تفسیر سه جزء آخر قرآن کریم همراه با احکامی مهم برای هر مسلمان

فهرست کتاب

زكات

زكات

اصناف زکات: مواردی که زکات به آنها تعلق می‌گیرد چهار صنف‌اند که عبارتند از:

1) چهارپایانی که در بیابان می‌چرند (و صاحب آنها اختصاصاً به آنها آذوقه نمی‌دهد). 2) اثمان (مانند طلا ونقره و نقدینه و غیره). 3) کالاهای تجاری. 4) هر آنچه از زمین می‌روید.

شرایط وجوب زکات: تا پنج شرط تحقق نپذیرد زکات واجب نمی‌گردد. آنها عبارتند از:

1) مسلمان بودن. 2) آزاد بودن. 3) رسیدن مال یا آنچه بدان زکات تعلق می‌گیرد به حد نصاب. 4) تمامیت ملک (یعنی کاملاً صاحب آن مال گردد). 5) گذشتن یک سال کامل بر آن مال.

البته (صنف چهارم زکات) هر آنچه از زمین بروید از این قاعده مستثنی است و گذشتن سال بر آن شرط نمی‌باشد.

زکات چهارپایان: چهارپایان به سه گروه شامل: 1) شتر. 2) گاو. 3) گوسفند تقسیم می‌شوند. شرایط وجوب زکات در این سه گروه از حیوانات عبارتند از: 1) اینکه یک سال کامل یا بیشتر بر آن بگذرد. 2) اینکه این حیوانات به منظور ازدیاد (زاد و ولد) یا بهره‌وری شامل شیر دادن وغیره نگهداری شوند، نه اینکه برای کار از آنها استفاده شود. اما اگر این حیوانات به منظور تجارت نگهداری شوند به عنوان کالای تجاری زکات آنها پرداخت می‌گردد.

زکات شتر

1-4: زکات ندارد

5-9: یک گوسفند

10-14: دو گوسفند

15-29: سه گوسفند

20-24: چهار گوسفند

25-35: یک بنت مخاض

36-45: یک بنت لبون

46-60: یک حقه

61-75: یک جذعه

76-90: دو بنت لبون

91-120: دو حقه

اگر تعداد شترها از 120 بیشتر شود از هر50 شتر یک حقه و از هر 40 شتری که افزوده می‌شود یک بنت لبون به عنوان زکات داده می‌شود.

تذکر: بنت مخاض؛ شتری را گویند که یک سال تمام عمر داشته باشد. بنت لبون؛ شتری را گویند که دو سال تمام بر آن گذشته باشد. حقه: شتری را که سه سال تمام داشته باشد حقه گویند. جذعه: شتری است که چهار سال تمام داشته باشد.

زکات گاو

1-29: زکات ندارد

30-39: یک تبیع یا یک تبیعه

40-59: یک مسنّ یا یک مسنّه

اگر تعداد گاوها به 60 یا بیشتر از آن برسد از هر 30 گاو یک تبیع و از هر 40 گاو یک مسنه به عنوان زکات داده می‌شود.

تذکر: تبیع یا تبیعه؛ گاو (نر یا ماده‌ای) است که یک سال تمام عمر داشته باشد. مسنّ یا مسنّه؛ گاو (نر یا ماده‌ای) است که دو سال تمام بر آن گذشته باشد.

زکات گوسفند

1-39: زکات ندارد

40-120: یک گوسفند

121-200: دو گوسفند

201-399: سه گوسفند

هر گاه تعداد گوسفندان به 400 یا بیشتر رسید از هر100 گوسفند که افزوده می‌شود یک گوسفند به عنوان زکات داده می‌شود.

برای زکات گوسفند، جایز نیست که گوسفند بُز، و گوسفندی که برای توالد و تناسل از آن بهره گرفته می‌شود، یا گوسفندی که کور، یا حامله، یا در حال شیر دادن بچه خود است، و یا گوسفندی که پیر و (بی‌دندان) گشته است، به عنوان زکات گرفته شود. همچنین نباید بهترین و نفیسترین گوسفند به عنوان زکات گرفته شود.

تذکر: جذعه؛ گوسفند ماده که شش ماه داشته باشد، ثنی بز: که یکسال تمام کرده باشد.

