حج و عمره
به جا آوردن یک حج و یک عمره در عمر واجب است.
شروط وجوب حج و عمره عبارتند از: 1) اسلام. 2) عقل. 3) بلوغ (رسیدن به سن بلوغ). 4)آزادبودن. 5) داشتن استطاعت وتوانایی به گونهای که زاد وتوشۀ سفر حج را دارا باشد. 6) زنی که قصد حج رفتن دارد باید از محارم یا همسرش، کسی او را همراهی کند. البته حج کردن زن بدون محرم صحیح است ولی زن با این کار گنهکار میشود. اگر کسی در حج کردن آنقدر سهلانگاری و کوتاهی کرد که قبل از رفتن به سفر حج از دنیا رفت، به مقدار هزینه یک سفر حج و عمره از مال او که باقی مانده کنار گذاشته میشود (تا برای حج و عمره او مصرف شود).
توجه: (اجر کودکى که حج مىکند براى والدینش هم نوشته مىشود).
حج کافر و دیوانه درست نیست، ولی اگر کودک یا بردهای حج کرد حج آنها درست است اما این نمیتواند جاى حج الاسلام (حج فرض) قرار گیرد، و وقتى کودک به سن بلوغ رسید باید حج فرض را بجا آورد. اگر فقیر و بیبضاعتی پول قرض کرد و با آن حج گزارد حجش درست است.
اگر شخصی در حالیکه حج بر او فرض شده اما به ادای آن نپرداخته است به نیابت از کسی دیگر به حج برود حجی که گزارده برای خود او محسوب میشود و (حج انجام شده به کسی که او را نایب قرار داده تعلق نمیگیرد).
احرام: کسی که قصد احرام بستن دارد سنت است که غسل کند، و به نظافت و خوشبوکردن خود بپردازد، و از پوشیدن لباس دوخته شده پرهیز کند، و با دو تکه پارچۀ سفید، یکی به عنوان شلوار و دیگری به عنوان ردا و پیراهن خود را بپوشاند و آنگاه احرام بسته سوار بر مرکب هنگام حرکت بگوید: لبيك اللهم [49]عمرة، يا حجاً، يا حجاً وعمرة. و اگر ترس دارد که چیزی مانع انجام حج او شود بهتر است که این عبارت را بخواند: فإن حبسني حابس فمَحِلّيْ حيث حبستني [50].
شخص حاجی مختار است هر یک از مناسک سه گانه شامل حج تمتع، حج قِران و حج إِفراد را که خواست، انجام دهد ولی بهتر آن است که قصد حج تمتع نماید، و آن عبارتست از اینکه در ماﻩهای حج برای عمره احرام بندد، و آنگاه از احرام عمره خارج گردد، و سپس برای ادای حج در همان سال احرام بندد. افراد آن است که تنها برای حج احرام بندد، و قران آن است که برای عمره و حج با هم احرام بندد، یا ابتدا برای ادای عمره احرام بندد و قبل از شروع به طواف عمره حج را نیز در عمرۀ خود داخل گرداند.
هر گاه شخصی که ارادۀ حج دارد بر مرکب خویش قرار گرفت سنت است که این دعا را بخواند: «لبيك اللهم لبيك، لبيك لا شريك لك لبيك، إن الحمد والنعمة لك والملك، لا شريك لك» [51]
مستحب است که حاجی به کثرت این دعا را تکرار کنند، و با صدای بلند بخوانند، مگر زنان صداهای خود را بلند نمی کنند.
