تفسیر سه جزء آخر قرآن کریم همراه با احکامی مهم برای هر مسلمان

فهرست کتاب

سوره «الحاقه»

سوره «الحاقه»

﴿الْحَاقَّةُ١

﴿مَا الْحَاقَّةُ٢

﴿وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحَاقَّةُ٣

1-3- قیامتی‌ که‌ به وقوع پیوستن‌ آن‌ حق‌ و ثابت‌ است، و وعد (نوید) و وعید (وعدۀ بد) در آن‌ تحقق‌ می‌پذیرد. و آن قیامتی‌ که‌ به وقوع پیوستن‌ آن‌ حق‌ و ثابت‌ است - در حال‌ و اوصاف‌ خود - چه‌ چیزی‌ است‌؟. و چه‌ چیزی تو را – ای پیامبر! - به حقیقت قیامت آگاه‌ کرد و آشنا ساخت، و هول و شدت آن را برایت مشخص کرد؟

﴿كَذَّبَتْ ثَمُودُ وَعَادٌ بِالْقَارِعَةِ٤

4- ثمود – که قوم صالح ÷ اند -، و عاد – که قوم هود÷ اند – قیامت را که دلها ‌ را با هول‌ و هراسهایش‌ درهم‌ می‌کوبد؛ دروغ‌ شمردند.

﴿فَأَمَّا ثَمُودُ فَأُهْلِكُوا بِالطَّاغِيَةِ٥

﴿وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ٦

﴿سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ٧

﴿فَهَلْ تَرَى لَهُمْ مِنْ بَاقِيَةٍ٨

5-8- اما ثمود، پس‌ با فریاد بزرگی که در شدت و تندی خود از حد تجاوز کرده بود،‌ هلاک‌ کرده شدند. و اما عاد، پس‌ با تندباد سرد و سخت نیرومند (به‌ سبب‌ شدت‌ وزش) به‌ نابودی‌ کشیده‌ شدند. الله ـ آن‌ باد را هفت‌ شب‌ و هشت‌ روز پیاپی بر آنان‌ مسلّط ساخت به‌ گونه‌ای‌ که‌ نه‌ قطع ‌می‌شد و نه‌ آرام‌ می‌گرفت‌، پس (اگر آنجا می‌بودی) می‌دیدی آن‌ قوم‌ را در آن شب‌ها و روزها که مرده (بر زمین افتاده‌اند) گویی‌ آنان‌ تنه‌های‌ فروافتاده‌ درختان‌ خرمای ویرانۀ درون خورده شده هستند. پس‌ آیا از این قوم‌ کدام شخصی را می‌بینی‌ که‌ هلاک نشده باقی‌ مانده‌ باشد؟

﴿وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَنْ قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِكَاتُ بِالْخَاطِئَةِ٩

﴿فَعَصَوْا رَسُولَ رَبِّهِمْ فَأَخَذَهُمْ أَخْذَةً رَابِيَةً١٠

9-10- و فرعون سرکش،‌ و کسانی‌ که‌ پیش‌ از او بودند - از امت‌های‌ که به پیامبرانشان کفر ورزیده بودند – و مردم‌ قریه‌ها و آبادیهای‌ قوم‌ لوط که شهرهایشان - به سبب فعل نهایت بد و زشت ایشان که همانا کفر و شرک و فواحش بود - بر ایشان روی دیگر گردانیده شد، پس هر یک از این امت‌ها پیامبری را که الله تعالی به سوی ایشان فرستاده بود نافرمانی کردند، آن‌گاه الله تعالی آنان را به گرفت نهایت سخت فروگرفت.