زکات آنچه از زمین می‌روید: از بین گیاهانی که از زمین می‌روید، تنها در حبوبات (دانـﻪجات) و میوه‌ها زکات واجب می‌گیردد. اما شرایط وجوب زکات در این صنف عبارتند از: 1) اینکه از نوعی باشد که جزو مکیلات (کیل شدنی) محسوب شود و قابل ذخیره کردن هم باشد. در میان حبوبات: گندم و جو و امثال آن. و از میوه‌ها: انگور و خرما و امثال آن. از این قبیل می‌باشد. 2) رسیدن آن به حد نصاب که نصاب آن را (653) کیلوگرم یا بیشتر تعیین کرده‌اند. 3) اینکه گیاه مورد نظر در هنگام وجوب زکات کاملاً در تملک شخص باشد.

وقت وجوب زکات: از هنگامی که میوه‌ها برسد (قرمز یا زرد گردد) و حبوبات نیز سخت وخشک گردد (و به ثمر رسد) زکات واجب می‌گردد.

وجوب عُشر: اگر آنچه از زمین می‌روید (از میوه‌ها و دانـﻪها) بدون تکلّف هزینه آبیاری گردد مثل اینکه توسط باران یا رودخانه آبیاری شود واجب است که عشر آن (10%) را (به فقرا ومساکین و مستحقان زکات) پرداخت کنند.

نصف عشر: اگر محصولات یا مزارع با مشقت و دشواری آبیاری می‌شود مثل اینکه کشاورز توسط آب چاه محصولاتش را آب دهد و امثال آن. در این صورت تنها نصف عشر یعنی(5%) آن به عنوان زکات پرداخت می‌شود. اما اگر محصول کشاورزی به گونه‌ای باشد که در مقداری از ایام سال به راحتی و بدون مشقت آبیاری شود و در مقداری دیگر از سال با تکلّف و مشقت آبیاری گردد اغلبیت را مدنظر قرار می‌دهیم، یعنی اگر مقدار ایامی که با مشقت آبیاری شده بیشتر از دیگر ایام بود همان ایام غالب (با مشقت) را در نظر می‌گیریم، و در غیر اینصورت ایامی را که به راحتی آبیاری نموده در نظر می‌گیریم و حد تعیین شده در هر یک را اختصاصاً می‌پردازیم.

زکات اثمان: اثمان بر دو نوع است: 1) طلا؛ حد نصاب طلا برای زکات (85) گرم است و به کمتر از این مقدار زکات تعلق نمی‌گیرد. 2) نقره؛ حد نصاب نقره (595) گرم است و به کمتر از این مقدار زکات تعلق نمی‌گیرد.

* به پول و اسکناس تا زمانی که در وقت وجوب زکات قیمت آن معادل حد نصاب طلا ونقره نگردد زکات تعلق نمی‌گیرد.

* مقدار زکات در اثمان (طلا و نقره و نقدینه و غیره) ربع عشر (2.5%) می‌باشد.

* به جواهرآلاتی که مباح بوده و در اصل برای استعمال و استفاده شخصی خریداری شده زکات تعلق نمی‌گیرد، اما اگر این جواهر آلات اجاره داده شود یا ذخیره و پس‌انداز گردد به آن زکات تعلق می‌گیرد.

* پوشیدن و بکار بردن طلا و نقره برای زنان به مقدار معمول و عرف زمان مباح است.

* قراردادن تکه‌ای اندکی از نقره بر روی ظروف (به گونه‌ای که مثلاً برای زینت، دستگیرۀ ظرف را از نقره بپوشاند) مباح است، و پوشیدن آن (نقره) برای مردان بطور محدود مثل پوشیدن انگشتر یا عینک نقره‌ای و امثال آن، نیز مباح می‌باشد. اما قراردادن حتی تکه‌ای کوچک از طلا بر روی ظروف (هر چند برای تزیین) حرام است. استفاده از طلا برای مردان مشروط به اینکه طلای مورد استفاده خود تابع چیز دیگر باشد مثل دکمه (تکمۀ) طلایی برای پیراهن و یا حلقه طلایی دور دندان که برای محکم نگه داشتن آن مورد استفاده قرار می‌گیرد جایز است، و البته در این نیز باید تشبه به زنان صورت نگیرد.

* اگر کسی مال و دارایی او (ثابت نیست و در طول سال) زیاد و کم می‌شود و پرداخت زکات همۀ مبلغ در سالش برای او دشوار می‌نماید، بر اوست که روزی را خود در سال تعیین کند و در همان روز مقدار دارایی خود را بسنجد و (2.5%) آن را به عنوان زکات پرداخت کند، هر چند بر مقداری از دارایی او هنوز یک سال تمام نگذشته باشد.