آنچه در هنگام احرام ممنوع است: نُه چیز در هنگام احرام ممنوع است که عبارتند از:
1) تراشیدن یا برداشتن مو از بدن. 2) کوتاه کردن ناخن. 3) پوشیدن لباس دوخته شده برای مردان. (مراد آن لباسی است که به اندازۀ عضوی از اعضای بدن دوخته شده است نه چادری که در آن دوختی وجود دارد) البته اگر شخص مُحرِم ازاری نیافت تا خود را بپوشاند. میتواند از شلوار استفاده کند. و همچنین اگر چپلی نیافت، میتواند از موزه یا کفش استفاده کند و فدیهای نیز بر او واجب نخواهد شد. 4)پوشیدن سر برای مردان. 5) استفاده از عطر و خوشبویی بر روی بدن یا لباس. 6) شکارکردن وکشتن حیوانی که وحشی و در عین حال مباح است. 7) بستن عقد نکاح. البته این امر حرام است ولی فدیهای ندارد. 8) لمس کردن اعضای همسر غیر از شرمگاه از روی شهوت. این امر فدیه دارد وفدیۀ آن یک گوسفند یا سه روز روزه گرفتن یا طعام دادن به شش مسکین میباشد. 9) مجامعت کردن. اگر جماع کردن قبل از تحلیل اول [52] صورت گیرد حج شخص فاسد شده و بر وی واجب میگردد آن را کامل کند، و در سال آینده قضای آن را بیاورد. در ضمن باید شتری را قربانی کند و گوشت آن را میان فقرای مکه تقسیم کند. اما اگر مجامعت پس از تحلیل اول صورت گرفت حجش فاسد نمیشود ولی بر او واجب میشود که شتری قربانی نماید. اگر کسی در عمره مجامعت کند عمرهاش فاسد میگردد و بر او لازم است که گوسفندی را قربانی کند و در ضمن قضای آن عمره را بعداً بیاورد. لازم به ذکر است حج و عمره با عملی غیر از مجامعت باطل نمیگردد. زن نیز در احکام فوق چون مرد است و فقط وجه تفاوت او در احکام با مرد آن است که او میتواند لباس دوخته شده بپوشد امّا حق پوشیدن دستکش، نقاب و روبند را ندارد.
فدیه: فدیه بر دو نوع است: 1) فدیۀ اختیاری: و آن فدیهای است که بر اثر تراشیدن و کندن مو یا استفاده از خوشبویی (عطر) یا کوتاه کردن ناخن، تراشیدن موی سر و یا پوشیدن لباس دوخته، بر ذمۀ حاجی میگردد، که در این نوع فدیه حاجی مختار است یا سه روز روزه بگیرد، یا شش مسکین را طعام دهد - برای هر مسکین مقدار یک کیلو و نیم به عنوان طعام در نظر گیرد- یا گوسفندی را ذبح کند. و جزای صید این است که در صورت وجودِ همانندِ آن صید فدیه دهد و در صورت نبودِ همانند آن قیمتش را بپردازد.
2) فدیۀ ترتیبی: فدیۀ متمتع و قارن یک گوسفند، و فدیۀ جماع یک شتر میباشد. (در این نوع فدیه، باید به ترتیب فدیۀ هر کدام (متمتع، قارن یا جماع) داده شود و در صورت عدم توانایی بایستی سه روز در ایام حج و هفت روز نیز پس از بازگشت از سفر حج روزه بگیرد. هدی (قربانی) یا اطعام صرفاً برای استفادۀ فقیران حرم باید صورت گیرد.
پس از دخول در مکه معظمه: وقتی حاجی به مکه وارد شد هنگام داخل شدن در مسجد الحرام دعای مأثور [53] را که هنگام داخل شدن در مسجد خوانده می شود میخواند، و وارد مسجد الحرام میگردد. سپس اگر قصد حج تمتع نموده طواف عمره را انجام میدهد و اگر قصد حج إِفراد یا قِران دارد طواف قدوم را انجام میدهد. آنگاه ردای (جامۀ احرام) خود را از زیر بغل راستش گذرانده دو طرف آن را بر شانۀ چپش میاندازد. و از مقابل حجرالاسود طواف خود را آغاز کرده و حجرالاسود را استلام (لمس) میکند و میبوسد، و اگر خواست تنها به اشاره کردن به آن اکتفا کرده و همزمان با اشاره به سوی آن «بسم الله والله اكبر» می گوید. این کار در هر دور طواف باید انجام گیرد. بعد خانۀ خدا را سمت چپش قرار میدهد و هفت مرتبه دور آن طواف میکند. لازم به ذکر است سه دور اول از طواف - تا جای امکان- باید باگامهای کوتاه اما با سرعت و تندی انجام پذیرد، امّا چهار دور آخر آن همچون راه رفتن عادی انجام میگیرد. هرگاه طوافکننده برابر رکن یمانی قرار گرفت اگر می توانست (و مجال برای او فراهم بود) رکن یمانی را لمس کند ودر میان دو رکن (رکن یمانی و رکن حجر الاسود) این دعا را بخواند: «ربنا آتنا في الدنيا حسنة وفي الآخرة حسنة وقنا عذاب النار» [54] .
