردن داخل گوشها دو انگشت سبابه را داخل گوش (صماخ گوش) میکنیم و با دو انگشت ابهام پشت گوشها را مسح مینماییم. در پایان هر دو پا را تا قوزک (شتالنگ) میشوییم.
تبصره: اگر اندازۀ ریش کوتاه باشد ضروریست پوست صورت (روی) نیز شسته شود و حتماً آب آن را لمس کند. اما اگر فرد از ریش انبوهی برخوردار باشد شستن ظاهر موی ریش کفایت میکند.
مسح بر موزه(خف): موزه عبارتست از پوششی برای پاها که از پوست (چرم) و غیره تهیه میگردد. اگر این پوشش از جنس پشم و مانند آن باشد آن را جوراب مینامند. بدیهی است تنها در حدث اصغر (بیوضویی) مسح بر موزه جایز است (و شخص محتلم یا کسی که بر او غسل واجب است حق مسحکردن ندارد).
شرایط جواز مسح بر موزه(خف): 1) باید دو موزه پس از طهارت کامل (یعنی پس از شستن پای چپ که وضو کامل میشود) پوشیده شود. 2) این طهارت صرفاً باید با آب صورت گیرد (ودر صورت طهارت با خاک (تیمم) مسح جایز نیست). 3) موزهها باید به اندازهای باشد که محل فرض را (یعنی محلی را که در وضو شستن آن فرض است از پاها) بطور کامل بپوشاند. 4)موزهها باید مباح باشند، غصب و یا دزدیده نشده باشند. 5) جنس (و ذات) موزهها باید پاک باشد (یعنی در صورتی که مثلاً موزه از پوست خوک تهیه شده باشد مسح بر آن جایز نیست).
شرایط جواز مسح بر عمامه(دستار سر): 1) عمامه باید برای مرد باشد. 2) شکل و اندازۀ عمامه باید به حدی باشد که مقدار معمول از سر را بپوشاند. 3) مسح باید برای رفع حدث اصغر (بیوضویی) باشد (نه غسل یا رفع حدث اکبر). 4) در طهارت مذکور حتماً باید از آب برای طهارت استفاده گردد.
شرایط جواز مسح بر روسری (چادر سر): 1) حتماً باید روسری متعلق به زن باشد (یعنی همانگونه که عمامه اختصاص به مرد دارد روسری اختصاص به زن دارد). 2) روسری ضروریست به گونهای باشد که از زیر گلو بطور دایرهای دور سر بسته شده باشد. 3) برای رفع حدث اصغر (بیوضویی) مسح صورت گیرد (نه رفع حدث اکبر). 4) طهارت صرفاً توسط آب صورت گیرد. 5) مقدار معمول از سر توسط روسری پوشانیده شود.
مدت زمان جواز مسح بر موزه: برای شخص مقیم مدت زمان مسح یک شبانهروز و برای مسافر سه شبانه روز تعیین گردیده است. لازم به ذکر است که منظور از مسافر، کسی است که قصد پیمودن مسافتی را دارد که در آن نمازها قصر میگردد. یعنی: مسافت (85کم).
مدت مسح از چوقت شروع میگردد؟: از موقع اولین مسحی که بعد از بوجود آمدن بیوضویی پس از پوشیدن موزهها صورت میگیرد تا فردای همان روز و همان زمان و ساعت، مدت مسح محاسبه میگردد. بنابراین برای مقیم این مدت، 24 ساعت کامل خواهد بود.
مقدار و محدودۀ مسح: محدودهای که از موزه باید مسح گردد عبارتست از بیشتر قسمت فوقانی پا، از سر انگشتان تا (ابتدای)ساق آن. لازم به ذکر است مسح بر موزهها باید با انگشتان گشادۀ دو دست صورت گیرد.
نکته: کسی که در مسافرت موزه پوشید و مسح کرد و آنگاه مقیم گردید باید از حکم مقیم تبعیت کند. (یعنی زمان مسح برای او از سه شبانهروز به یک شبانهروز تقلیل مییابد). و چنانچه شخصی در محل اقامت خود موزه پوشید و مسح کرد و آنگاه مسافر گردید از حکم مسح برای مسافر تبعیت میکند.