* اگر شخصی مستمری (تنخواه) می‌گیرد یا زمین یا خانه‌ای را به اجاره داده (و ماهانه مبلغی را می‌گیرد) اگر از این درآمد خود چیزی ذخیره نکرده باشد هر چند مقدار این درآمد زیاد باشد باز هم زکات به آن تعلق نمی‌گیرد. اما اگر از این درآمد چیزی ذخیره کرده باشد با گذشتن یک سال بر آن بدان زکات تعلق می‌گیرد. و اگر تعیین زکات بر او دشوار بود، مثل مورد قبل یک روز را خود تعیین می‌کند (و در آن روز زکات مالش را محاسبه می‌کند).

زکات دَین (قرض): اگر کسی سر شخصی ثروتمند و غنی قرض داشته باشد یا صاحب مالی باشد که تملک آن نیز برای وی مقدور باشد در هر دو صورت زمانی که به مالش دست یافت وآن را قبض کرد بر او واجب است که زکات آنچه از سالها بر آن مال گذشته را هر چند که زیاد باشد پرداخت کند. اما اگر سر کسی قرض داشت که مفلس و فقیر باشد در این صورت زکات بر وی واجب نیست، زیرا تصرف در این دَین برای وی مقدور نیست.

زکات کالاهـای تجاری: چهار شرط لازم است برای وجوب زکات در کالاهای تجـاری عبارتند از: 1) تملک کالا. 2) قصد تجارت داشتن با کالا. 3) رسیدن قیمت کالای تجاری به حد نصاب تعیین شده [حد نصاب کالای تجاری رسیدن قیمت آن به مقدار حداقل نصاب طلا ونقره می‌باشد]. 4) گذشتن یک سال کامل بر کالای تجاری. با تحقّق یافتن شروط مذکور پرداخت زکات واجب می‌گردد.

* اگر مالک کالای تجاری صاحب طلا، نقره یا پول نقد باشد آن را به قیمت کالای تجاری ضمیمه می‌کند تا نصاب تعیین شده تکمیل گردد.

* اگر صاحب کالای تجاری قصد استعمال و استفاده از کالای تجاری شامل لباس، خانه وماشین وغیره را کرد دیگر به کالایی که مورد استفاده قرار گرفته زکات تعلق نمی‌گیرد. اما اگر صاحب این کالاها پس از استفاده، مجدداً قصد تجارت با آن را نمود با گذشتن یک سال بر آن کالا زکات به آن تعلق می‌گیرد. (شمارش ایام سال از زمانی که نیت مجدد برای تجارت نموده صورت می‌گیرد) [48]. در ضمن در پرداخت زکات یک سال هجرى معتمد است.

زکات فطر: هر مسلمانی که در شب و روز عید زیاده بر قُوت خویش و خانواده‌اش دارا باشد زکات فطر بر وی واجب می‌گردد. مقدار زکات فطر: مقدار آن – سر هر یک شخص چه مرد باشد یا زن- پرداخت دو کیلو وچهاریکم آن (2.25) از طعام معمول دیاری است (که شخص زکات دهنده ساکن آن است).

* هر کسی که زکات فطر بر او واجب گردید لازم است که از بجای خود و نیز از بجای افرادى که در شب عید عهده‌دار پرداخت مخارج آنها گردیده است را نیز بپردازد. همچنین مستحب است که زکات فطر در روز عید و قبل از نماز عید پرداخت گردد.

* تأخیر زکات فطر به بعد از نماز عید جایز نیست ولی اگر شخص یک یا دو روز قبل از روز عید زکات فطرش را پرداخت کرد جایز است. همچنین جایز است که فطریه چند نفر را به یک نفر، یا فطریه یک نفر را به چند نفر (مستحق) بدهد.

چگونگی پرداخت زکات: واجب است که زکات فوری (و بدون تأخیر) پرداخت گردد، وبر ولی کودک و شخص دیوانه لازم است که زکات این دو را بدهد. اظهار نمودن زکات و شخصاً رسانیدن آن به مستحقین سنت است . و برای درست شدن زکات نیت شرط است و تنها نیت صدقۀ مطلقه کفایت نمی کند. حتی اگر تمام مالش را – بدین نیت - بدهد باز هم زکات وی ادا نمی‌گردد. بهتر آن است که زکات هر مالی را به همان فقرای دیارش بپردازد، اما اگر به خاطر مصلحتی این زکات را به فقرای دیگر دیار داد جایز است. پرداخت زکات زودتر از فرا رسیدن موعد آن در صورتی که به حد نصاب برسد جایز است، مثلاً پرداخت زکات دو سال را با هم در حالیکه هنوز فقط یک سال سپری شده و سال دیگر را پیش رو داریم جایز است.