طوافکننده در هر دور طوافی که انجام میدهد میتواند هر دعایی را که خود میخواهد بخواند، وبعد از تمام شدن طواف - در صورت امکان - دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم ادا کند، در رکعت اول آن سورۀ «کافرون» و در رکعت دوم سورۀ «اخلاص» را بخواند. بعد از آن نوبت نوشیدن آب زمزم است که هر چه بیشتر بنوشد بهتر است، و سپس به سمت حجر الاسود رفته اگر توانست آن را لمس کند، و اگر متیسر شد نزد ملتزم (بین حجر الاسود و در خانه خدا) دعا میکند، و بعد به سوی کوه صفا رفته و بر آن بالا میرود و میگوید: أبدأ بما بدأ الله به [55]، و سپس این آیۀ قرآن را قرائت میکند که: ﴿إِنَّ الصَّفَا وَالْمَرْوَةَ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِ أَنْ يَطَّوَّفَ بِهِمَا وَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَإِنَّ اللَّهَ شَاكِرٌ عَلِيمٌ١٥٨﴾ [56](البقره:158). آنگاه تکبیر گفته و«لا إله إلاَّ الله» میگوید، و بعد روی به قبله مینماید و دستهای خود را بالا میبرد و دعا میکند و سپس پایین میآید و به سوی پرچم سبز رنگ روانه میشود. و بین دو پرچم (علامت) سبز رنگ با شتاب میرود و بعد از آن پرچم به قدم زدن ادامه میدهد تا به مروه برسد. در مروه هر آنچه را که در صفا انجام داد، انجام میدهد، بجز تلاوت آیت که تنها در اول بار بر صفا خوانده می شود و بس. و آنگاه پایین آمده شروع به سعى میکند و هفت بار را کامل میکند. این سعى به این نحو انجام میگیرد که سعىکننده میان صفا و مروه سعى اولش را از صفا به سمت مروه شروع میکند، و سعى دوم را از سمت مروه به طرف صفا انجام میدهد، و تا کامل شدن هفت سعى این کار را ادامه میدهد. سپس موهای خود را کوتاه کرده یا میتراشد. البته تراشیدن بهتر است ولی در عمرۀ متمتع چون حجی را پس از عمره در پیش دارد تراشیدن اولویت ندارد. کسی که قصد حج قِران یا إِفراد دارد تا در روز عید، جمرۀ عقبه را نزند پس از طواف قدوم تحلیل نمیشود. حکم زن در احکام مذکور چون مرد است جز اینکه زن در طواف و در سعی بین صفا و مروه چون مردان که با حالتی خاص راه میروند راه نمیرود. (حالتی است بین راه رفتن و دویدن).
چگونگی حج کردن: در روز ترویه (روز هشتم) اگر از احرام بیرون آمده باشد از منزل خود در مکه احرام میبندد و به سوی «منی» روانه میشود تا شب نهم را در آنجا سپرى کند، و آنگاه زمانی که خورشید روز نهم طلوع کرد روانه عرفات میشود و نماز ظهر و عصر خود را در عرفات قصر وجمع میکند. تمامی عرفات موقف محسوب میشود جز وادی «عُرَنه». در این میان باید مقولۀ «لا إله إلا الله وحده لا شريك لـه، له الملك وله الحمد وهو على كل شيء قدير» [57] را به کثرت تکرار کند و در دعا وتوبه وتوجه به خداوند بکوشد. هنگام غروب خورشید باید با آرامی این دیار را به سوی مزدلفه ترک گوید و تلبیه گویان (لبیک گویان) و در حالیکه به ذکر خداوند مشغول است مسیر عرفات تا مزدلفه را با آرامی و وقار بپیماید، و زمانی که به مزدلفه رسید نماز مغرب و عشاء را در آنجا قصر و جمع کند وهمان جا بیتوته (شب ماندن) نماید. بعد، نماز صبح (روز عید) را در اول وقت ادا کند و به عبادت ودعا مشغول گردد تا روشنایى روز آشکار شود. سپس قبل از طلوع خورشید آن مکان را ترک گفته بسوی «منی» حرکت کند، وزمانی که به وادی «محسّر» رسید، در حد