جبیره (آتِل): جبیره عبارتست از دو تکه چوب تخت یا مانند آن که استخوان وغیره را با آن میبندند. (در فارسی این کار را آتلبندی مینامند و در گذشته شکستهبندها برای ثابت کردن استخوان شکسته شده و غیره از این روش استفاده میکردند).
شرایط جواز مسح بر جبیره: 1) حالت او احتیاج به جبیره بستن داشته باشد. 2) اندازۀ جبیره بیش از مقدار نیاز نباشد. 3) مسح بر آن در سلسله مراتب احکام وضو قرار گیرد (یعنی مثلاً مسح بر دستی که جبیره بندی شده پس از شستن صورت و در خلال وضو انجام گیرد).
* اگر جبیره (آتل) از مقدار لازم بزرگتر باشد ضروریست مقدار زاید را زایل کنیم، و اگر زایل کردن آن به عضو شکسته شده ضرری میرساند برداشتن مقدار زاید، لازم نیست و مسح بر آن جایز خواهد بود.
نکته: * بهتر آنست که مسح بر موزهها هر دو هماهنگ و بدون مقدم کردن پای راست صورت گیرد. * مسح کردن کف یا زیر (قسمت تحتانی) موزه یا پشت آن مشروع نمیباشد. * شستن موزهها در عوض مسح آن، و این چنین تکرارکردن (و چند بار انجام دادن) مسح هر دو مکروه میباشد. * برای مسح عمامه و روسری ضروریست بیشترین قسمت آنها مسح گردد.
شکنندههای وضو: مواردی که باعث باطلشدن وضو میشوند عبارتند از: 1) خارج شدن هر چیز پاک مثل منی و باد، و ناپاکى مثل ادرار و مذی از پیش و پس انسان. 2) زایلشدن عقل بر اثر خواب یا بیهوشی. البته خواب اندکی (که در فارسی از آن به خواب سبک نیز تعبیر میشود) در حالت ایستاده یا نشسته وضو را باطل نمیکند. 3) خارج شدن ادرار یا مدفوع از غیر محل اصلی (پیش وپَس). 4) لمس کردن شرمگاه (عورت) پیش و پَس با دست بدون پوشش و مانع. 5) کفر و ارتداد از دین. 6) خروج هر چیز نجسی(غیر از ادرار و مدفوع) مثل خون خیلی زیاد.
نکته: اگر کسی یقین بر طهارت داشت ولی در اینکه آیا بعداً طهارتش باطل شده یا خیر، مشکوک گردید (یا بالعکس) اصل بر یقین است [31].
آنچه غسل را واجب میگرداند: 1) خارج شدن منی با لذت از بدن برای شخص بیدار یا خارج شدن آن در هنگام خواب با لذت یا بدون لذّت. 2) پنهان شدن حشفه (قسمت جلویی ذکر) در فرج (مهبل) زن هر چند انزال صورت نگیرد. 3) مسلمان شدن کافر هر چند قبلاً مسلمان بوده و سپس مرتد شده و اکنون مجدداً اسلام آورده باشد. 4) خارج شدن خون حیض(نسبت به زنان). 5) خارج شدن خون نفاس (نسبت به زنان). 6) مرگ مسلمان.
فرضهای غسل: در غسل فرض است که آب به نیت غسل تمامی بدن را به همراه داخل دهان وبینی در بر گیرد.
غسل کامل (و مسنون): برای انجام یک غسل به طور کامل و جامع ضروریست موارد ذیل رعایت گردد: 1) نیت کردن. 2) «بسم الله» گفتن (در ابتدای غسل). 3) شستن دو دست قبل از فروکردن آنها در ظرف آب. 4) شستن شرمگاه وآنچه نجاست به آن رسیده از بدن. 5) وضو گرفتن. 6) ریختن آب بر روی سر، سه مرتبه. 7) جاری کردن آب بر بدن. 8) دست کشیدن (وماساژ دادن) بدن با دو دست. 9) شروع کردن از راست (در شستن اعضای بدن).