مستحقان زکات: هشت گروه مستحق زکات‌اند که عبارتند از: 1) فقرا. 2) مساکین. 3) کسانی که در جمع‌آوری زکات فعالیت می‌کنند. 4) مؤلفه قلوبهم (سه گروه اند: کسانی که با داد و دهش آنها را به اسلام علاقـﻪمند ساخته می شود، و کسانی که تازه اسلام آورده‌اند وهنوز در اسلام خود راسخ نگشته‌اند، وکسانی شر و بدی ایشان از مسلمانان به وسیلۀ مال دفع می شود). 5) در راه آزادی بردگان. 6) وامﺩاران (کسانی که زیر بار قرض بوده و توان پرداخت آن را ندارند). 7) مجاهدین که در راه خدا جهاد می‌کنند. 8) ابن السبیل(مسافری که توشۀرسیدن به خانه ودیارش در سفر خلاص یا گم ویا دزدی شده، ودر راه بازمانده).

زکات به مقدار نیاز هر یک از موارد فوق به آنها پرداخت می‌گردد جز مورد سوم که به مقدار مزدی که برای وی تعیین شده به او پرداخت می‌شود، هر چند غنی و بی‌نیاز (از زکات) باشد. پرداخت زکات به باغیان و کسانی که به دیار او یورش برده‌اند و بر آن دیار مسلط گشته‌اند جایز است. همچنین اگر حاکم ظالمانه یا عادلانه و به اختیار یا اجبار زکات را از وی اخذ نماید همان، زکات مال او محسوب می‌شود (و نیازی به پرداخت مجدد آن نمی‌باشد). پرداخت زکات به کافر، غلام، ثروتمند (غنی)، بنی‌هاشم و کسی که تحت تکفل صاحب مال است و نفقۀ او به عهدۀ وی است جایز نیست. اگر کسی زکات مالش را بدون تحقیق به غیر مستحق آن پرداخت کرد و سپس فهمید که شخص مورد نظر مستحق زکات نبوده زکاتش ادا نشده است (و باید تجدیدنظر کند). اما اگر زکات مالش را به شخصی داد که به گمان او فقیر محسوب می‌شد ولی بعداً معلوم شد شخص مورد نظر فقیر نبوده است زکاتش ادا شده (ونیاز به پرداخت مجدد نیست).

صدقه نفلی: جناب پیامبر خدا ج فرمودند: «إِنَّ مِمَّا يَلْحَقُ الْمُؤْمِنَ مِنْ عَمَلِهِ وَحَسَنَاتِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ عِلْمًا عَلَّمَهُ وَنَشَرَهُ، وَوَلَدًا صَالِحًا تَرَكَهُ، وَمُصْحَفًا وَرَّثَهُ، أَوْ مَسْجِدًا بَنَاهُ، أَوْ بَيْتًا لابْنِ السَّبِيلِ بَنَاهُ، أَوْ نَهْرًا أَجْرَاهُ، أَوْ صَدَقَةً أَخْرَجَهَا مِنْ مَالِهِ فِي صِحَّتِهِ وَحَيَاتِهِ يَلْحَقُهُ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهِ» ابن ماجه.

ترجمه: { بدرستی که از جمله اعمال و حسناتی که برای بنده بعد از مرگش میرسد اعمال ذیل است: علمی که برای مردم آموخت و نشر نمود، فرزند صالحی که بعد از خود گذاشت، مصحف (قرآن شریفی) که به میراث گذاشت، مسجدی که بنا کرده بود، خانهﺍی که برای مسافران راﻩماندگان تعمیر کرده بود، جویی که کنده بود، و صدقهﺍی که از مال خود در تندرستی وزندگی خود کشیده بود و بعد از مرگ برایش ثواب او میرسد}.

[48] نصاب کالا: حد نصاب کالای تجاری آن است که قیمت آن در زمان زکات دادن معادل حداقل نصاب طلا (85 گرم) یا نقره (595 گرم) گردد. یعنی هرکدام ازین دو (طلا و نقره) نصابش کمتر بود، نصاب کالای تجاری به آن قیاس می شود.