توان سرعت گیرد تا به «منی» برسد. سپس جمرۀ عقبه را (سنگ) بزند، به این ترتیب که هفت سنگریزه (قطعه سنگ) - در حد بین نخود و فندق - را به سمت محوطۀ مربوطه پرتاب کند. کسی که جمرۀ عقبه میزند باید همراه هر سنگریزه که پرتاب میکند تکبیر بگوید و دست خویش را نیز در هنگام زدن بالا بگیرد. ضروریست که قطعه سنگها باید در همان محوطۀ مربوطه (که حوض مانند است) بیافتد هر چند به شاخص و نماد تعیین شده اصابت نکند. آنگاه که رمی جمرات شروع گردید دیگر تلبیه گفتن پایان مییابد. سپس قربانی میکند وموی سرش را کوتاه می کند یا میتراشد هر چند تراشیدن افضل و بهتر است. با انجام رمی جمره وتراشیدن سر همه چیز برای حاجی حلال میگردد جز زنان و این همان تحلّل اول است [58] که از آن یاد کردیم. سپس به مکه رفته و در آنجا به طواف افاضه (طواف فرضی که حج بدون آن تمام نمی شود) میپردازد، و آنگاه اگر حج او تمتع بوده به سعی بین صفا و مروه میپردازد. همچنین اگر کسی قبلاً همراه طواف قدوم به سعی صفا و مروه نپرداخته است اکنون وقت آن است که آن را انجام دهد. با انجام این سعی همه چیز حتی (همبستری) با زنان نیز بر حاجی حلال میگردد، واین را تحلّل ثانی (دوم) گویند. سپس به «منی» بر میگردد و وجوباً (الزاماً) شبهایی یازدهم ودوازدهم را در آن مکان سپرى میکند، و در آنجا بعد از زوال هر روز رمی جمرات (زدن سنگریزه) را انجام میدهد، و در هر مرحله هفت سنگریزه را پرتاب میکند. نحوۀ پرتاب سنگریزه (جمرات) به این ترتیب است که ابتدا در جمرۀ اولی هفت سنگریزه را پرتاب میکند، و آنگاه جلوتر رفته و پس از برداشتن چند گام متوقف میشود و به ذکر الهی و دعا میپردازد. آنگاه به جمره میانی (وُسطی) رفته چون جمرۀ اولی رمی جمرات را انجام میدهد، و پس از آن به ذکر خدا و دعا میپردازد، و بعد از آن جمرۀ عقبه را سنگ میزند، و دیگر در این مرحله توقف نمیکند. روز دوم (دوازدهم) نیز همین کار را تکرار میکند. اگر حاجی دوست داشت تا در خروج از «منی» عجله کند بر او لازم است که قبل از غروب آفتاب آن روز از «منی» خارج گردد، و اگر خورشید روز دوازدهم غروب کرد و او هنوز در«مِنی» بود بر او واجب است که در همانجا شب را صبح کند و رمی جمرات را در فردای آن شب نیز انجام دهد. اما اگر او قصد خروج کرده باشد ولی ازدحام مردم مانع خروج او از «مِنی» گشته باشد میتواند پس از غروب آفتاب نیز آنجا را ترک گوید و اشکالی بر او نیست. حکم برای شخصی که قصد حج قران دارد مانند کسی است که قصد حج إِفراد دارد جز اینکه بر او واجب است که چون متمتع باید قربانی کند.
آنگاه که حاجی ارادۀ سفر به سوی اهل و عیال خود نمود بر او لازم است که تا طواف وداع را انجام نداده از مکه خارج نگردد. این طواف آخرین عهدی او با خانه خدا (کعبه مشرفه) میباشد. لازم به ذکر است طواف وداع از ذمۀ زن حایض و نفساء ساقط میگردد. اگر کسی پس از طواف وداع به تجارتی مشغول شد باید دوباره این طواف را انجام دهد، اما اگر کسی قبل از انجام طواف وداع از مکۀ معظمه خارج گردید اگر نزدیک بود باید برگردد و این طواف را به جا آورد، ولی اگر از آنجا دور شده بود بر او واجب است که برای جبران آن قربانی کند.
ارکان چهارگانۀ حج: 1) احرام بستن، که او عبارت از نیت دخول در نُسُک است. 2) وقوف در عرفه. 3) طواف زیارت (یا افاضه). 4) سعی حج.