﴿إِنَّا لَمَّا طَغَى الْمَاءُ حَمَلْنَاكُمْ فِي الْجَارِيَةِ١١

﴿لِنَجْعَلَهَا لَكُمْ تَذْكِرَةً وَتَعِيَهَا أُذُنٌ وَاعِيَةٌ١٢

11-12- بی‌گمان ما آن‌گاه‌ که‌ آب‌ در ارتفاع‌ و بلندی‌ خود از حد گذشت‌ تا اینکه بر فراز همه چیز بلند و بالا گردید؛ آن‌ وقت پدران شما را با نوح؛ بر کشتی‌ که در آب راه می‌رود، سوار کردیم. تا آن‌ واقعه را که در آن نجات‌ دادن‌ مؤمنان‌ و غرق‌ کردن‌ کافران‌ بود، (برای شما - ای‌ امت‌ محمد ج-) عبرت‌ و پندی‌ بگردانیم، و فرا‌گیرد آن‌ را هر گوشی که از شأن آن این‌ است‌ که فراگیرد، و آنچه‌ را از جانب الله می‌شنود درست می‌فهمد.

﴿فَإِذَا نُفِخَ فِي الصُّورِ نَفْخَةٌ وَاحِدَةٌ١٣

﴿وَحُمِلَتِ الْأَرْضُ وَالْجِبَالُ فَدُكَّتَا دَكَّةً وَاحِدَةً١٤

﴿فَيَوْمَئِذٍ وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ١٥

﴿وَانْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَهِيَ يَوْمَئِذٍ وَاهِيَةٌ١٦

﴿وَالْمَلَكُ عَلَى أَرْجَائِهَا وَيَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمَانِيَةٌ١٧

﴿يَوْمَئِذٍ تُعْرَضُونَ لَا تَخْفَى مِنْكُمْ خَافِيَةٌ١٨

13-18- پس چون فرشته (اسرافیل؛) در شاخ (صور) بدمد یکبار دمیدن، و او همانا دمیدن اول است که به هنگام آن همه عالم هلاک و ویران می‌شود. و زمین‌ و کوه‌ها از جای‌های‌ خود برداشته‌ شده سپس درهم‌ شکسته‌ شوند، و درهم‌ کوبیده‌ شوند‌ یکبار کوبیدن‌. پس در آن هنگام قیامت برپا شود. و آسمان‌ بشکافد پس‌ آن،‌ در آن‌ روز ضعیف و سست‌پیوند است، که نه در آن‌ تماسک‌ و پیوندی‌ وجود دارد و نه سختی و استواریی. و فرشتگان‌ بر اطراف و کناره‌های‌ آسمان‌ باشند، و عرش‌ پروردگارت‌ را در آن‌ روز (روز قیامت) هشت‌ تن‌ از فرشتگان بزرگان بر فرازشان‌ حمل ‌می‌کنند. در آن روز عرضه‌ می‌شوید شما – ای مردم! - بر الله أ برای‌ حساب‌ و جزا‌، هیچ‌ چیزی از رازهای نهان شما بر الله پنهان‌ نمی‌ماند.

﴿فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِيَمِينِهِ فَيَقُولُ هَاؤُمُ اقْرَءُوا كِتَابِيَهْ١٩