آنچه بر شخص بیوضو حرام است: 1) لمس کردن مصحف (قرآن). 2) نماز خواندن. 3) طواف کردن.
آنچه بر دارنده حدث اکبر حرام است: کسی که حدث اکبر اعم از جنابت، حیض و غیره را داراست بر او حرام است: 1) لمس کردن مصحف (قرآن). 2) نماز خواندن. 3) طواف کردن. 4) قرآن خواندن. 5) در مسجد ماندن.
نکته: خوابیدن شخص جنب بدون وضو و اسرافکردن در غسل مکروه میباشد.
تیمّم: شرایط جواز تیمّم: 1) دشواری در دسترسى به آب (اعم از نبودن آب یا کافی نبودن آن یا ضرر داشتن آن برای شخص مریض و غیره). 2) تیمم کردن باید با خاک پاک، مباح، و غیر سوخته صورت گیرد، و ضمناً ضروریست که خاک دارای غبار نیز باشد.
ارکان (فرایض) تیمم: 1) مسح تمامی صورت. 2) مسح دو دست تا بند مچ (آرنج). 3) رعایت ترتیب. 4) پی در پی انجام دادن ارکان.
شکنندههای تیمّم: آنچه تیمم را باطل میکند عبارتند از: 1) هر آنچه وضو را باطل میکند. 2) یافتن آب در صورتیکه تیمم به علت عدم وجود آب صورت گرفته باشد. 3) زایلشدن دشواریی که تیمم را مباح گردانده است. مثلاً اگر کسی به خاطر مریضی که داشته قادر به وضو گرفتن نبوده و اکنون سلامت یافته تیممش باطل میگردد.
سنتهای تیمم: در تیمم مستحب است که پس از تیمم همان دعای پایان وضو را بخواند.
مکروهات تیمم: در تیمم تکرارکردن ضربات تیمم (و چند بار انجام دادن آن) مکروه میباشد.
چگونگی تیمم گرفتن: برای تیمّم گرفتن ابتدا نیت کرده، «بسم الله» میگوییم، و آنگاه دو دست خود را یک مرتبه بر خاک زده صورتمان را مسح میکنیم. در صورتی که تیممگیرنده دارای ریش است با کف دو دست ریشش را نیز هماهنگ با صورتش مسح میکند. سپس پشت دست راستمان را با کف دست چپ، و پشت دست چپمان را با کف دست راست مسح میکنیم.
ازالۀ نجاست: نجاست بر دو قسم است: یکی: نجاست عینی که او در اصل خود نجس بوده وپاک ساختن آن امکان ناپذیر است، همچون نجاست «خنزیر» که هر قدر شسته شود پاک نمی گردد. دومی: نجاست حکمی که او در اصل پاک بوده مگر نجاستی بر آن وارد گردیده و آن را نجس ساخته است، مثل زمین و کالا وغیره. و تفصیل مسایل نجاست قرار ذیل است:
عناصر 1- حيوانات 2- ميتات (مردگان) 3- جامدات
حیوانات: نجس:مانند سگ، خوک و هر آنچه از آنها بوجود ميآيد. همچنين هر پرنده يا چهارپايي که از جثهاي بزرگتر از گربه برخوردار باشد در زمرة اين گروه از حيوانات به حساب آمده. حكم آن: خود آنها، ادرار، مدفوع، آب دهان، عرق، مني، شير، قي (استفراغ) و آب بيني آنها نجس ميباشد. پاک: 1) آدمي. حكم آن: مني، عرق، آب دهان، شير، مخاط (آب بيني)، بلغم و رطوبت فرج (مَهْبِل: زهدان، رحم) زن پاک است. لازم به ذکر است هر آنچه از آدمي خارج ميگردد جز ادرار، مدفوع، مذي، ودي و خون نيز پاک ميباشد. 2) حيوانات حلال گوشت. حكم آن: ادرار، مدفوع، مني، شير، عرق، آب دهان، آب بيني، قي (استفراغ) و مذي چنين حيواناتي پاک ميباشد. 3) حيواناتي که (هر چند حرام گوشت هستند) احتراز و دوري جستن از آنها دشوار است. الاغ، گربه، موش و مانند آن از اين قبيلند. حكم آن: فقط آب دهان و عرق آنها پاک ميباشد.