واجبات هشتگانۀ حج: 1) از میقات احرام بستن. 2) وقوف در عرفه تا هنگام شب. 3) بیتوته کردن در مزدلفه تا بعد از نیمۀ شب. 4) بیتوته در «مِنی» در شبهای ایام تشریق. 5) رمی جمرات. 6) کوتاه کردن یا تراشیدن مو. 7) طواف وداع. 8) قربانی ذبح کردن بر حاجی متمتع و قارن.
ارکان سه گانۀ عمره: 1) احرام بستن. 2) طواف عمره. 3) سعی عمره.
واجبات عمره: 1) از میقات احرام بستن. 2) کوتاه کردن یا تراشیدن مو.
* هیچ یک از مناسک حج بدون انجام ارکان مذکور کامل نمیگردد (لذا انجام هر یک از ارکان ضروریست) چنانچه کسی واجبی را ترک کند بر او لازم است که قربانی کند (دَم بر او واجب میگردد). اما اگر سنتی از سنتهای حج را ترک کند چیزی بر او نخواهد بود (و جریمهای چون قربانی و غیره را متحمل نخواهد گردید).
برای صحت طواف بدور کعبه دوازده شرط لازم است این شرایط عبارتند از؛ 1) مسلمان بودن. 2) دارابودن عقل. 3) نیت مشخص و معین. 4) داخل شدن وقت طواف. 5) پوشیدن عورت در حد توان. 6) پاکی از بیوضویی و حدث. البته کودک از این قاعده مستثنی میباشد. 7) تکمیل هفت دور بطور یقینی. 8) قراردادن کعبه در سمت چپ خود. بدیهیست آنچه اشتباه انجام داده را باید اعاده(تکرار)کند. 9) پسکی راه نرود.10) پی در پی انجام دادن دورهای طواف. 11)طواف باید داخل مسجد الحرام صورت گیرد. 12) طواف بایستی از کنار حجر الاسود شروع گردد.
سنتهای طواف عبارتند از: 1) لمس کردن حجر الاسود و بوسیدن آن. 2) تکبیر گفتن در جوار این سنگ. 3) استلام و لمس رکن یمانی. 4) رعایت طریقۀ راه رفتن که در برخی مواضع (سه شوط اول) باید سریع اما با گامهای کوتاه حرکت کند (در اصطلاح فقها این گونه رفتار را «رَمَل» میگویند) ودر مواقع دیگر (چهار شوط اخیر) بصورت عادی راه برود. 5)دعاکردن وذکرکردن در اثنای طواف. 6)هر چه نزدیکتر قرار گرفتن نسبت به خانه خدا در اثنای طواف. 7)خواندن دو رکعت نماز پشت مقام ابراهیم. 8) در هنگام طواف ردای خود را از زیر بغل راست بر شانۀ چپ اندازد به گونهای که شانۀ راست او برهنه بماند، این فقط در طواف قدوم وطواف عمره میباشد.
شروط هشتگانۀ سعی (بین صفا و مروه): 1) اسلام. 2) عقل. 3) نیت. 4) پی درپی انجام دادن. 5)تکمیل هفت مرتبه(رفت و برگشت میان صفا و مروه). 6)استیعاب [59]صفا ومروه. 7)سعی پس از طواف صحیح صورت گیرد. 8)طوری سعی را انجام دهد که شروع سعی از صفا بسوى مروه یک شوط(دَور)، وشروع آن از مروه به صفا شوط دوم باشد.
سنتهای سعی عبارتند از: 1) پاکی از نجاست و بیوضویی (حدث). 2) پوشیدن عورت. 3)دعاکردن و ذکر گفتن در اثنای سعی. 4) رعایت طریقۀ رفتن در سعی که برخی جاها (میان دو نشانۀ سبزرنگ)باید سریع [60] و برخی مواضع باید آرام حرکت کند. 5) بالا رفتن بر تپۀ صفا ومروه. 6) پی در پی انجام دادن سعی پس از طواف و رعایت موالات (متوالی) بین این دو.
نکته *: اگر کسی رمی (زدن سنگ به موضع مشخص) روزی را به تأخیر اندازد هر چند آن روز، روز قربانی (نحر) باشد و تمامی رمیها را به اواخر ایام تشریق موکول کند، جایز است اما بهتر آنست که هر رمی در همان روزی که بدان اختصاص یافته انجام پذیرد.