﴿إِنِّي ظَنَنْتُ أَنِّي مُلَاقٍ حِسَابِيَهْ٢٠

﴿فَهُوَ فِي عِيشَةٍ رَاضِيَةٍ٢١

﴿فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ٢٢

﴿قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ٢٣

﴿كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ٢٤

19-24- اما آن‌ کس‌ که‌ نامه‌ اعمال‌ او به‌دست‌ راستش‌ داده‌ شود. پس – شادمانه -‌ می‌گوید: بگیرید نامه‌ اعمال‌ مرا بخوانید. بی‌گمان من در دنیا ‌به‌یقین‌ می‌دانستم‌ که‌ در روز قیامت سزایم را خواهم‌ دید، بناءً برای آن روز - با ایمان و عمل صالح - آمادگی گرفتم. پس‌ او (کسی‌ که‌ نامه‌ اعمالش‌ به‌ دست‌ راستش‌ داده‌ شده)‌ در زندگانی‌ گوارا و پسندیده‌ای‌ است. در بهشتی‌ است‌ که‌ از نظر هریک مکان و درجات،‌ بلند و بالا‌ است.‌ میوه‌هایش‌ نزدیک‌ و در دسترس‌ تناول‌کننده‌ است‌ که‌ آن‌ را چه‌ ایستاده‌ باشد، چه‌ نشسته‌ و چه‌ خوابیده‌، به ‌آسانی‌ دریافت‌ می‌کند. برایشان گفته می‌شود: بخورید خوردنی و بیاشامید آشامیدنی دور از هرگونه اذیت، پاک و سالم از همه امور ناگوار؛ به‌سبب‌ آنچه‌ از اعمال‌ شایسته‌ای که در روزهای ‌گذشتۀ‌ دنیا پیش‌ فرستاده‌ بودید.

﴿وَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتَابَهُ بِشِمَالِهِ فَيَقُولُ يَا لَيْتَنِي لَمْ أُوتَ كِتَابِيَهْ٢٥

﴿وَلَمْ أَدْرِ مَا حِسَابِيَهْ٢٦

﴿يَا لَيْتَهَا كَانَتِ الْقَاضِيَةَ٢٧

﴿مَا أَغْنَى عَنِّي مَالِيَهْ ٢٨

﴿هَلَكَ عَنِّي سُلْطَانِيَهْ٢٩

25-29- و اما آن‌ کس‌ که‌ کارنامه‌اش‌ به ‌دست‌ چپش‌ داده‌ شده‌ است. پس‌ - از روی افسوس وپشیمانی - می‌گوید: ای‌ کاش‌ کارنامه‌ام‌ به‌ من‌ داده‌ نمی‌شد! و سزایم را نمی‌دانستم!‌ ای‌ کاش‌ مرگی‌ که‌ در دنیا به‌سراغم ‌آمد کارم‌ را یکسره‌ می‌کرد و بعد از آن‌ دیگر هرگز زنده‌ نمی‌شدم!‌ مال ‌و دارایی‌ که‌ در دنیا اندوخته‌ بودم‌، برایم هیچ‌ سودی نبخشید. حجتم از دستم‌ برفت و از نزدم‌ گم‌ شد، پس برایم هیچ حجتی نمانده که به آن حجت گیرم.

﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ٣٠

﴿ثُمَّ الْجَحِيمَ صَلُّوهُ٣١

﴿ثُمَّ فِي سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعًا فَاسْلُكُوهُ٣٢

﴿إِنَّهُ كَانَ لَا يُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِيمِ٣٣

﴿وَلَا يَحُضُّ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ٣٤

30-34- به‌ نگهبانان‌ دوزخ‌‌ گفته می‌شود: بگیرید این مجرم گناهکار را، پس‌ دستهای‌ او را با زنجیرها بر گردنش‌ ببندید. سپس‌ او را به‌ دوزخ‌ درآورید تا گرمای سوزان‌ آن‌ را بچشد. سپس‌ او را در زنجیری‌ از آهن که‌ درازیش‌ هفتاد ذراع‌ است‌، در آورید. بی‌گمان او باور نداشت که الله أ همان معبود برحق یکتای بی‌همتا است، و به دستور او عمل نمی‌کرد. و مردم را در دنیا بر طعام ‌دادن‌ اهل حاجت - از بی‌نوایان وغیر ایشان -‌ ترغیب‌ نمی‌کرد.

﴿فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَ هَاهُنَا حَمِيمٌ٣٥

﴿وَلَا طَعَامٌ إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ٣٦

﴿لَا يَأْكُلُهُ إِلَّا الْخَاطِئُونَ٣٧

35-37- پس نیست این کافر را در روز قیامت هیچ ‌نزدیک‌ و خویشاوندی که‌ از روی‌ او عذاب را دفع کند.‌ و نیست او را هیچ‌ خوراکی‌ بجز از زردآب که‌ از بدنهای‌ دوزخیان‌ سرازیر می‌شود. نمی‌خورد آن‌ زردآب را مگر گناهکارانی که بر کفر ورزیدن به الله أ پافشارند.