میتات (مردگان): هر حیوان خود مردهای جز آدمی، ماهی، ملخ و هر آنچه فاقد خون سائل (خونی که آنقدر زیاد باشد که جریان پیدا کند) باشد مانند عقرب، مورچه و پشه نجس میباشد.
جامدات: هر آنچه از جامدات از قبیل زمین، سنگها و مانند آن وجود دارد پاک و طاهر است. ولی جامداتی که از حیوانات نامبرده در مباحث قبل حاصل شده باشند از این قاعدۀ کلی مستثنی میگردند.
نکته: * خون، چرک، زردآب و امثال آن نجساند اما اگر این موارد از حیوانی پاک حاصل گردیده باشد در صورت اندک بودن مقدار آن (نماز خواندن با آن جایز است) و مورد عفو قرار گرفته است. * خون ماهی و خون باقیمانده در گوشت و رگهای حیوان ذبح شده پاک میباشد. * هر آنچه از حیوان حلالگوشت در حال حیات آن (و قبل از ذبح شرعی) قطع یا بریده شود نجس است. همچنان چنین حیوانی در صورتی که به علقه (خون بسته) یا مضغه (تکه گوشتی) تبدیل شده باشد نجس خواهد بود. * در زایل کردن و از بین بردن نجاست نیت شرط نمیباشد و اگر آب باران نجاستی را زایل کند برای طهارت آن کافی است. * لمس کردن نجاست با دست یا پا وضو را باطل نمیکند. اما ضروری است نجاستی که به جسم یا جامۀ انسان اصابت کرده است زایل گردد. (پاک کردن جسم و لباس از واجبات است). * هر گاه عین نجاست توسط آب، خورشید، باد (هوا) و یا تماس دو چیز (مثل کشیدن کفش بر روی خاک) از بین برود، پاکی حاصل میشود. اما نجاستهایی از نوع سگ و خوک و هر آنچه از آنها بوجود میآید از این قاعده مستثنی است و برای پاککردن نجاستهای حاصل از چنین مواردی میباید ابتدا آنرا هفت مرتبه با آب بشوییم و سپس آنرا با خاک شستشو دهیم.
تبصرهها: * اگر نجاست حاصل بر روی زمین از نوع ادرار و مانند آن باشد، کافی است مقداری آب بر روی آن بریزیم به نحوی که نجاست از بین برود و رنگ یا بویی از آن باقی نماند. این نوع نجاست با همین مقدار آب پاک میگردد. اما اگر نجاست از نوع غائط (مدفوع) ومانند آن باشد ناچار باید هم عین نجاست را از بین ببریم و هم اثر آن را (مثل رطوبت آن روی زمین) محو گردانیم. * اگر زایل کردن نجاست جز با آب امکانپذیر نباشد، واجب است که با آب شسته شود. * اگر محل نجاست بر کسی پنهان (و نامعلوم) باشد باید محلی را که اطمینان و یقین (بیشتری) دارد بشوید. * کسی که برای ادای نفلی(سنّت) وضو گرفته است جایز است با همان وضو به ادای فرایض نیز بپردازد. * بر کسی که بیوضویی او حاصل از خواب یا خارج شدن باد بوده است استنجا واجب نمیباشد، زیرا باد پاک است. چنین فردی میتواند بدون اینکه استنجا کند وضو بگیرد و نماز یا هر عبادتی دیگر را انجام دهد.
[30] قضای حاجت عبارتست از حالتی که انسان در آن مواد زاید بدن خود را از پیش یا پس خود خارج میگرداند. در فارسی عبارت ادرار یا مدفوع کردن را بکار میبرند. (مترجم).
[31] در اصول قاعده استصحاب میگوید: لا تنقض اليقين بالشك. یعنی یقین با شک زایل نمیگردد. (مترجم).