قربانی: قربانی کردن سنت مؤکده است، و وقتی روز دهم ذی الحجه فرا رسید کسی که اراده قربانی دارد حق برداشتن مو یا پوست یا کوتاه کردن ناخن را تا قربانی نکرده، نخواهد داشت.
عقیقه: عقیقه سنت است و اگر فرزند پسر بود دو گوسفند و اگر دختر بود یک گوسفند باید ذبح شود. مستحب است که این گونه ذبح روز هفتم از ولادت فرزند صورت گیرد. همچنین در روز هفتمش سنت است که اگر فرزند پسر بود موهای سرش را بتراشند و هموزن موهایش نقره صدقه بدهند، همچنین درین روز او را نام ماندن سنت است، و محبوبترین نامها نزد اللهأ: عبدالله وعبدالرحمن است، وحرام است که او را به عبد النبی یا عبد الرسول و عبد المسیح و امثال آن، نام گذاری کند.
فایده: هرگاه کسی در مسجد نبیج (در مدینه) داخل گردید مستحب است که ابتدا دو رکعت تحیۀ مسجد بخواند، و سپس به جوار آرامگاه رسول اللهج رفته پشت به قبله و رو به قبر آن حضرتج بایستد و با قلبی سراسر هیبت واحترام، گویی که آن بزرگوار را میبیند بگوید: السلام عليك يا رسول الله و اگر زیاده بر این بگوید (ورحمة الله وبركاته ومغفرته...) بهتر است.
آنگاه به اندازۀ یک ذراع به سمت راست رفته بگوید: السلام عليك يا أبابكر الصّديق، السلام عليك يا عمر الفاروق، اللهم أجزهما عن نبيهما وعن الإسلام خيراً [61]. سپس رو به قبله کرده، و حجره (خانه پیامبرج) را در سمت چپ خود قرار دهد و هر آنچه خود میخواهد دعا کند.
* خلاصۀ سلسله مراتب اعمال حج:
تمتع: در شروع احرام بستن وتلبيه گفتن: «لبيك عمرةً متمتعًا بها إلى الحج» لبيک عمره وتمتع آن به حج سپس: طواف عمره سپس: سعي عمره سپس: کوتاه کردن موي سر(تحلّل کامل) روز هشتم قبل از ظهر: احرام بستن براي حج از مکه وسپس عازم مني شدن روز نهم پس از طلوع خورشيد: رفتن به عرفه و قصر و جمع کردن نمازهای ظهر وعصر (جمع تقديم) سپس خلوت گزيدن براي دعا تا هنگام غروب. روز نهم بعد از غروب خورشيد: رفتن به مزدلفه وخواندن نمازهای عشاء ومغرب بصورت قصر هنگام رسيدن به اين مکان و بيتوته کردن در آنجا تا نصف شب. مستحب است که اين بيتوته تا بعد از صبح به طول انجامد. روز دهم (روز عيد) بعد از فجر و قبل از طلوع خورشيد: رفتن به مني و زدن جمره عقبه (قرباني کردن) -کوتاه کردن يا تراشيدن موي سر، سپس انجام طواف افاضه. با انجام دو عمل از سه عمل تحلّل اول صورت ميگيرد وبا انجام عمل سوم تحلّل دوم صورت ميگيرد.- (سعي حج) روز يازدهم و دوازدهم و روز سيزدهم براي متأخر: رمي جمرات صغري سپس رمي وسطي وآنگاه رمي کبري پس از زوال هنگام سفر به ديار خود: طواف وداع، اين طواف از ذمة زن حايض ونفساء ساقط ميگردد.
قران: در شروع احرام بستن وتلبيه گفتن: «لبيك عمرة وحجًا» لبيک عمره وحج سپس: طواف قدوم سپس: سعي حج سپس: ماندن در احرام خود روز هشتم قبل از ظهر: رفتن به مني روز نهم پس از طلوع خورشيد: رفتن به عرفه و قصر و جمع کردن نمازهای ظهر وعصر (جمع تقديم) سپس خلوت گزيدن براي دعا تا هنگام غروب. روز نهم بعد از غروب خورشيد: رفتن به مزدلفه وخواندن نمازهای عشاء ومغرب بصورت قصر هنگام رسيدن به اين مکان و بيتوته کردن در آنجا تا نصف شب. مستحب است که اين بيتوته تا بعد از صبح به طول انجامد. روز دهم (روز عيد) بعد از فجر و قبل از طلوع خورشيد: رفتن به مني و زدن جمره عقبه -قرباني کردن- (کوتاه کردن يا تراشيدن موي سر، سپس انجام طواف افاضه. با انجام دو عمل از سه عمل تحلّل اول صورت ميگيرد وبا انجام عمل سوم تحلّل دوم صورت ميگيرد.) روز يازدهم و دوازدهم و روز سيزدهم براي متأخر: رمي جمرات صغري سپس رمي وسطي وآنگاه رمي کبري پس از زوال هنگام سفر به ديار خود: طواف وداع، اين طواف از ذمة زن حايض ونفساء ساقط ميگردد.