﴿فَلَا أُقْسِمُ بِمَا تُبْصِرُونَ٣٨

﴿وَمَا لَا تُبْصِرُونَ٣٩

﴿إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ كَرِيمٍ٤٠

﴿وَمَا هُوَ بِقَوْلِ شَاعِرٍ قَلِيلًا مَا تُؤْمِنُونَ٤١

﴿وَلَا بِقَوْلِ كَاهِنٍ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ٤٢

﴿تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ٤٣

38-43- پس‌ به‌ آنچه‌ می‌بینید از دیدنی‌ها، و به‌ آنچه‌ نمی‌بینید از اموری که بر شما پوشیده است، سوگند می‌خورم. که‌ قطعاً‌ قرآن‌ سخن الله أ است، تلاوتش می‌کند ‌فرستاده‌ گرانقدر بزرگ‌فضل. و هرگز او گفتار هیچ شاعری‌ نیست چنان‌که‌ شما می‌پندارید، چه‌ اندک‌ ایمان‌ می‌آورید!. و نه هم سجعی است مانند سجع کاهنان [3], بسیار کمی - برای فرق میان این دو (قرآن وسجع کاهنان) - می‌اندیشید و دقت می‌کنید!. و لیکن قرآن سخن پروردگار عالمیان‌ است که آن را بر فرستاده خود محمد ج فرود آورده است.

﴿وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ٤٤

﴿لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ٤٥

﴿ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ٤٦

﴿فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ٤٧

﴿وَإِنَّهُ لَتَذْكِرَةٌ لِلْمُتَّقِينَ٤٨

44-48- و اگر – بالفرض – محمد ج بر ما چیزی‌ از سخنان‌ را می‌بست‌ (و به‌نام‌ ما ولی‌ از ساخته‌های‌ خود چیزهایی‌ را عنوان‌ می‌کرد و آن‌ را به‌ ما نسبت‌ می‌داد) بی‌گمان‌ از او انتقام گرفته دست‌ راستش‌ را می‌گرفتیم. (باقوت‌ و قدرت‌ او را از این کار باز می‌داشتیم)‌. سپس‌ رگهای قلبش (شاهرگش) را قطع‌ می‌کردیم. پس‌ هیچ‌ کس‌ از شما از روی او عذاب ما را بازداشته نمی‌تواند. بی‌گمان‌ این قرآن‌ پندی‌ ‌است برای‌ پرهیزگاران، آنانی که فرامین الله أ را بجا نموده و از نواهی او دوری می‌ورزند.

﴿وَإِنَّا لَنَعْلَمُ أَنَّ مِنْكُمْ مُكَذِّبِينَ٤٩

﴿وَإِنَّهُ لَحَسْرَةٌ عَلَى الْكَافِرِينَ٥٠

﴿وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْيَقِينِ٥١

﴿فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ٥٢

49-52- و بی‌گمان ما به‌ یقین‌ می‌دانیم‌ که‌ از میان شما کسانی‌اند این قرآن‌ را - با بیان‌ و روشنی آیاتش - ‌تکذیب می‌کنند. و هرآینه‌ تکذیب‌ به‌ قرآن‌ حسرت‌ و ندامت‌ بزرگی است بر کافران، آن‌گاه‌ که‌ عذاب‌ خود و نوش و نعمت مؤمنان‌ را - که به قرآن ایمان آورده‌اند - می‌بینند. و بی‌گمان قرآن‌ حق پابرجا و محض‌ یقینی‌ است‌ که در آن‌ هیچ‌ شکی‌ وجود ندارد. پس‌ الله أ را از آنچه لایق بزرگواری او نیست پاک و منزّه بدان، و او را به‌نام‌ بزرگش‌ یاد کن.

[3] سجع: سخن با قافیه.