افراد: در شروع احرام بستن وتلبيه گفتن: «لبيك حجًا» لبيک براي حج سپس: طواف قدوم سپس: سعي حج سپس: ماندن در احرام خود روز هشتم قبل از ظهر: رفتن به مني روز نهم پس از طلوع خورشيد: رفتن به عرفه و قصر و جمع کردن نمازهای ظهر وعصر (جمع تقديم) سپس خلوت گزيدن براي دعا تا هنگام غروب. روز نهم بعد از غروب خورشيد: رفتن به مزدلفه وخواندن نمازهای عشاء ومغرب بصورت قصر هنگام رسيدن به اين مکان و بيتوته کردن در آنجا تا نصف شب. مستحب است که اين بيتوته تا بعد از صبح به طول انجامد. روز دهم (روز عيد) بعد از فجر و قبل از طلوع خورشيد: رفتن به مني و زدن جمره عقبه (کوتاه کردن يا تراشيدن موي سر، سپس انجام طواف افاضه. با انجام دو عمل از سه عمل تحلّل اول صورت ميگيرد وبا انجام عمل سوم تحلّل دوم صورت ميگيرد.) روز يازدهم و دوازدهم و روز سيزدهم براي متأخر: رمي جمرات صغري سپس رمي وسطي وآنگاه رمي کبري پس از زوال هنگام سفر به ديار خود: طواف وداع، اين طواف از ذمة زن حايض ونفساء ساقط ميگردد.
[49] لبیک به معنی اجابت و پاسخ است، و وقتی حاجی لبیک میگوید منظور این است که او با خدای خویش پیمان میبندد تمام دستورات و فرامین الهی را انجام دهد.
[50] با خواندن این عبارت کاستیهای کارش جبران میشود وهرجا مانعی برای وی پیش آید همانجا تحلیل وی خواهد بود.
[51] بار خدایا! (برای اجابت خواستهها و ادای فرامین تو) در بارگاه تو حاضرم، حاضرم و هیچ شریکی برای تو نیست، به درگاه تو حاضرم، شایستۀ تمام حمد و خوبیها هستی و تمام نعمتها از آن تو هستند (و در تمام کاینات) تنها تو فرمانروائی میکنی و برای تو هیچ شریک و همتایی وجود ندارد..
[52] آن را تحلیل کوچک نیز نامیدهاند.
[53] اللهم افتح لي أبواب رحمتك. بار خدایا درهای رحمتت را بر من بگشای. (مترجم).
[54] بار خدایا در دنیا و آخرت به ما خیر و نیکی عنایت کن و از عذاب آخرت ما را رهایی بخش.
[55] با همان چه خدا با آن آغاز نموده آغاز میکنیم.
[56] همانا صفا و مروه از شعائر (نشانـﻪهای) خدا است، پس کسی که حج بیت کند یا عمره به جا آورد بر او باکی نیست که بر آنها طواف کند و کسی که خواستار نکویی شود همانا خدا سپاسگزار داناست.
[57] نیست معبود برحقی جز الله یگانه و برای او همتایی وجود ندارد. پادشاهی و ستایش تنها مختص اوست و او بر همه چیز قادر و تواناست..
[58] منظور از تحلِّل اول همان زمانی است که همه چیز جز همبستری با زنان بر حاجی حلال میگردد. (مترجم).
[59] استیعاب بدان معنی است که فضای میان صفا و مروه را بطور کامل بپیماید. (مترجم).
[60] در فارسی بدان هروله نیز گویند. (مترجم).
[61] درود بر شما ای ابوبکر صدیق و درود بر شما ای عمر فاروق؛ بار خدایا این دو را از اسلام و نبی آنها پاداش خیر ارزانی کن.